با سپرده شدن سكان شواريعالی
امنيت ملی به علی لاريجانی، خانه خالی ديگری از شطرنج سياسی
جديدی كه از بيت رهبری هدايت میشود پر شد. لاريجانی در مصاحبه
های پيش از انتخابات رياست جمهوری خود بارها تاكيد كرده بود كه
بايد با كمك به عمليات تروريستی درعراق برگی داشته باشيم تا با
امريكا با آن پشت ميز مذاكره بنشينيم. او بارها در مصاحبه های
خود تا يك قديمی دفاع از داشتن سلاح اتمی پيش رفته است.
تركيب كابينه ای كه به احمدی
نژاد ابلاغ شده و نشست و برخاست های مكرر وی با فرماندهان سپاه
پاسداران و منشی و رئيس دفتر رهبر كه در برخی از آنها آقا
مجتبی فرزند ارشد رهبر نيز راسا شركت میكند، همگی نشانه های
يك تصميم قطعی در باره مسئله اتمی و آغاز سياستی نوين است. اين
سياست نوين پيش از آنكه درارتباط با مسائل داخلی باشد،
درارتباط است با مسائل جهانی، كه در راس آن مسئله فعاليت های
اتمی و توليد سلاح اتمی قرار دارد. در واقع برخی سياست های
اقتصادی داخلی و حاكم ساختن بسيج در وزارتخانه ها نيز در همين
راستاست.
شواهد نشان میدهد كه در آينده
نزديك سازمان دولتی جمهوری اسلامی همسو با اين سياست چهره
عريان تری به خود خواهد گرفت.
اين سياست از دل يك تحليل
بيرون آمده و مدتی نيز در پشت صحنه بر سر آن جدال پنهان جريان
داشته است. اين جدال در گزارش حسن روحانی رئيس شورايعالی امنيت
ملی به محمد خاتمی كه در واقع استعفای او بود مشهود بود. بموجب
آن گزارش، دوسياست در حاكميت وجود دارد:
1-
حمله امريكا به
ايران برای سرنگونی نظام حاكم قطعی است و مسئله اتمی ايران
بهانه است و به همين دليل و برای جلوگيری از اين حمله بايد
سلاح اتمی دراختيار داشت تا كسی جسارت حمله به ايران را نداشته
باشد.
2-
حمله قطعی است،
توليد سلاح اتمی هم ضروری است، اما اتخاذ سياست های
ماجراجويانه كه اين حمله را جلو بياندازد غلط است و به همين
دليل بايد به مذاكرات با اروپائی ها ادامه داد و حتی با امريكا
نيز بتدريج وارد مذاكره شد. گام به گام بايد به سوی توليد سلاح
اتمی رفت تا جهان هم آن را هضم كند.
تمام شواهد نشان ميدهد كه
سياست اول كه از بيت رهبری بيرون آمده و فرماندهان سپاه از آن
حمايت میكنند بر نظر دوم غلبه يافته است. انتخابات رياست
جمهوری نيز مستقيما متاثر از همين سياست سرهم بندی شد و احمدی
نژاد بعنوان يكی از فرماندهان لباس شخصی شده سپاه را رئيس
جمهور كردند. مجلس كنونی نيز، بازهم دستخوش تغييرات خواهد شد.
با انتخابات مياندوره ای و جابجائی نيرو از طيف باصطلاح
اصولگرا به طرف طيف آبادگر، فراكسيون نظامي- امنيتی مجلس به
فراكسيون غالب تبديل شده و تركيب هيات رئيسه مجلس نيز تغيير
خواهد كرد.
شكست يك ديدار
اهميت ديدار ناباورانه اما
قطعی و اعتراف شده رهبر با خاتمی، هاشمی، ميرحسين موسوی و
احمدی نژاد، پس از بازگشت از سفر طولانی مشهد، برخاسته از جدال
بين اين دو سياست است. آن جلسه، به اعتراف آقا محمدی سخنگوی
شورايعالی امنيت ملی به نتيجه قطعی نرسيد. معنای غير ديپلماتيك
اين حرف آنست كه يك گروه در آن جلسه با نظر و سياست اتمی رهبر
موافقت نكرده اند و خواه نا خواه مخالف تركيب كابينه نظامی نيز
بوده اند. قطعا احمدی نژاد در آن جلسه همسو با رهبر بوده است و
سه نفر ديگر با هم و به همين دليل نيز نتيجه ای قطعی بدست
نيآمد.
دولت دوم
ديدار غير مترقبه خاتمی با
هاشمی رفسنجانی در روزهای اخير و پيوستن ميرحسين موسوی به آنها
در آينده بسيار نزديك برای متشكل ساختن تمام مديران دو رئيس
جمهوری(16 سال) و دوران ميرحسين موسوی از دل همان جلسه ای
بيرون آمده كه در بالا اشاره شد. درواقع يك دولت و آلترناتيو
قدرتمندی درحال شكل گيری است كه با سياست جنگی رهبر موافق نيست
و خود را آماده شكست آن سياست و جلوگيری از فروپاشی كل نظام
میكند.
بحث درباره اين دو سياست، به
قبل از انتخابات رياست جمهوری باز میگردد و در همين ارتباط
نيز خبری كه در پيك نت منتشر شد كه از محافل سياسی درز كرده
بود. آن خبر، باحتمال بسيار، در آن زمان شوكی بود كه عده ای با
ترديد به آن نگاه كردند، اما گذشت زمان صحت آن را نشان داد و
به همين دليل يكبار ديگر بايد آن را خواند:
http://www.peiknet.com/1383/archiv/05aban/index04.htm |