در بين مقامات جمهوری اسلامی
ايران چه در دوره حضور اصلاح طلبان در قدرت و چه پس از خروج
آنان از حاكميت همواره دو تحليل اساسی وجود داشته است. يك
تحليل اين بود كه غرب در شرايطی نيست كه بتواند اقدام نظامی
عليه ما صورت دهد ، پس بهتر آنست كه ما روند دستيابی به سوخت
هسته ای را آغاز كنيم. تحليل ديگر هم اين بود كه بايد از
هرگونه اقدام عجولانه و شتاب زده كه موجب تبعات بازگشت ناپذيری
عليه ما شود جلوگيری كرد. اين دو تحليل همواره در بين تصميم
گيران نظام در فراز و نشيب بود كه شرايط امروز كشور نشان
میدهد تحليل اول غلبه كرده است.
آنچه كه به واقعيت نزديك بود
تحليل دوم بود. ما در طول تاريخ از داشتن انرژی هسته ای محروم
بوديم و در حال حاضر هم ما با فقر انرژی روبرو نيستيم و اگر دو
سال هم به اين مدت اضافه میشد چيزی را عوض نمی كرد.
اكنون اروپا و امريكا انگيزه
كافی برای برخورد با ما را دارند . بعلاوه شرايط تبليغاتی هم
به نفع آنهاست . مهمتر از همه، آنها در اين مدت توانستند اسناد
و مدارك كافی را عليه ما جمع كنند. خب برآيند همه اين مسائل را
ما امروز در شرايط اقتصادی میبينيم.
حتی مشكلات امنيتی و سياسی ما
هم خود را در اقتصاد نشان خواهد داد.
اين حرف من ممكن است برای برخی
تلخ باشد اما بازهم تكرار میكنم ما چند هزار سال چرخه سوخت
نداشتيم، اگر دو سال ديگر هم به اين منوال میگذشت شرايط فرقی
نمی كرد. فراموش نكنيم هر آنچه آنها منع میكنند صرفا به نفع
ما نيست . برخورد واكنشی با مسايل مهم اين چنينی فقط به ضرر و
زيان ملت تمام میشود. ما نبايد برای حفظ پرستيژی كه ناشی از
تبليغات كاذب است اين همه هزينه متحمل شويم. |