روزنامه نگاری
از اين هفته ، حال و هوای ديگری دارد. ميشود با انرژی بيشتری
کار کرد. چشم وگوش باز ، مراقب تغييرات بود و همه چيز را از
زير ذره بين رد کرد.
اما ، آيا ميتوانيم از دولت جديد نقد بنويسيم و متهم به بعضی
چيزها نشويم؟ روزنامه نگارانی که بيانيه حمايت از يک کانديدای
خاص را امضا کرده ايم ، ميتوانيم نقدهای منصفانه و درست
بنويسيم اما از چسبيدن برچسب های غيرمنصفانه روی مطالبمان
جلوگيری کنيم؟ ما که به عنوان چشم و گوش بيطرف مردم ، در
روزهای نگرانی ، زير نام يک کانديدا را امضا کرده ايم و در
صفحه اول روزنامه هايمان گذاشته ايم ، چه طور امروز به مخاطبان
همراه و غيرهمراهمان ثابت کنيم که گزارش های منتقدانه امروز ،
هيچ ارتباطی با حمايت از يک کانديدا ندارد و آن امضا ها هم؟
سياست ،در
دوران مختلف، به روزنامه نگاری حرفه ای ايران ضربه زده. مرز
روزنامه نگاری و سياست در ايران ، مرز خيلی پر رنگی نيست. رد
شدن يا نشدن ، چه طور رد شدن ، ماندن در آن سوی مرز يا ...
سوالهايی است که هنوز برای خودم حل نشده . اين ترديد ها فقط يک
ترديد است ، نه موضع گيری له و عليه کسی يا چيزی. هنوز هم
مطمئن نيستم که آيا امضای نامه حمايت روزنامه نگاران در آن
روزها ، برای همراهی با خيلی از اصناف و اقشار ديگر که از اين
بيانيه ها مينوشتند درست بود يا نه . شايد بود ، اما آن روزها
که برنامه تبليغ نامزدها در ميدان ها برگزار ميشد ، اين جمله
را از يکی از طرفداران احمدی نژاد شنيدم که " شما روزنامه
نگارها همه تون طرفدار يه نفر هستيد و نامه هم داديد. چه طور
ميشه به مطالبی که مينويسيد اعتماد کرد؟ همه تون مغرضانه مينويسيد
و ...» |