ديروز( شنبه) عده اى ازفعالان سياسى مقابل حوزه رياست قوه قضاييه به قصد ملاقات با آيت الله شاهرودى براى حل موضوع گنجى، جمع شدند. انتظار دو ساعت و نيمه آنها ناكام ماند و ملاقات ممكن نشد. شاهرودى بعنوان شركت در جلسه مجمع تشخيص مصلحت نيامد و كسى را هم براى مذاكره نفرستاد.

عيسى سحر خيز كه دراين تجمع حضور داشته به راديو آلمان گفت: از قرار آقاىشاهرودى می‌خواهد خود را كناربكشد و تا زمانى كه كليد حل اين مشكل در دست قاضى مرتضوىاست، اوضاع پيچيده تر خواهد شد.

 اين مسئله نشان داد كه تمايل يا اراده اى وجود ندارد و همانگونه كه در بيانيه پايانى هم مطرح شده، شايد هم امكان رسيدگى به اين پرونده را آقاى شاهرودى ندارند و نيامدن شان به اين معنا بود كه خود را از آن ماجرا كنار بكشند.

سحر خيز در بخش ديگری از اين مصاحبه گفت:

گنجی قربانى يك انتقام گيرى شخصى و گروهى است و عده اى ايشان را وجه المصالجه قرار داده اند تابه اغراض سياسى خود دست يابند. من فكر نمی كنم آقاى شاهرودى بخواهند چشم بر اين مسئله ببندند. من تصور نمی كنم آقای شاهرودی خواست گروههاى وسيعى از فعالان اجتماعى، سياسى، دانشگاهيان و روزنامه نگاران را برای دخالت ايشان دراين ماجرا را  نديد بگيرند. شما ميبينيد كه از آقاى شاهرودى در سطح بسيار بالايى درخواست ميشود تا دراين ماجرا دخالت كند. پيش از اين جناب آقاى خاتمى اينكار را كردند. آقاى كروبى پيگير ماجرا بودند و در آخرين مورد هم آقاى‌هاشمى رفسنجانى چنين درخواستى داشتند. طبيعا رييس قوه قضاييه نمى تواند خود را ازاين پرونده كنار بكشد و بگويد آن چيزى كه در زيرمجموعه ايشان دارد ميگذرد، به ايشان ارتباط ندارد.

تنها اين گزينه ميماند كه ايشان بگويد من امكان اين را ندارم و نميتوانم مسئله را حل كنم، مهم هم نيست كه جان آقاى گنجى در اين ماجرا از بين برود . ايشان بايد طبيعتا پيامد‌هاى سياسى اجتماعى و داخلى و خارجى را  بر هر كسى كه موجب فوت آقاى گنجى يا حادثه اى شبيه اين شود بپذيرد.

ما به كرات گفته ايم كه كليد حل موضوع آقاى گنجى از آقاى مرتضوى دادستان تهران گرفته شود و در اختيار يك تيمى قرار گيرد كه هم اراده اش را داشته باشد و هم توان حل آن را. تا آقاى مرتضوى درآنجا حضور دارد و اغراض شخصى اش عمل می‌كند و می‌خواهد سر همه كلاه بگذارد و به كرات آن چيزى را كه ميگويد، دردقايقى بعد نقض ميكند، هيچ راه برون رفتى براى اين ماجرا وجود ندارد. در اينمدت شناختى از او داشتيم و ميدانستيم كه توافق‌هايى را كه می‌شود، كنار می‌گذارد و زيرش ميزند. دوستان ديگرى در سطوح مختلف الان به اين نتيجه رسيده اند كه با آقاى مرتضوى و تيم زير دست شان كارى نميتوان انجام داد. پزشكان هم مسئوليت را از گردن خود باز كرده اند. كارى از آنها بر نميايد و با برخورد‌هايى كه با خانواده آقاى گنجى ميشود، و ميگويند از بيمارستان ميخواهند او را منتقل كنند، مشخص است مسئولان بيمارستان هم به اين مسئله رسيده اند كه آبرو و اعتبار شان درسطح داخلى و بين المللى به خاطر اين موضوع دارد لكه دار ميشود. تا چنين وضعيتى هست، كارى نميشود انجام داد.

آنچه ما در مورد وضع جسمی گنجی می‌دانيم مبتنى است بر آخرين ملاقات خانم شفيعى و خانواده با آقاى گنجى. ظاهرا در پى وضع وخيم ايشان، پذيرفته بودند سرم وصل كنند، دوباره سرم به دليل رفتار نامناسبى كه به دستور آقاى مرتضوى و تيم حاكم درآنجا كه بيمارستان را تقريبا به دژ و پادگان تبديل كرده اند و ديشب در را به روى آقاى گنجى قفل كرده اند، قطع شده است. اين نشان ميدهد كه ماجرا در حال پيچيده تر شدن است. طى اين ۲۴ ساعته آقاى گنجى همراهى نكرده و طبيعتا آنها منتظر هستند اودوباره ازحال برود و بيهوش شود و بعد دوباره بيايند سرمى بزنند. ايشان كمى تقويت شود و دوباره اين بازى ادامه پيدا كند.