وبلاگ گل پری جون!
قرار است سرهمه گرم شود
مردم کار خودشان را می کنند. به نظر می رسد صدا و سيما هم
سياست سرگرم کننده بودن خودش را شديدا ادامه می دهد. من با اين
کار کاملا موافقم، صدا و سيما هرچه فيلم سينمايی و موسيقی پخش
کند خوب است، اصلا کشور بايد تغيير کند که مردم موسيقی گوش
کنند و فيلم ببينند. بنا به اعلام صدا و سيما بودجه عظيمی برای
خريد و نمايش فيلمهای خارجی اختصاص داده شده است. راديو ايران
قرار است صدای فريدون فروغی و فرامرز اصلانی را پخش کند، هفته
پيش هم راديو پيام صدای ويگن را پخش کرد.
وبلاگ راوی
دوستان "چوبکاری" کردند!
اگر توفيق اجباری «مطالعه» و «نوشتن» را يکی از محسنات وبسايت
يا وبلاگ داشتن بدانيم، آشنايی با ديگرانی که هر کدام مقيم
گوشهای از جهان هستند، ارزندهترين امتياز حضور در دنيای
مجازی اينترنت است. آشنايی با کسانی که قبلا جايی آنها را
نديدهای و شايد هرگز پيش نيايد که روزی يکديگر را ببينيد. ولی
با اينحال میبينی که در همين تماسهای ايميلی و چند خطی
کوتاه، همفکری و همراهی و همدلی آنقدر نزديک و گرم و صميمی
است که انگار سالهای سال است همديگر را ديده و میشناسيم.
راستش، من که راوی کمترين اين حکايت باقی باشم، از همان اولش
هم شانس داشتن دوستان فراوان در دور و بر خود را نداشتهام.
يعنی نه اينکه نبوده، چرا اتفاقا. ولی خب، چه کنم که يکی مرد و
يکی مردار شد، و من هم شدم همانی که به خشم خدا گرفتار شد!
چرا؟ چون که ميراث من از آنها، مردهريگ خاطرات و يادهاشان است
که گاهی در اينجای غربت و پرتافتادگی، خود عذابیست اليم و
عين همان خشم خدايی که آدمی گرفتارش میشود.
حالا از شما چه پنهان، بعد از انتشار دو يادمان «بيژن مفيد و
نمايشنامه شهر قصه» و «تاريخچه سرود بهاران خجستهباد!»، از
روزنه کوچک صندوقخانه ايميل راوی، تراشههای از نوری گرم و
روشن و دلنواز، تابيدن گرفته که باعث اميدواری و مايه دلگرمی
است.
جدا از ايميلهايی رسيدهای که به مهربانی و از سر محبت و به
تشويق نوشته شده بود و فکر کنم همه را جواب دادهام، دوستانی
چند نيز به همدلی و همراهی، در وبلاگ يا وبسايتهای خود ضمن
اشاره به آن مطالب، ضمنا من راوی را به مهر و دوستی نواختهاند
که بايد قبلا و قلبا از لطفی که داشته و دارند، صميمانه
سپاسمند باشم، که هستم.
در کنار وبسايتهای فارسی زبان و رسمیای چون «صبحانه»،
«گويا
نيوز»، «اخبار
روز»، «پندار»،
«پيکنت»
و «نيمروز»،
يکی وبلاگ «غوغای
ستارگان» است که من روای را به مهر دريافته، و ديگر وبلاگ
«امروز
را درياب!» که ضمن اشاره به مطلب مربوط به «شهر قصه»،
تکملهای بر اين نمايشنامه نيز نوشته است. وامدار مهر اين
مهربان دوستان و ياران ناديده ناشناخته هستم.
|