ايسنا: از انتخابات رياست جمهوری آغاز كنيم؛ تحليل شما از روند
مرحلهی اول و مرحلهی دوم انتخابات چيست؟
ميردامادی: مهمترين بخش از انتخابات كه بايد تحليل شود مرحله
اول انتخابات است ؛ نتايج مرحله دوم انتخابات چندان غير قابل
پيش بينی نبود. رای دور دوم را بيش از اينكه رای اثباتی به
كانديدای رقيب آقایهاشمی بتوان تلقی كرد در حقيقت رای به
تغيير بود؛ چون اين احساس وجود داشت كه بين دو كانديدا،
آقایهاشمی نماد حفظ وضع موجود است.
به نظر من مهمترين مساله اين است كه به طور جدی نگرانی از
مسيری وجود دارد كه انتخابات در آينده طی خواهد كرد و اينكه
آيا میتوان در آينده اميدوار به برگزاری انتخابات سالم بود يا
خير؟
مشكلی كه در اين انتخابات جدی شد مشكلی بود كه از انتخابات دوم
شوراها آغاز و در انتخابات مجلس هفتم تشديد شد و در اين
انتخابات هم به اوج خود رسيد و آن عملا شكل گيری يك
حزب پادگانی
در كشور بود كه در حقيقت يك نيروی سياسی- نظامی با استفاده از
همه امكانات در صحنه انتخابات حاضر شود ، مانند يك حزب فعاليت
و برای كانديدای خود رای جمع آوری كند. اگر مقداری به اظهار
نظرها دقت شود برخی از فرماندهان نظامی بعد از انتخابات اظهار
كردند كه اصولگرايان سازماندهی چندلايه را ترتيب دادند و در
اين سازماندهی به پيروزی رسيدند.
( سخنرانی سردار ذوالقدر فرمانده كل بسيج و قائم مقام فرمانده
كل سپاه)
به نظر من اگر آن مجموعه سياسی - نظامی كه در تمام شهرها و
روستاها شعبه و شاخه دارد در انتخابات دخالت نمی كرد، نتيجه
انتخابات به نحو ديگری رقم میخورد.
ايسنا: دردور
دوم شاهد بوديم كه مجموعهی گروههای اصلاحطلب از آقایهاشمی
حمايت كردند،
اما
ايشان
نتوانستند آنچنان كه انتظار میرفت
آرای مردم
را جلب كنند.علت
چه بود؟
ميردامادی: درست است كه در دور دوم انتخابات همه نيروهای اصلاح
طلب از آقایهاشمی حمايت كردند؛ اما اشكال دور دوم اين بود كه
همه اصلاح طلبانی كه از آقایهاشمی حمايت میكردند، در
تبليغاتشان كمتر حرف اثباتی دربارهی آقایهاشمی داشتند و
بيشتر احساس خطر و نگرانی از طرف مقابل را بيان و تاكيد
میكردند. احتمال موفقيت در چنين رويكردی كم بود و از چند روز
قبل از دور دوم انتخابات، به اين جمع بندی رسيديم كه
آقایهاشمی رای نمیآورد.
يكی از دلايلش اين بود كه آقایهاشمی نماد وضع موجود در كليت
آن تلقی میشد و مردم نوعا طالب تغييرو اصلاحند و به همين دليل
به كانديدايی كه احساس میكنند تغيير ايجاد میكند رای
میدهند. شكافهای ديگری هم در مرحله دوم نمود پيدا كرد مثلا
روحانی بودن و غير روحانی بودن كانديداها و مسايلی از اين نوع.
ايسنا: چرا ايننوع تبليغ را انتخاب كرديد و از موضع اثباتی
بيان نكرديد؟
ميردامادی: در مرحله دوم افراد كمتر میتوانستند و يا اصلا نمی
توانستند درباره ی آقایهاشمی حرف اثباتی بزنند. حتی شاهد
بوديم طيف گستردهای از آقایهاشمی حمايت كردند كه بخشی از
محافظه كاران، روحانيت مبارز تهران و يا بخشهای ديگری از
روحانيون كه جز مجموعه محافظه كار تلقی میشوند تا روشنفكرانی
كه در دوره رياست جمهوری آقایهاشمی مورد تعرض قرار گرفتند و
يا حتی برخی افراد مسافر اتوبوسی بودند كه میخواستند آن را به
دره بيندازند، در اين طيف بودند.اين كار آنها يك كار سمبليك
بود كه كسانی كه حقوقشان هم پايمال شده بود به دليل احساس خطری
كه برای آينده كشورشان میكردند، وارد شدند و از آقایهاشمی
حمايت كردند. اين تبليغات چون بيشتر نفی طرف مقابل بود تا
اثبات كانديدای مورد نظر خودشان كمتر توانست در آراء مردم
تاثيرگذار باشد.
مهمترين اشتباه اصلاح طلبان عدم اجماع روی يك كانديدا بود.
تلاش بسياری كرديم اما نشد؛ از ابتدا به دنبال مهندس موسوی
رفتيم كه ايشان نپذيرفتند، بعد از ايشان تلاش ديگری برای حضور
آقای موسوی خوئينیها شد كه ايشان هم نپذيرفتند.
در حالی كه ايشان هم فردی بودند كه هم جبهه مشاركت و مجموعه
همراه آن قبول داشتند و هم مورد پذيرش مجمع روحانيون بودند و
نهايتا كانديداها تعدد پيدا كرد.
اشكال دوم درباره اصلاح طلبان پيشرو محدود بودن سرمايه گذاری
ما روی نخبگان و روشنفكران بود و اتفاقی كه در اين دوره افتاد
برقرار نشدن رابطه بين نخبگان و روشنفكران با توده مردم بود.
روشنفكران حلقهی وصل سياسيون با مردم هستند كه میتوانند
تودهی مردم را به حركت درآورند و به صحنههای مختلف وارد
كنند.
در ابتدا بخش قابل توجهی از جامعهی روشنفكری كشور بنای شركت
در انتخابات نداشتند. جو سنگينی از قبل از انتخابات برای عدم
شركت و كنار كشيدن در محيطهای دانشگاهی، گروههای سياسی،
جوانان و امثال آنها وجود داشت. همهی تلاش اين بود كه اين جو
را بشكنيم و از آنها بخواهيم كه در انتخابات شركت كنند.
ما در شكستن جو تحريم موفق بوديم و بخش قابل توجهی از كسانی كه
بنای تحريم داشتند قانع شدند اما در واقع آنقدر فعال نشدند كه
ديگران را ترغيب كنند.
از نقاط ضعف ديگر ما اين بود كه گفتمان اصلاحطلبان پيشرو
گفتمان روشنفكری بود و
گفتمان تودهی مردم
نبود.
گفتمان اصلی اصلاحطلبان پيشرو ادامهی اصلاحات دورهی آقای
خاتمی بود و در حقيقت اين لازم بود ولی كافی نبود. توقف در
گفتمان خاتمی در واقع نماد حفظ وضع موجود بود.
ايسنا: با وجود اينكه شما به اين ضعف يعنی گفتمان به زبان
تودهی مردم اذعان میكنيد اما در خصوص جبههی دموكراسیخواهی
و حقوق بشر باز هم اين ضعف وجود دارد و اين هم در ايام
انتخابات مطرح شد و هم در حركتهای آتی شما مدنظر قرار گرفته
شده ، علت چيست؟
ميردامادی: جبههی دموكراسیخواهی و حقوق بشر تضمين كنندهی
موفقيت آتی ما نخواهد بود. مجموعهی اصلاحطلبان پيشرو چهار
ميليون رای داشتند كه بايد تلاش كنند در وهله اول همين چهار
ميليون را حفظ كنند و سپس آنرا گسترش دهند.
يك اشكال مهم ديگر محدود بودن فعاليت ما به شهرها و عدم وجود
امكانات برای امتداد اين فعاليتها تا سطح روستاها بود. البته
اكنون هيچ حزبی (به جز همان حزب سياسی- نظامی كه قبلا اشاره
شد) در روستاها حضور ندارد در حاليكه حدود 50 درصد از آرای سطح
كشور مربوط به روستايیها است،
هر چند كه آنها خود 35 درصد جمعيت كشور را تشكيل میدهند اما
چون نرخ مشاركت آنها بالاتر از شهرها است تقريبا 50 درصد از
آرا مربوط به روستايیها است.
... دولت جديدی كه روی كار خواهد آمد با توجه به نقاط ضعفی كه
هم در داخل و هم عرصهی بينالملل با آن مواجه است سعی خواهد
كرد تا حدی كه يك چهرهی معتدل از خود نشان دهد نه يك چهرهی
راديكال، خشن و سركوبگر. لذا نمیتوان با اطمينان گفت كه دولت
آينده جلوی رسانهها را خواهد گرفت. حتی اگر چنين هم شود و
جلوی رسانههای مكتوب را بگيرند و برخورد با رسانهها ادامه
پيدا كند به تدريج بسياری به اين فكر خواهند افتاد كه راديو و
تلويزيون خصوصی ايجاد كنند.
تاكنون هم بر اساس آنچه در اخبار مطرح شده آقای كروبی اعلام
كرده كه علاوه بر حزبی كه میخواهد تشكيل دهد يك تلويزيون
ماهوارهای تاسيس خواهد كرد.
اگر فضای رسانهای در داخل محدود شود كه چنين هست تصميم به
احداث تلويزيون ماهوارهای صرفا محدود به آقای كروبی نخواهد شد
و ديگران نيز به چنين فكری خواهند افتاد.
ايسنا: آيا شما هم به عنوان جبههی مشاركت تصميم به احداث
تلويزيون ماهوارهای داريد؟
ميردامادی: اين يكی از بحثهای مطرح در حزب است و اگر فضای
اطلاعاتی و رسانهای كاملا بسته شود چنين رويكردی جدیتر خواهد
شد.
ايسنا: با توجه به تركيب اوليهای كه از كابينه در اخبار رسمی
و غير رسمی تاكنون مشخص شده است تحليل شما از رويكرد كابينه
آينده چيست؟
ميردامادی: در اينكه دولت آينده راديكال خواهد بود خيلی جای
ترديد نيست و كسانی كه امروز آمدهاند بايد چنين دولتی تشكيل
دهند و قول و قرارها را عملی كنند.اما معتقدم كه در بسياری از
موارد
تصميم در واقع در جای ديگری گرفته خواهد شد.
ايسنا: آيا آمدن نيروهای به قول شما راديكالتر به معنای تغيير
مديران در سطوح پايين نيز خواهد بود؟
ميردامادی: مجموعهای كه آمدهاند آنقدر نسبت به بيست و شش سال
گذشته بدگويی كردهاند و خود را متعهد به تغييرات نشان
دادهاند كه به نظر میرسد حتی مديران ميانی و پايينی نيز با
آمدن آنها تغيير كنند. در واقع
فرماندهانی كه بر سر كار آمدهاند بنا دارند همه چيز را تغيير
دهند
و بدگويی كردن آنها از كل مديريت نظام به اين معنا است كه بايد
همه را تغيير دهند.
... جناح راست طيف گستردهای را تشكيل میدهد كه بخشی از آنها
در انتخابات از آقایهاشمی حمايت كردند كه اين بخش ميانهرو
هستند و همچنين در بخش افراطی آنها كه هم در سياست داخلی
طرفدار برخوردهای خشن هستند و ايجاد محدوديتها در عرصهی
سياست خارجی هم طرفدار تقابل با دنيا هستند.
مهمترين چالش پيشروی دولت آينده در سياست خارجی خواهد بود.
گمان میكنم هنوز بحث هستهای تا مدت زيادی مهمترين چالش
سياست خارجی كشور ماست . دولت خاتمی توانست در دو سال گذشته به
نحوی آن را مديريت كند كه در بحث هستهای با مخاطرات
بينالمللی مواجه نشويم. اما نمیدانم كه دولت جديد امكان
مديريت اين چالش بزرگ را دارد يا خير و اميدوارم كه چنين باشد.
|