عطاء الله مهاجرانی- سيد قمنی از جمله چهرههای شناخته شدهی
مصری است، استاد فلسفه و اسلامشناس، نويسنده و منتقدی درجه
اول به شمار میآيد. نامهای كه چند روز پيش منتشر كرد، مثل
بمب در فضای انديشه و نظر اثر گذاشته است. روزی نيست كه نتوان
دهها مقاله دربارهی نامهاش در مطبوعات عرب زبان نيافت.
فشردهی سخن او اين است كه:
1- از اين پس هيچ مطلبی نمینويسد، در هيچ جا سخنرانی نمیكند.
2- تمامی كتابها و مقالاتی كه تا به حال نوشته را رد میكند و
از آنها برائت میجويد و ... در يك كلام میخواهد زندگی كند،
نگران جانش و خانوادهاش است.
قمنی از طرف يك گروه اسلامی افراطی تهديد به مرگ شده است.به
قمنی گفتهاند بايد ظرف يك هفته توبه كند، آثارش را انكار كند،
وگرنه او را خواهند كشت. قمنی كاملا بر اساس پيشنهاد عمل كرده
است. در ذهنم قمنی را با گنجی مقايسه كردم. گنجی هم فقط مقاله
نوشته و حرف زده است. از او هم خواستهاند كه انديشهاش را
انكار كند.
اما گنجی نه تنها به انكار انديشهاش نپرداخته بلكه بر آن چه
میانديشد تاكيد بيشتری هم نموده است. ترديدی نيست كه يك متفكر
در گذار سالها، انديشهاش تغيير میكند و به اصطلاح شانی تازه
میيابد. چنان چه نيچه هم گفته است كه: "انديشه مثل مار پوست
میاندازد و زندگی جديدی میيابد، مار اگر پوست نيندازد، و در
زندان پوست كهنهاش كه سفت و سخت میشود بماند، ملول و پژمرده
میشود و سرانجام میميرد." اما تغيير انديشه و نظر با تهديد و
اجبار مثل توبهی گاليله در برابر كليسا چه ارزش و اعتباری
میتواند داشته باشد؟ هميشه فكر میكنم كه راهنمای اهل انديشه
سقراط است و مانيفست اهل نظر هم سخنان ساعت آخر عمر سقراط. |