ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
     
 
 
 

مصاحبه با عباس عبدی

اصلاح طلبان

اتفاقات زیادی خواهد افتاد

نمی توانند از آن جلوگیری کنند

عباس عبدی، سردبیر روزنامه توقیف شده سلام و از تحلیل گران طیف اصلاح طلبان، که پس از بیرون آمدن از زندان کمترفعال به نظر می رسد، مصاحبه ای با "آفتاب" کرده است. این مصاحبه دفاع تلویحی از "تحریم" انتخابات و دفاع قطعی از پیشنهاد خروج از حاکمیت به اصلاح طلبان در سال 80 است.

دیدگاه های عبدی دراین مصاحبه، تا حدود زیادی آسمانی است و نه زمینی. از جمله درباره اتفاقاتی که ممکن است در ایران بیفتد و مثلا اصلاح طلبان نمی توانند مانع وقوع آن شوند. شاید اشاره او به افرادی مانند خاتمی باشد که دیگر رئیس جمهور نیست، در غیر اینصورت کمتر می تواند محقق و ناظر تحولات در جامعه بود و ندانست که مقاومت و یا حمایت ها از رویدادها را مردم می کنند و افراد و جریان ها بلندگوهای این مقاومت ها و حمایت ها هستند. همینگونه است بر آمدن چهره ها و جلودار شدن آنها در یک خیز اجتماعی. این جلوداران حتما نباید چهره های نو و ناآشنا باشند، ای بسا چهره های قدیمی به یکباره در چنین موقعیتی قرار می گیرند. در همین تاریخ معاصر ایران، دو بار این حادثه تکرار شده است. یکبار در 15 خرداد که منجر به حاشیه نشین شدن آیت الله خمینی شد و در سال 57 به صدرنشین شدن او و یکبار هم در 30 تیر سال 1330 که مصدق به خانه رفته را مردم به میدان برگرداندند.

دید مکانیکی نسبت به تحولات و رویدادهای اجتماعی، بلائی بود آسمانی که در دهه 70 (بویژه) بر سر بخش مهمی از طیف چپ مذهبی ایران فرو آمد و جامعه شناختی مهندسی، جانشین جامعه شناسی علمی شد. نقش فرد را برتر از نقش جمع دانستن، تخیلات را جانشین آرزوها کردن و ... از جمله نتایج این پدیده است، که از دل آن، غفلت از خیز برای دگرگونی سیستم اقتصادی ایران در جریان اصلاحات، دمکراسی را غیر طبقاتی دیدن و از دست دادن اصلی ترین نیروهای مدافع تحولات اساسی در جمهوری اسلامی را همراه آورد. دلیل چرخش به سمت سوسیال دمکراسی متمایل به راست، در بین پیگیرترین اصلاح طلبان اجتماعی ظاهرا مهم تر از حوادث و عواقبی است که آقای عبدی مطرح می کند.

این توضیح می توانست جدا از گزیده مصاحبه که در زیر می خوانید آورده شود، اما ظاهرا خواندن مصاحبه پس از این توضیح روشنگر تر است!

 

آفتاب- عباس عبدى آخرين بار پس از مرحله اول انتخابات رياست جمهورى بود كه با انتشار نامه اى عدم پيروزى اكبر هاشمى رفسنجانى را پيش بينى كرد. با اين حال او در گفت وگويى با شرق به تحليل نتيجه انتخابات رياست جمهورى و آينده حركت اصلاح طلبان پرداخته است. گفت وگو با عبدى دوباره به بحث خروج از حاكميت بازمى گردد و او توضيح مى دهد كه اصلاح طلبان در دوران شكاف «مسئوليت و قدرت» بايد از حاكميت خارج مى شدند تا اخراج صورت نگيرد.

او در اين گفت وگو خبر از آن مى دهد كه سيدمحمد خاتمى نيز از پائيز سال 80 تصميم داشته كه در زمينه خروج از حاكميت تصميم قطعى بگيرد و استعفا دهد ولى به خاطر بحث محور شرارت كه از جانب بوش مطرح شد، اين موضوع به تاخير افتاد.

عبدی مى گويد: «مبناى منطقى بحث خروج از حاكميت خيلى روشن بود و از فرط وضوح بى توجهى نسبت به آن جاى تعجب داشت. شما داخل يك سيستم وارد مى شويد و اهداف و برنامه هايى داريد كه منطقاً و عقلاً در چارچوب قوانين مملكت تحقق مى يابد. اما وقتى نمى توانيد اهداف خود را پيش ببريد، بايد يك تصميم بگيريد، يا ادامه مى دهيد و يا كنار مى رويد. وقتى مطابق تحليل شما موانع آنقدر اهميت ندارد كه به واسطه آن بخواهيد عرصه را ترك كنيد، بايد ادامه دهيد. اما زمانى كه اجازه نداريد در چارچوب قوانين موجود حداقل ها را برآورده كنيد، بايد از ساختار بيرون آمد. بنابراين آنهايى كه بيرون نيامدند يا هنوز معتقد نبودند كه به كف خواسته ها رسيده اند و يا كه نان شان در ماندن بود وگرنه خروج از حاكميت نياز به تحليل ندارد و كاملاً روشن بود.»

عبدى مى گويد: اصلاح طلبان مسئوليت را پذيرفتند ولى قدرت را به آنها ندادند، بنابراين پذيرفتن مسئوليت بدون داشتن قدرت هم به مفهوم حضور نداشتن در حاكميت بود.

درباره منازعه دو طيف اصلاح طلبان در اولويت تغييرات حقوقى يا تغييرات حقيقى قدرت عبدی می گوید:

مشكل، تغيير ساختار حقيقى يا حقوقى نيست، بلكه حاكميت قانون است، اصلاح طلبان و آقاى خاتمى نبايد درباره حاكميت قانون كوتاه مى آمدند... اگر هربار كوتاه نمى آمدند قضيه تا حدودى حل مى شد و يا حداقل در مسير حل شدن قرار مى گرفت... اگر طرف مقابل ايستاد و مقاومت كرد، در اين صورت يا بايد دعوا كرد و يا خداحافظى. اما اين سخن بدان مفهوم نيست كه آنها بايد با اولين اقدام به اين نتيجه مى رسيدند. يك جايى ممكن است كوتاه بيايد. اما در هر حال بايد چنين اصلى را پذيرفت و زيربار عدم حاكميت قانون نرفت. به نظر من بزرگترين تخلف اصلاح طلبان اين بود كه زيربار اين موضوع رفتند.»

عباس عبدى با اشاره به انتخابات اخير رياست جمهورى مى گوید: «اصلاح طلبان متاسفانه سرمايه و اعتماد اجتماعى و سياسى خود را از دست داده اند و اكنون بايد با همين سرمايه موجود كار كنند. شايد نتيجه انتخابات اين فرصت را به وجود بياورد كه تابوهاى گذشته بشكند و به نظر من هم انتخابات اخير از اين جهت خيلى مهم بود. من حتى نتيجه انتخابات را مثبت مى دانم.Tبه اين دليل كه شكاف بين قدرت و مسئوليت را مردم حل كردند.  من نسبت به اين قضيه بدبين نيستم و معتقد به حضور فاشيسم هم نيستم. اما اينكه اصلاح طلبان چه مى كنند بايد يك سال همه شان فرض كنند كه در زندان هستند. يك سال بايد بنشينند و فكر كنند و چندين سئوال را جواب دهند. يكى از سئوال ها اين است كه با ساختار فعلى چه مى خواهند بكنند؟ اگر اين مرز را براى خودشان تعريف كنند به اعتقاد من به نفع سيستم هم عمل كرده اند. اصلاح طلبان بايد ببينند كه منشاء اشتباهات سال هاى گذشته شان چه بوده است. اينكه كجا اشتباه كردند مهم ترين سئوال نيست، بايد ببينند كه چرا اشتباه كردند.
دوستان ما نبايد بگويند كه ما اشتباه كرديم و شكست خورديم. بايد چرايى و منشاء اشتباه را مشخص كنند كه اين مسئله زمان مى برد. اصلاح طلبان براى توجيه رفتار خويش تصور مى كنند رسالتى دارند كه اگر انجام نشود مملكت بر باد مى رود. اصلاً اين خبر ها نيست. اگر تمام اصلاح طلبان بروند و در خانه بنشينند هم اتفاق خيلى مهمى رخ نمى دهد. درست است كه اتفاقات زيادى مى افتد اما آنها توانايى آن را ندارند كه جلوى آن را بگيرند چرا كه اعتماد اجتماعى خود را از دست داده اند.»
عباس عبدى در باره مشی تحریم می گوید:

«اصلاح طلبان نمى توانند بگويند بايد شركت مى كرديد تا ما پيروز شويم. چرا كه تحريم كنندگان هم مى توانند جواب دهند كه شما نبايد شركت مى كرديد تا ما پيروز شويم. كسى كه در سياست پا مى گذارد از ابتدا بايد حواسش باشد كه آيا مى تواند نيرو ها را جذب كند يا خير؟ اصلاً اصلاح طلبان شعار هاى تند مطرح كردند كه تحريمى ها را جذب كنند. چرا جبهه دموكراسى خواهى را مطرح كردند؟ خوب آنهايى كه تا آنجا رفتند مى خواستند يك قدم جلوتر هم بروند تا اينان را جذب كنند. به علاوه من معتقدم كه نقش تحريمى ها از كسانى كه شركت كردند كمتر نبوده است. اگر تحريم نبود رد صلاحيت گسترده تر مى شد.»