مصاحبه فرخ نگهداردرآستانه کنگره سازمان فدائیان
دولت احمدی نژاد
دمکراسی خواهان می بینید
که انتخابات بی اهمیت نبود
رادیو صدای آلمان، گفتگوئی کرده است با فرخ نگهدار دبیراول
سابق سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت- که آن را( با حذف
سئوالات) می خوانید. اهمیت طرح این دیدگاه ها و این مصاحبه، در
آنست که سازمان مذکور در حال برگزاری یک کنگره سراسری است و
بموجب خبری که درهمین شماره می خوانید، دو پلاتفرم و دیدگاه
دراین کنگره مطرح است. یکی از این پلاتفرم ها، که آقای نگهدار
و همفکران وی طراح و مدافع آن هستند، احتمالا حاوی نکاتی است
که در مصاحبه رادیو آلمان مطرح شده است.
آیا با انتخابات اخیر ریاست جمهوری،
در
سیاست
حکومت
چیزی تغییر
کرده؟
فرخ نگهدار:
این
بحثی ست
که
قبل
از
انتخابات
هم
بوسعت
در
سطح
محافل
سیاسی و
اجتماعی کشور
مطرح
بود.
عده
ای معتقد
بودند
که
انتخابات
هیچ
اهمیتی و
هیچ
جایگاهی در
نظام
جمهوری اسلامی ایران
ندارد
و
تزیین
حکومت
اسلامی است
و
عده
ای
هم
معتقد
بودند
که
انتخابات
در
موارد
بسیاری تاثیر
برسرنوشت
و
وضعیت
مردم
و
کشور
خواهد
داشت.
من
از
جمله
کسانی بوده
و
هستم
که
فکر
می کنم
که
انتخابات
ریاست
جمهوری
مهم
بوده
و
هست
و
تغییرات
عمده
ای در
وضع
رابطه
حکومت
با
مردم
و
رابطه
ایران
و
دنیا
بوجود خواهد آورد.
در
رابطه
با
حکومت
و
مردم،
فکر
می کنم
که
مردم
امروز
نسبت
به
کابینه
آقای احمدی نژاد
و
نتایج
انتخابات
با
بدبینی فوق
العاده
بیشتری نسبت
به
عملکرد
حکومت
نگاه
خواهند
کرد
و
هیچ
نوع
نشانی از
خواستها
و
تمایلاتی که
داشته
اند
در
سیما
و
رفتار
کابینه
آقای احمدی نژاد
نمی بینند.
وقتی
آقای صفارهرندی مثلا
وزیر
ارشاد
می شود
و
او
قرار
است
که
معین
بکند
چه
کتابهایی
قابل
نشر
و
چه
کتابی هایی قابل
نشر
نیستند،
از
جمله
مثلا
ناشران
با
حساسیت
بسیار
رفتار
ایشان
را
تحت
نظر
خواهند
داشت.
مقایسه
می کنم
این
را
با
دوران
آقای مهاجرانی
در
وزارت
ارشاد
و
نظری که
ناشران
یا
نویسندگان
یا
شعرا
درباره
ی رفتار
ایشان
در
زمینه
ی نشر
و
کتاب
داشت.
همین
تفاوت
در
عرصه
های مختلف
سیاست
داخلی و
خارجی کشور
بوجود
آمده
و
فکر
می کنم
مردم
امروز
بسیار
بدبین
تر
و
مایوس
تر
هستند
نسبت
به
برآوردن
خواستهای خودشان.
این
یک
بعد
هست
از
آن
تغییراتی که
می گویم.
البته
در
بعد
سیاست
خارجی هم
می شود
این
بحث
را
گسترش
داد
و
گفت
امروز
وقتی مطبوعات
یا
رسانه
های
خارجی،
بخصوص
اروپایی و
آمریکایی را
نگاه
می کنیم
یا
ورق
می زنیم،
می بینیم
که
این
تلقی در
این
بخش
از
دنیا،
در
غرب
جا
افتاده
که
افراطیون
یا
سرسخت
ها
بقدرت
رسیده
اند
و
معتدل ها
کنار
رفته
اند
و
وجود
چنین
تلقی ای نسبت
به
حکومت
در
جامعه،
در
دنیا،
بشدت
بزیان
کشور
ما
خواهد
بود.
در
وهله
ی اول
ما
می بینیم
که
دولت
و
ترکیب
کابینه
ای که
آقای احمدی نژاد
برای خود
برگزیده،
سیاستهایی را
در
زمینه
ی اقتصاد
پیش
خواهد
برد
Tکه
علی رغم
وعده
هایی که
به
مردم
می دهد،
دل
براینکه
جلوی دزدی و
غارتگری را
خواهد
گرفت
و
کنترل
دولتی را
بر
منابع
اقتصادی کشور
گسترش
خواهد
داد،
در
پس
پرده
ی
یک
چنین
شعارهایی،
آنجوری که
من
می بینم
و
استنباط
می کنم
از
برنامه
هایی که
عرضه
شده
به
مجلس
و
بحثهایی که
در
مطبوعات
درج
شده،
دولت
آقای احمدی نژاد
فشار
بیشتری بر
بخش
خصوصی بسود
گسترش
کنترل
دولتی بر
روندهای اقتصادی اعمال
خواهد
کرد،
تا
بتواند
پایه
های حکومت
اسلامی را
از
طریق
محدودترکردن
عرصه
ی فعالیت
بخش
خصوصی گسترش
بدهد.
این
یک
تحول
منفی خواهد
بود
در
زمینه
ی اقتصادی. جایی
اقتصاد
می تواند
شکوفا
بشود
و
جایی می تواند
دمکراسی ریشه
دار
و
نهادینه
بشود
که
کنترل
دولتی بر
روندهایی اقتصادی،
بر
تولیدات
محدود
بشود
به
عرصه
های خاصی. بخصوص
در
کشورهای رشدیابنده
مهم
است
که
بخش
خصوصی زیر
نظارت
دولتی فعالیت
بکند،
ولی
بعنوان
برده
و
فرمانبردار
بخش
دولتی کار
نکند.
در
چنین
اقتصادی دزدی،
راندخواری و
فساد
مالی نهادینه
خواهد
شد
و
پیش
بینی منهم
درباره
ی ماهیت
فعالیت
های اقتصادی و
سیاست
های اقتصادی دولت
آقای احمدی نژاد
این
خواهد
بود
که
چنین
گرایشی به
رشد
فساد
مالی و
اداری
در
دستگاه
حکومتی دامن
خواهد
زد.
جنبش دمکرای خواهی
من
فکر
می کنم
جنبش
دمکراسی خواهی برای ایران
که
مفهومی مشخص
تر
از
جنبش
اصلاح
طلبی بطور
کلی دارد
با
یک
دوره
ی درس
آموزی از
روندهای
گذشته
مواجه
خواهد
بود.
سه
نتیجه
گیری عمده،
فکر
می کنم،
پیشاروی این
جنبش
دمکراسی
خواهی قرار
خواهد
داشت
و
در
جریان
بحثها
و
تبادل
نظرهایی که
روشنفکران
و
آزادیخواهان
ایران
در
روندهای آتی،
لااقل
طی ۴ـ۳
سال
آتی با
هم
خواهند
داشت،
یک
چنین
نتایجی به
نظر
من
قابل
تصور
است.
1، اینکه،
انتخابات
در
کشور
ما
مهم
است
و
تغییرات
عمده
ای در
وضع
سیاسی ایجاد
می کند.
2،
گرایشی که
طیف
وسیعی از
روشنفکران
ایران
در
دوره
ها
و
ماههای قبل
از
انتخابات
دوره
ی نهم
پیدا
کردند
بر
این
مبنا
که
چیزی تغییر
نخواهد
کرد
و
آمدن
این
یا
آن
عنصر
بر
مسند
ریاست
جمهوری نمی تواند
نتایج
منفی ببار
بیاورد،
در
این
نتیجه
گیری تجدیدنظر
خواهد
شد
و
فکر
می کنم
جنبش
دمکراسی
خواهی ایران
به
این
نتیجه
خواهد
رسید
که
دوران
قبل
با
دوران
بعد
قابل
مقایسه
نیست
و
یک
تحول
منفی اتفاق
افتاده
است.
3،
فکر
می کنم
چنین
نظریه
ای یا
چنین
تحلیلی جای
بازتری در
محافل
سیاسی ایرانی،
بخصوص
جنبش
دمکراسی خواهی پیدا
خواهد
کرد
که
این
تحول
قابل
پیشگیری بود
و
مردم
ایران
قادر
بودند
با
تدوین
یک
استراتژی و
تاکتیک
دقیق،
همانگونه
که
در
طرف
مقابل
عمل
شد
و
استراتژی و
تاکتیک
دقیقی برای گرفتن
اهرمهای قدرت
پی ریختند،
جنبش
دمکراسی خواهی ایران
هم
می توانست
با
پی ریزی یک
استراتژی و
تاکتیک
دقیق
با
انتخاب
افراد
مناسب
و
اتحادهای مناسب
و
تبلیغات
و
شعارهای مناسب
مانع
از
این
رویداد
منفی بشود.
فکر
می کنم،
اگر
چنانچه
مسایل
مربوط
به
استراتژی و
تاکتیک
و
اهمیت
انتخابات
برای جنبش
دمکراسی خواهی ایران
حل
بشود
و
یک
استراتژی منسجم
و
متحد
و
طیف
گسترده
با
شعارهای مناسب
انتخاب
بشود،
آقای احمدی نژاد
قادر
نخواهد
شد
در
مقابل
این
برآمد
متحد
مردمی دمکراسی خواه
ایستادگی بکند
یا
می
توانم
بگویم
دستگاه
قدرت
قادر
نخواهد
شد
یک
چنین
شکستی،
شکست
مجددی را
تحمیل
بکند
بر
جنبش
دمکراسی خواهی ایران.
برنامه اتمی
فکر
می کنم دولت
احمدی نژاد
و
در
راس
تمام
دستگاه
حاکم
ایران،
نظام
جمهوری اسلامی ایران،
اصرار
دارد
که
برنامه
اتمی،
پروژه
های اتمی را
برای دستیابی به
تکنولوژی هسته
ای ادامه
بدهد و
این
اصرار
و
این
سرسختی همچنان
ادامه
دارد.
در
این
زمینه
اتفاقا
من
تغییر
عمده
ای در
رفتار
سیاسی
هیات
حاکمه
ی ایران
نمی بینم.
منتها
اضافه
می کنم
در
میزان
شتاب
و
سرعتی که
در
زمینه
ی بدست
آوردن
تکنولوژی هسته
ای ایران
خواهد
داشت
ممکن
است
تجدیدنظرهایی صورت
بگیرد،
ولی این
حرکت
را
پیش
بینی نمی کنم
که
قطع
بشود.
من
فکر
می کنم
رفتار
دولت
ایران
حساسیت
مجامع
بین
المللی و
بخصوص
ایالات
متحده
آمریکا
را
بیشتر
و
بیشتر
برخواهد
انگیخت
و
این
تدبیر
ایران
که
چه
از
طریق
اختلاف
اندازی یا
بهره
گیری از
تفاوت
نظرهای میان
اروپا
و
آمریکا
و
چه
از
طریق
کندکردن
و
تعدیل
شتاب
دستیابی به
تکنولوژی هسته
ای ایران
قادر
خواهد
بود
از
واکنش
حاد
غرب
جلوگیری بکند،
یک
ارزیابی
درست
نیست.
برای اینکه
ایران
بتواند
به
فن
آوری هسته
ای مجهز
بشود
یک
پیش
شرط
لازم
است.
ایران
باید
با
ایالات
متحده
آمریکا
گفتگوهای صریح
و
هدفمندی را
دنبال
بکند
که
در
سمت
عادی شدن
مناسبت
دو
کشور
پیش
برود.
مثال
می زنم
جامعه
هند
را.
هند
M.P.T
را
امضا
نکرده
است
و
طبق
قرارداد
M.P.T
نباید
از
کمکهای هسته
ای کشورهای صاحب
تکنولوژی
هسته
ای برخوردار
بشود.
ولی بدلیل
روابطی که
بین
هند
و
ایالات
متحده
آمریکا
وجود
دارد،
ایالات
متحده
آمریکا
نقض
می کند
قرارداد
M.P.T
را
و
به
هند
تکنولوژی هسته
ای
می خواهد
صادر
کند.
در
حالیکه
ایران
قرارداد
را
امضا
کرده
و
طبق
همان
قرارداد
ایالات
متحده
موظف
است
به
پیشرفت
تکنولوژی هسته
ای ایران
کمک
بکند
و
نه
تنها
نمی
کند،
بلکه
تلاش
مستقل
ایران
را
هم
مانع
می شود.
|