ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
     
 
 
 

تنها "خواجه حافظ شیراز" نمی داند چگونه رئیس جمهور انتخاب شد

مصاحبه کتبی دقیق و صریح دکتر ابراهیم یزدی با صدا و سیمای قم

نهاد پیروز انتخابات نمی تواند

روی این پیروزی حساب کند

نهاد و جریان پیروز دراین انتخابات زیاد نمی تواند روی این پیروز حساب کند. این انتخابات شكاف ميان مسئولان سطح بالاي حكومت را تشدید و تعمیق کرد. مردم خواستند به کارنامه 27 ساله حکومت روحانیون رای منفی بدهند، اما عموما و اكثرا، هم از موقعيت و رابطه احمدي‌نژاد با رهبري و سپاه و هم از موضع رهبري و سپاه در مورد كانديداتوري آقاي هاشمي رفسنجاني بي‌اطلاع بودند، و راي به احمدي‌نژاد را راي منفي به همه آنها تلقي كردند. دخالت سپاه در انتخابات و سازماندهي آرا و تغييرات به وجود آمده در قوه مجريه و مقننه، با موافقت و هدايت رهبري، كه يك شخصيت روحاني مي‌باشند و در راس هرم قدرت قرار دارند صورت گرفته است، بنابراین، چنان تصوری که روحانیون در راس قوای سه گانه نباشند بلکه اعتبار روحانیت بازسازی شود، یک محاسبه غلط است. درباره شکست آقاي هاشمي نیز باید گفت: آقای هاشمی مي‌داند چه اتفاقي افتاده است و مسئول اصلي این شکست كيست !

 

مركز پژوهش‌هاي صدا و سيماي قم، با هر انگیزه ای هدایت شده و یا غیر هدایت شده ای، چند سئوال کتبی پیرامون انتخابات اخیر ریاست جمهوری از دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران کرده است. دکتر یزدی نیز پاسخ این پرسش ها را کتبا و با صراحتی کم سابقه داده است. شاید این دقیق ترین و صریح ترین مصاحبه ای باشد که درباره دلائل به ریاست جمهوری رسیدن احمدی نژاد، از سوی مجموعه اصلاح طلبان داخل و خارج حاکمیت انجام شده است. در واقع یک جمعبندی جامع است از آنچه اتفاق افتاد و آنچه باید در انتظار حادث شدن آن بود.

ما این مصاحبه را به نقل از روزنت "میزان" که در واقع با نام روزنامه توقیف شدن "میزان" یاد آور ارگان مرکزی نهضت آزادی ایران است نقل می کنیم. عناوین و برجسته کردن نکات آن از ماست.

 

ـ نتیجه انتخابات

براساس آمارهاي غيررسمي منتشر شده توسط برخي از نهادهاي رسمي، پيش‌بيني مي‌شد كه حدود 40 تا 45 درصد واجدين شرايط در نهمين انتخابات رياست جمهوري شركت كنند. يعني بين 55 تا 60 درصد شركت نكنند. اما خودداري اين تعداد از جمعيت از شركت در انتخابات، تماما به دليل يا علت تحريم برخي از گروه‌ها و يا تبليغات راديوهاي خارجي نبود. به نظر مي‌رسد اين جمعيت را بايد به سه گروه، تقسيم كرد: اول‌ گروهي كه در هر حال و صرفنظر از شرايط و جو سياسي منفعل است و علاقه اي به شركت در انتخابات ندارد. در تمام كشورها، حتي در جوامعي كه دموكراسي نهادينه شده است درصدي از واجدين شرايط به طور دائم از حضور در پاي صندوق‌هاي راي خودداري مي‌نمايد.

دوم گروهي كه به شركت در سرنوشت و دادن راي علاقمند است و احساس مسئوليت مي‌كند، اما نااميد شده است. هدف اصلي جنبش اصلاح‌طلبي، اصلاح انحرافات، قانون‌گريزي‌ها و ساير مسايل و مشكلات، از طريق تغيير در ساختارهاي حقيقي، يعني رفتار مسئولان و كنشگران حكومتي بود و نه تغيير در ساختارهاي حقوقي (قانون اساسي) . تجربه هشت ساله دولت آقاي خاتمي، و مقابله‌هايي كه با اين دولت شد، احتمال موفقيت در تغيير ساختارهاي حقيقي را به شدت كاهش داد و موجب آن شد كه اميد به اصلاح ساختارهاي حقيقي، در چارچوب ساختارهاي حقوقي فعلي از بين برود يا كاهش پيدا كند. بنابراين، از نظر اين گروه‌، شركت در انتخابات بي‌معني و فاقد ارزش و اعتبار و عملي لغو و بيهوده محسوب مي‌شد. در حالي كه گروه اول، خاموش بود، اين گروه مرکب از فعالان سياسي با ديدگاه‌هاي متفاوت و معتقد به عدم شركت در انتخابات در تبليغ مواضع خود فعال بودند و از امكانات محدودي كه داشتند، استفاده مي‌كردند. سوم گروهي از جمعيت كه علاقمند به شركت در سرنوشت و رفتن به پاي صندوق‌هاي راي بود، اما حضورش مشروط به آن بود كه آرايش نيروهاي سياسي به هنگام انتخابات چگونه شكل بگيرد. در واقع حضور يا عدم حضور اين بخش از «امتناع» كنندگان، به برنامه‌ها و سياست‌هاي احزاب و گروه‌هاي سياسي مورد اعتماد و توجه مردم، يا اين بخش از جمعيت، بستگي داشت.

هنگامي كه نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب درون حاكميت، و اپوزيسيون يا احزاب بيرون از حاكميت (نظير نهضت آزادي ايران و ساير فعالان ملي ـ مذهبي) با گروه دوم ياد شده در بالا هماهنگي كه نكردند و بر اساس برنامه‌هاي راهبردي تعريف شده خودشان و در چارچوب منافع ملي اعلام حضور مشاركت نمودند، اين بخش از جمعيت از حالت بي‌تفاوتي يا بي‌تصميمي بيرون آمد و به صحنه فعال انتخابات وارد شد. در آماري كه در بالا اشاره شد، آمده بود كه از كل جمعيت، حدود 30 درصد گفته بودند كه هنوز تصميمي براي شركت يا عدم شركت در انتخابات نگرفته‌اند. از ميان همين جمعيت بود كه درصدي از آنها با ورود اصلاح طلبان بيرون از حاكميت به صحنه انتخابات وارد شدند.
2ـ شکست تئوري تحريم انتخابات

تحريم انتخابات علي‌الاصول حركتي «سلبي» و نه «ايجابي» ؛ «منفعل» و نه «فعال» محسوب مي‌شود. اما در شرايطي هم ممكن است به عنوان يك نافرماني مدني حركتي مثبت و فعال محسوب شود. بايد يادآور شد كه ميان «تحريم» و «عدم شركت» يك تفاوت جدي وجود دارد. و همچنين ميان شركت يا عدم شركت يك شخصيت حقوقي نظير يك حزب سياسي ـ با شخصيت حقيقي ـ شهروند ـ در انتخابات تفاوت وجود دارد. شركت يك حزب سياسي در انتخابات يعني، كانديدا معرفي مي‌كند، برنامه مي‌دهد و يا از كانديدايي حمايت مي‌كند و مردم را به شركت در انتخابات دعوت مي‌نمايد. يا ممكن است در انتخابات شركت نكند و نه كانديدايي معرفي كند و نه از كانديدايي حمايت نمايد و نه مردم را به شركت درانتخابات دعوت نمايد. در شرايطي ممكن است گروه يا گروه‌هاي سياسي، از اين مرحله گامي فراتر بردارند و انتخابات را تحريم نمايند يعني مردم را به عدم شركت در انتخابات دعوت و ترغيب نمايند. اتخاذ چنين تاكتيكي به وضعيت و فضاي سياسي جامعه و رابطه احزاب با مردم بستگي دارد. اگر چنان چه نيروهاي مردمي آنچنان سازمان يافته باشند و رابطه احزاب سياسي با جامعه به گونه‌اي شكل گرفته باشد كه حركت‌هاي سياسي گسترده مردمي با برنامه احزاب سياسي هماهنگي پيدا كرده باشد، تحريم انتخابات مي‌تواند به عنوان نوعي نافرماني عمومي مفيد و موثر باشد. در غير اين صورت تحريم انتخابات عمل سياسي كه موجب تغيير در رفتارهاي حقيقي حاكمان بشود نمي‌باشد.

 

3ـ آرا سازماندهي شده

شواهد و قرائن همگي حاكي از آن است كه در مورد آقاي احمدي‌نژاد ، به خصوص در دوره اول آراي سازماندهي شده وجود داشته است. در دور اول احمدي‌نژاد تبليغاتي نداشت، نه پوستري چاپ كرده بود و نه پرده‌اي بر در و ديوار آويخته بود. در نظرسنجي‌ها، نفر ششم يا هفتم بود. يك فعال سياسي، فرهنگي شناخته شده‌اي هم نبود. اگر كارنامه وي در شهرداري تهران هم مثبت ارزيابي شود، حداكثر مي‌توانسته است در آراي حوزه انتخابيه تهران موثر باشد نه در شهرهاي ديگر. عضو يك حزب سياسي فراگير هم نبود و هيچ حزبي هم از او حمايت نكرد. پس سئوال اساسي پاسخ داده نشده اين است كه وي چگونه توانست آرايي بيش از ساير كانديداها، كه تبليغات فراوان و گسترده‌اي هم در همه جا داشتند به دست آورد؟ اعتراض كانديداهاي ديگر، نظير كروبي، هاشمي و معين به تقلبات و تخلفات انتخاباتي در دور اول مي‌باشد كه موجب شد احمدي‌نژاد به دور دوم برسد. براي پي بردن به آنچه اتفاق افتاده است شمارش مجدد آراي حوزه‌اي مثل اصفهان و شيراز مي‌توانست پرده از اسرار بردارد. مطلب روشن است و به قول معروف تنها خواجه حافظ شيراز از آن بي‌اطلاع است.
اما در مورد پيامد اين نوع سازماندهي در آراي ريخته شده به صندوق‌ها، قطعا موجب افزايش بي‌اعتمادي مردم به نهادها و ساختارها و كاهش اعتبار انتخابات و زبان نظام جمهوري اسلامي است.

 

4 ـ فعالان اجتماعي و سياسي در انتخابات نهم

در نهمين انتخابات رياست جمهوري، احزاب و گروه‌هاي راست محافظه‌كار، اعم از معتدل، افراطي يا خردگرا و خردگريز، اصلاح‌طلبان درون حاكميت و برخي از گروه‌ها و احزاب بيرون از حاكميت در انتخابات شركت داشتند. چند جريان سياسي ـ اجتماعي، نظير جنبش دانشجويي، مليون قديمي و روشنفكران لائيك و چپ از حضور در انتخابات خودداري كردند. اگر چه برخي از شخصيت‌هاي شناخته شده اين جريان اخير در دور دوم با اعلام حمايت از يك كانديدا حضور پيدا كردند.

 

5 ـ بعد از انتخابات چيست؟

تاثير انتخابات بر هر يك از اين جريانات متفاوت است و بستگي به اهداف و برنامه‌هاي آنان در انتخابات دارد. احزاب و گروه‌هاي بيرون از حاكميت، نظير نهضت آزادي ايران و ساير نيروهاي ملي ـ مذهبي، اگر چه كانديدا معرفي كردند و بعد از ردصلاحيت‌ غيرقانوني كانديداي آنها، از كانديداتوري دكتر معين حمايت كردند، اما چون هدف راهبردي آنها پيشبرد فرايند دموكراسي بود، عليرغم عدم انتخاب كانديداي مورد حمايت‌شان، آنها در انتخابات شكست نخوردند بلكه پيروز هم بودند و از فرصت انتخابات به طور موثري در ايجاد ارتباط با مردم و مخاطبين خود و حضور در صحنه، به رغم همه فشارهايي كه عليه آنها اعمال شده است، بهره بردند.

اما جريان‌هايي اصلاح‌طلبي كه هدف اصلي آنها ادامه حضور در درون حاكميت بود، شكست در انتخابات، بر مناسبات سياسي ، اجتماعي اين جريان‌ها با يكديگر و بيرون از آن، تاثيرگذار است.
شكست برخي از جريان‌هاي راست و محافظه‌كار، به خصوص گروه‌هاي قديمي و شناخته شده، موجب تغييراتي در مناسبات آنها با نهادهاي درون حاكميت و گستره فعاليت‌هاي متعدد آنها خواهد شد. اما نهاد و جريان پيروز هم، به دليل چگونگي راهكارهاي اعمال شده در پيروزي و چالش‌هاي شديد سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي پيش رو در سطح ملي و بين‌المللي، نمي‌تواند به اين پيروزي خيلي تكيه كند. اين انتخابات موجب تشديد و تعميق شكاف ميان مسئولان سطح بالاي حكومت شده است. فرايند «همه با هم»، در عصر انقلاب كه موجب پيروزي شد،  پس از انقلاب جاي خود را به «همه با من» داد. اين فرايند در انتخابات رياست جمهوري به نقطه اوج و نهايي خود رسيده است و به همان ميزان هم بر شكنندگي و آسيب‌پذيري نظام افزوده شده است.

6 ـ احزاب در انتخابات موفق تر بودند يا افراد بدون وابستگي به احزاب؟

اكثر كانديداها يا وابستگي حزبي و گروهي داشته‌اند يا مورد حمايت و تاييد احزاب و گروه‌ها بوده‌اند.

 

7 ـ به نظر مي‌رسد برخي رفتارهاي محفلي موثرتر از رفتارهاي حزبي شد

در شرايط ويژه سياسي ايران، كه امكان فعاليت موثر احزاب سياسي ـ به خصوص مخالف ـ وجود ندارد و هزينه فعاليت سياسي براي اين گروه‌ها بسيار بالا است، طيفي از گروه‌بندي‌هاي سياسي، از محفل گرفته تا حزب، جبهه، سازمان و انجمن شكل مي‌گيرد. در اين شرايط، تاثيرگذاري محفل‌هاي سياسي، محدود بوده و به طور عمده در ميان نخبگان و آن هم در كوتاه مدت است.

8 ـ چشم انداز آينده اپوزيسيون

نهمين انتخابات رياست جمهوري، آرايش نيروهاي سياسي را تغيير داده است. برخي از گروه‌ها يا احزابي كه «پوزيسيون» محسوب مي‌شوند، به بيرون از دايره حاكميت پرتاب شدند و در كنار «اپوزيسيون» موجود قرار گرفته‌اند. اين گروه‌ها، دير يا زود به توافق پيرامون همكنشي و همكاري با يكديگر بر محور مشتركات خواهند رسيد و بر فرايند تحولات اصلاح‌طلبانه تاثيرگذار خواهد بود.

 

9ـ شكست آقاي هاشمي

چند عامل را مي‌توان در شكست آقاي هاشمي موثر دانست. اول آراي سازماندهي شده به نفع آقاي احمدي‌نژاد. دوم روحيه و ذهنيت مردم ما به گونه‌اي است كه در رقابت ميان يك غيرروحاني با يك روحاني غير روحاني را به روحاني ترجيح مي‌دهند. بيست و هفت سال حكومت و سلطنت روحانيان درايران و عملكرد آنان موجب گسسته شدن رابطه روحانيان با مردم عادي و عامي شده است. آن رابطه و نفوذي كه روحانيان در دوران انقلاب در ميان مردم داشتند اگر به كلي از بين نرفته باشد، به شدت كاهش پيدا كرده است. سوم اين كه آقاي هاشمي رفسنجاني، علاوه بر روحاني بودن از مسئولان و كارگردانان اصلي حكومت روحانيان در طي 27 سال گذشته مي‌باشد و كارنامه اين دوره در افكار عمومي مردم مقبوليت چنداني ندارد. در خرداد 76 ناطق نوري نماد كل روحانيان حاكم بود و بخشي از راي مردم به خاتمي،‌ راي منفي به روحانيان حاكم بود. مردم عادي عموما و اكثرا، هم از موقعيت و رابطه احمدي‌نژاد با رهبري و سپاه و هم از موضع رهبري و سپاه در مورد كانديداتوري آقاي هاشمي رفسنجاني بي‌اطلاع بودند، و راي به احمدي‌نژاد را راي منفي به همه آنها تلقي كردند. حتي هنگامي كه برخي از اصلاح‌طلبان براي جلوگيري از سلطه فاشيسم مردم را به حمايت از هاشمي رفسنجاني دعوت كردند، برخي از مردم تصورشان از فاشيسم هاشمي و ساير مقامات قدرتمند روحاني بود نه احمدي‌نژاد. چهارم اين كه احمدي‌نژاد خود را نماد ساده زيستي و صداقت و خدمتگزار معرفي كرده بود. در حالي كه در نزد افكار عمومي هاشمي رفسنجاني و خانواده‌اش شهرت خوبي نداشتند و تبليغات منفي فراواني، نيز صورت گرفته بود. با وجود اين به نظر مي‌رسد عامل اول يعني آراي سازمان يافته به نفع احمدي‌نژاد تعيين كننده بوده است. و اگر نبود، احتمال پيروزي هاشمي رفسنجاني بالا بود.

10 ـ شكست آقاي هاشمي به معناي خداحافظي روحانيت با منصب رياست جمهوري است؟

به نظر مي‌رسد، تصميم‌گيرندگان اصلي با توجه به آن چه درباره روابط روحانيان با مردم اشاره كردم، ترجيح داده‌اند كه رئيس مجلس و رئيس جمهور روحاني نباشند. بازگشت روحانيان به رياست قوه مجريه و مقننه بسيار دور از ذهن است. اما اين جابه‌جايي‌ها موجب تغيير چنداني در قضاوت و ذهنيت مردم نسبت به روحانيان موجود نخواهد شد. زيرا دخالت سپاه در انتخابات و سازماندهي آرا، و تغييرات به وجود آمده در قوه مجريه و مقننه ، با موافقت و هدايت رهبري، كه يك شخصيت روحاني مي‌باشند و در راس هرم قدرت قرار دارند، صورت گرفته است. هر قدر حضور و دخالت مقام رهبري در فعل و انفعالات و تغييرات و تحولات سياسي، اقتصادي و ... بيشتر و بارزتر مي‌گردد به همان نسبت در نزد افكار عمومي مسئوليت ايشان بيشتر خواهد بود و طبيعي است كه انتقادات و ايرادات و نارضايتي‌ها نيز متوجه ايشان شود. بنابراين غيرروحاني بودن روساي قوه مجريه و مقننه، تاثير چنداني بر قضاوت مرم درباره حكومت روحانيان بر جاي نمي‌گذارد.

 

11ـ كارگزاران سازندگي .

شكست آقاي هاشمي را نبايد معادل خروج يا حذف او از معادلات سياسي دانست. آقاي هاشمي در ميان شخصيت‌هاي سياسي، اجتماعي،‌ اقتصادي درون حاكميت و روحانيان و علماي قم و شهرستان‌ها هواداران جدي دارد. آقاي هاشمي مي‌داند چه اتفاقي افتاده است و مسئول اصلي آن كيست!‌ به همين دليل هم در اعتراض خود مي‌گويد شكايت به خدا مي‌برد!!

اما آنچه اتفاق افتاد، هاشمي را بر سر دو راهي سرنوشت نهايي سياسي‌اش قرار داده است. شايد بهتر آن بود هاشمي در دور دوم انصراف مي‌داد و از حضور در انتخابات خودداري مي‌كرد. كه هم به نفع خودش هم به نفع نظام بود.

در حال حاضر قضاوت درباره آينده ايشان كمي عجولانه است. اما كارگزاران، همانقدر كه اعلام كرده‌اند ممكن است با تشكيل جبهه اعتدال به سازماندهي نيروهاي هوادار خود و ادامه فعاليت به تناسب وضع جديد بپردازند.

12ـ قطب هاي جديد در روحانيت

نهمين انتخابات رياست جمهوري، آرايش نيروهاي سياسي هوادار حاكميت را نيز تغيير داده است. شكاف در ميان روحانيت سياسي كه با جدا شدن جمعي از روحانيان از «جامعه روحانيت» و تشكيل «مجمع روحانيون» و ... و سپس موضع‌گيري‌هاي تند و شفاف آقاي منتظري و زنداني ساختن ايشان در منزل و پيامدهاي ناشي از آن تا جدا شدن جمعي از مدرسين و پژوهشگران جوان حوزه علميه قم از نهادهاي سنتي، آغاز شده بود، در جريان اين انتخابات ابعاد تازه‌اي پيدا كرده و رو به رشد مي‌باشد.

13ـ بازنشستگي سياسي آقاي هاشمي

تصور نمي‌كنم آقاي هاشمي آمادگي بازنشستگي را داشته باشند. تجربه گذشته نشان مي‌دهد كه آقاي هاشمي خود را با شرايط بسيار متنوع هماهنگ مي‌سازد.

14- آرايش سياسي و جهت گيريهاي كلان دولت احمدي نژاد

با توجه به نقش مقام رهبري و سپاه در اين انتخابات و رابطه‌اي كه آقاي احمدي‌نژاد با مقام رهبري و سپاه دارد، تركيب دولت و جهت‌گيري‌هاي كلان به طور كامل هماهنگ با مقام رهبري و سپاه خواهد بود.

15ـ چالشهاي پيش روي دولت

دولت جديد با چالش‌هاي جدي در سطح ملي و بين‌المللي روبرو مي‌باشد. نظام جمهوري اسلامي ايران در سطح ملي با پنج بحران و چالش‌هاي جدي روبرو است كه عبارتند از سياسي، اقتصادي، مديريت، ايدئولوژيك و فرهنگي (هويت). اما مهمترين پيش روي دولت جديد، اقتصادي است. محافظه كاران در طي هشت سال رياست جمهوري خاتمي، از بعد اقتصادي دولت را به چالش كشيدند. اين امر سبب آن شد كه سطح انتظارات و خواسته‌هاي اقتصادي مردم، به شدت بالا برود. تا آنجا كه بخش قابل توجهي از برنامه تبليغات انتخاباتي آقاي احمدي‌نژاد (و همچنين آقاي كروبي) به طرح مطالبات اقتصادي اختصاص داده شده بود.

آيا دولت جديد مي‌تواند به اين چالش‌ها جواب بدهد؟ بستگي دارد به ماهيت «جواب‌ها» اگر چالش‌هاي اقتصادي صرفا در چارچوب «تنگي معيشت» يعني شكاف ميان متوسط درآمدها و هزينه‌هاي خانواده تعريف شود، و راه‌حل فوري آن هم اختصاص سهمي از درآمد نفت به هر خانواده دانسته شود، همانطور كه اعلام كرده‌آند، بي‌ترديد، اين امر نه تنها باعث كاهش شكاف نمي‌گردد، بلكه برعكس بر وخامت اوضاع خواهد افزود.

در چند اظهار نظري كه از آقاي احمدي نژاد درباره برخي از مسايل اقتصادي نقل شده است نظير بورس، سيستم بهره بانكي، و ... نشان مي‌دهد كه درك ايشان از مسايل اقتصادي علمي نيست. با اين نوع نگاه‌ها به مسايل اقتصادي نمي‌توان به چالش‌هاي كنوني جواب داد.

حل يا كاهش بحران اقتصادي پيش‌شرط و پيش‌نيازهايي دارد كه با آنچه آقاي احمدي‌نژاد و حاميانش درباره دموكراسي، توسعه سياسي و حقوق و آزاد‌ي‌هاي اساسي مردم گفته‌اند در تعارض است. پاسخ به چالش‌هاي اقتصادي بدون حل بحران‌هاي سياسي امكان‌پذير نيست.

به نظر مي‌رسد دولت جديد با چالش‌هاي اجتماعي نيز روبرو بشود. در سطح بين‌المللي نيز دولت جديد با چالش‌هاي جدي روبرو است.

16ـ مهمترين فرصتهاي دولت احمدي نژاد؟

دولت جديد درآمد بسيار خوبي از نفت را در اختيار دارد. قواي سه گانه با هم و هر سه قوه با مقام رهبري هماهنگ هستند. تجربه تاريخي نشان مي‌دهد كه محافظه‌كاران و سنت‌گرايان هنگامي كه قدرت را يكپارچه به خود منحصر مي‌سازند، و رقيب قدرتمندي كه آنها را به چالش بطلبد در برابرشان نيست، احساس قدرت و اعتماد مي‌كنند و در نتيجه، حاضر به تعديل مواضع خود و تغيير در سياست‌ها و روش‌هاي كاركردي مي‌شوند. ژاپن يك نمونه بسيار خوبي است. تغييرات ژاپن از زمان امپراطور ميجي آغاز شد. ميجي نماينده محافظه‌كاران و سنت‌گرايان و با شعار حفظ سنت‌ها روي كار آمد. اما با واقع‌بيني توانست مسير حركت ژاپن را تغيير بدهد. بعضي از سخنگويان اين جريان، از الگوي ژاپن اسلامي سخن گفته‌اند. تا چه اندازه اين سخن جدي يا معنادار است روشن نيست. به نظر مي‌رسد يك فرصت بسيار مهم و شايد آخرين فرصت نه فقط براي اين جريان، بلكه براي كل نظام جمهوري اسلامي فراهم شده باشد. اگر نتوانند از اين فرصت استفاده درست به عمل آورند، هم خودشان و هم نظام جمهوري اسلامي بازنده نهايي خواهد بود.

17ـ دلايل حضور نظاميان در صحنه سياست ؟

قاعدتا منظور شما از حضور نظاميان در اين انتخابات و صحنه سياست سپاه و بسيج است. اين حضور و دخالت اولا خلاف نص صريح قانون است.

ثانيا هيچ يك از فرماندهان سپاه و از جمله فرمانده كل قوا، در مورد دلايل اين حضور و دخالت چيزي به طور مستقيم نگفته‌اند تا مورد بررسي قرار گيرد. حدس‌ها و گمان‌ها براساس قرائن و شواهد است. و من ترجيح مي‌دهم در اين مورد فعلا چيزي نگويم.