ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  آغازمهم ترين بحث در جمهوری اسلامی
سرنوشت آزادی و جمهوری
در پيوند با سمت گيری سياسی سپاه
                                                        عليرضا علوی تبار

 

 
 
 
 

نشريه "عصرنو" ارگان داخلی مجاهدين انقلاب اسلامی كه بر روی‌ سايت "نثرما" قابل دسترسی‌ است مقاله ای به قلم عليرضاعلوی تبار منتشر كرده كه از جهات مختلف قابل توجه و دقت است. نخست آنكه علوی تبار خود از اعضای اوليه و دوران جنگ سپاه پاسداران بوده است و به نوشته خود" همچنان به سپاه پاسداران تعلق خاطر دارد"، دوم اين كه برای نخستين بار در جمهوری اسلامی، بحث جدی در باره گذشته، حال و آينده سياسی سپاه پاسداران آغاز شده و سرانجام اينكه دمكراسی و آزادی و جمهوريت رسيده است به دو آن نقطه ای كه سپاه بر سرانجام آن در اين مقطع تاثير قاطع می‌تواند بگذارد.

به اين ترتيب، با حضور احمدی نژاد در راس قوه مجريه و آشكار شدن نقش سياسی فرماندهان سپاه در آينده جمهوری اسلامی بيش از گذشته (كه خود نيز ديگر آن را انكار نمی‌ كنند- رجوع كنيد به مصاحبه سردار رشيد- در پيك نت دوم مهرماه 1383)، چه بخواهند و چه نخواهند اين بحث، درعرصه سياسی اجتناب ناپذير است و علوی تبار پيشگام طرح آن شده است. اين پيشگامی از جمله انگيزه های ما برای بازانتشار مقاله علوی تبار است. برای آنكه مغز كلام گفته شده و سريع تر و دقيق تر به اصل فكر در مقاله علوی تبار برسيم، به ناچار بخش هايی از آن را حذف كرده ايم. بخش هائی كه لطمه به اصل فكر و بحث نمی‌ زند و ضمنا مطلب را از دايره بسته يك بحث روشنفكری و كمی پيچيده برای خوانندگان عادی به يك گفتمان عمومی و ضروری باز می‌گرداند.( پيرامون زبان روشنفكران دينی و اصلاح طلبان در سالهای اخير و زياده گوئی و زياده نويسی آنها، ما بارها نوشته ايم و به آن انتقاد خود را داشته ايم كه خوشبختانه پس از انتخابات اخير، آنها خود نيز به اين اشتباه و غفلت اعتراف كرده اند، از جمله دكتر معين و محسن آرمين.)

 

مقاله علوی تبار در باره نقش سپاه در آينده ايران

 سعی می‌كنم تا به صورت خلاصه و فشرده بحثی را در مورد "نقش نظاميان در گذار به مردمسالاری" طرح كرده و باب گفتگو در مورد اين موضوع مهم را بگشايم. منظورم از نظاميان در اينجا به طور مشخص "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی" است و در مورد نقش "ارتش" در اين گذار سخن نمي‌گويم.

نظاميان در فرآيند گذار به دموكراسی چه نقشی ايفا مي‌كنند و خواهند كرد؟ آيا اين گذار را تسريع و تسهيل مي‌كنند؟ يا اينكه در مورد آن خنثی و بی‌طرف خواهند بود؟ يا اينكه به صورت مانع و كند كننده اين گذار عمل كرده و خواهند كرد؟

نظاميان مورد بررسی ما علاوه بر دلبستگي‌های صنفی، دارای دلبستگي‌های ايدئولوژيك- سياسی نيز هستند. اين دلبستگی ريشه در تاريخ تشكيل و شكل گيری اوليه نهاد سپاه دارد. ناظران به خوبی از نقش سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی (تشكيل در سال 57 و انحلال در سال 65) و گروه‌های هفتگانه تشكيل دهنده آن، به ويژه گروه منصورون در شكل‌گيری و هويت يابی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مطلعند. در آغاز، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بيشتر صورت و محتوای يك سازمان ايدئولوژيك - سياسی و نظامی را داشت تا يك ارتش حرفه‌ای را. در زمان حيات امام خمينی تمامی گرايش‌های فكری - سياسی موجود در درون حاكميت (جريانهای پيرو امام خمينی) در درون سپاه نيز حضور داشتند. اما پس از ايشان اگر چه هنوز در بدنه سپاه پاسداران مي‌توان تمامی گرايش‌های طرفدار انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی و ديدگاه‌های امام خمينی را يافت، اما فرماندهان آن بيشتر به يك گرايش تعلق دارند و به نوعی ساير گرايش‌ها را از سطوح فرماندهی كنار زده و يا حتی زمينه را برای خارج شدن آنها از سپاه پاسداران فراهم آورده اند.

به دليل پيشينه و تاكيدی كه بر نقش آنها در پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن شده است، در كنار و شايد مقدم بر نقش حرفه‌ای، اعضای سپاه پاسداران برای خود رسالتهای عقيدتي- سياسی نيز قائلند. البته همانطور كه تصريح شد در بدنه سپاه، اين رسالت در پرتو نوعی تنوع و چگونگی تفسير می‌شود و در سطح فرماندهان، يكدستی و تك گرايشی بودن بيشتری مشهود است.

نخستين عاملی كه نوع برخورد نظاميان با گذار به دموكراسی را مشخص می‌كند، تصوری است كه آنها از ميزان توجه به دلبستگی های خود در نيروهای دموكراسی خواه می‌بينند. آيا به منزلت صنفی و گرايش‌های عقيدتی - سياسی آنها توجه خواهد داشت؟ آيا خواسته‌های آنها برآورده خواهد شد يا خير؟

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از هنگام تولد و در جريان جنگ، تحولی اساسی را در درون خود تجربه مي‌كند. رفتارهای سپاه در آينده بستگی كاملی دارد به اينكه اين فرآيند تا چه حد تكميل شود و سپاه در چه موقعيتی قرار گيرد. برای اينكه روشن شود اين تحول چه ابعادی دارد نگاهی به موقعيت سپاه در آغاز ضروری است.

سپاه در آغاز شكل‌گيری سه ويژگی اصلی داشت:

نخست يك ارتش پارتيزانی بود، دوم از لحاظ گرايش و رفتار به يك سازمان ايدئولوژيك- سياسی – نظامی مي‌مانست و سوم از نظر جايگاه در نظام تصميم گيری كشور و بهره گيری از منابع در موقعيتی برتر قرار داشت. توجه به اين سه ويژگی ما را در درك فرآيند تحول ياری می‌نمايد.

 

سپاه (همانگونه كه گفته شد) در آغاز بيشتر به صورت يك سازمان عقيدتی - سياسي-  نظامی شكل گرفت، به ويژه بايد به پيوند آن با مجاهدين انقلاب اسلامی توجه داشت. نيروها بر اين اساس گزينش شده و آموزش ديدند و در سالهای نخست انقلاب بر اين اساس عمل كردند. اما پس از تنش های ناشی از بگومگوهای سياسی و عقيدتی در درون سپاه، تلاش برای تبديل سپاه از يك سازمان عقيدتي- سياسی - نظامی به يك ارتش حرفه‌ای آغاز گرديد.

زمينه تحول و گذار در درون سپاه به موقعيت اين نهاد در نظام تصميم گيری كشور باز مي‌گردد. به دليل نقش بسيار مؤثر سپاه در پاسداری از انقلاب و حكومت برآمده از انقلاب در مقابل براندازان و همينطور نقش مؤثر سپاه در دفاع از كشور در جريان جنگ تحميلی، سپاه نقشی اساسی در تصميم‌گيري‌های كشور پيدا كرد. در عرصه‌های مختلف چون سياست خارجی سپاه تصميم‌گيرنده ای بسيار تأثيرگذار بود. تثبيت انقلاب و نظام سياسی برآمده از آن و به ويژه پايان جنگ اين انتظار را پديد آورد كه سپاه نيز هم رتبه با ساير نهادها و بخش‌های اداری كشور قرار گرفته و به صورت بازوهای اجرايی قوای مجريه كشور عمل نمايد.

سپاه را بايستی در سه زمينه در حال تحول ديد:

از ارتش پارتيزانی: به ارتش كلاسيك (منظم)

از سازمان عقيدتی – سياسي- نظامی: به ارتش حرفه ای

از محوريت در تصميم گيری:‌به مجری تصميم ها

گذار سپاه در اين زمينه علی رغم گذشت زمان كامل نشده است و هنوز با پديده‌ای در حال تحول مواجهيم. رفتارهای سپاه بستگی زيادی دارد به تكميل اين گذار. سپاه اگر به صورت ارتش منظم، حرفه‌ای و در چارچوب علايق موجه برای نظاميان عمل كند مي‌تواند با گذار به دموكراسی همراهی كامل داشته باشد و مانعی بر سر راه آن ايجاد نكند.

ارتش‌ها نسبت به سازمان‌های سياسی و غيرنظامی (مانند احزاب) از سه جهت برتری دارند: يكی از نظر سازمانی، دوم از نظر توانايی بسيج و سوم از لحاظ ابزارهای مورد استفاده آنها. همين برتري‌ها، گروهها و جريانهای سياسی را برای بهره گيری از نيروهای نظامی در پيشبرد اهداف سياسی خود، وسوسه مي‌كند. گرايش ايدئولوژيك جريانهای سياسی است كه ميزان تلاش آنها را برای بهره گيری از نظاميان تعيين مي‌كند. معمولاً جريانهای دارای گرايش‌های راست افراطی به بهره گيری از نيروهای نظامی بسيار متمايلند. بسياری از گروههای سياسی اگر چه به كارآيی اين بهره گيری معترفند اما آنرا در بلند مدت برای نظام سياسی به عنوان يك تهديد تلقی می‌كنند. اين روند ممكن است به ارتش سالاری و نظاميگری بی‌انجامد.

اما برای بهره گيری سياسی از نظاميان تنها تمايل گروهها كافی نيست. توان آنها در اين بهره گيری به ساختار حقوقی - سياسی كشور باز می‌گردد. در ساختار حقوقی - سياسی فعلی ايران "رهبری" است كه مي‌تواند مجوز چنين بهره گيری را صادر كرده يا با آن مقابله نمايد. اگر رهبری با بهره گيری سياسی از نظاميان مخالف باشد و سازوكارهای نظارتی را به دقت بكار گيرد می‌تواند از هرگونه مداخله ای جلوگيری نمايد. ورود نظاميان به عرصه سياست و فراتر رفتن آنها از علائق موجه و مشروع خويش، می‌تواند زمينه را برای تقابل با گذار به مردمسالاری و نيروهای دموكراسی خواه فراهم آورد.

به دليل پيوندهای عاطفی كه به سپاه دارم و حضور در آن در دوران جنگ را افتخار خود می‌دانم، اميدوارم با درايت فرماندهان سپاه و وسعت نظر رهبران كشور آنها در خدمت تسريع و تسهيل گذار به مردمسالاری قرار گيرند و در ايران دموكراتيك از جايگاهی ارزشمند و والا برخوردار شوند.