آيت الله شاهرودی، رئيس قوه قضائيه، سرانجام زير فشار دستورات
و ابلاغيه های حجت الاسلام ميرحجازی كه فرامين رهبر را به او
منتقل میكند، تاب تحمل از دست داد و برای حفظ آبروی خويش هم
شده، از قتل زهرا كاظمی به اين طرف حساب خود را از قاضی مرتضوی
و سازمان امنيت موازی جدا كرد. آنچه در نجف گذشت و میگذرد، بر
او بيش از هر روحانی ديگری در هرم حاكميت ايران تاثير گذاشت.
او بيش از آنكه "ولايتی" باشد، "مجتهدی" است و روش سياسي-
مذهبی آيت الله سيستانی در عراق برای وی بيش از بازی های
نظامي- سياسی رهبر حجت است. درميان روحانيون نجف دارای احترام
است. رهبری مجلس اعلای عراق از شاگردانش اند. سالها در شورای
نگبهان بوده و احمد جنتی و توطئه ها و گروهبندی هايش را خوب
میشناسد. میداند كه قاضی مرتضوی را او و رهبر به وی تحميل
كردند. میداند كه با رفتن خاتمی از قوه مجريه، حلقه محاصره او
تنگ خواهد شد و با انتخابات آينده مجلس خبرگان و تلاش برای
كنار گذاشتن امثال او و هاشمی رفسنجانی، اين حلقه بسيار تنگ تر
خواهد شد، و اين درحالی است كه مردم دراين سالها او را متهم
رديف اول فاجعه قضائی در ايران میشناسند. به همين دليل حساب
خود را از يكسال پيش بتدريج از بيت رهبری و گروه فتوائی اطراف
جنتی جدا كرده و با قصد استقلال عمل میكند. چنين میكند تا
مردم بتوانند حساب ها را از هم جدا كنند. با رفتن خاتمی و ضربه
ای كه به هاشمی رفسنجانی درانتخابات اخير خورد، حالا او در صدر
جدول تقابل و حذف قرار گرفته است. سرنخ بخشی از گروهبندی قضائی
كنونی در جمهوری اسلامی به قم و محفل حقانی(مصباح يزدی) وصل
است و او حق دارد، اگر نگران جان خود نيز باشد. مگر با آيت
الله حكيم كه پس از بازگشت به عراق حسابش را از اين مافيا جدا
كرده بود چنين نكردند؟
سخنان ديروز خاتمی در روزنامه
"ايران"، كه ابراز خرسندی از مواضع اخير آيت الله شاهرودی است،
درعين حال زنگ خطراست.
همه دير فهميدند و دير
پيوستند. نه فقط رفسنجانی كه شاهرودی نيز. اگر پيوند و همگرائی
كنونی در دوره اول رياست جمهوری خاتمی فراهم آمده بود، امروز
كه آب سربالا میرود، حسين شريعتمداری گرداننده شورای نگهبان
نبود و مجتبی خامنه ای گرداننده دو قوه مقننه و مجريه! |