احمد زيدآبادی
از روشنفكران ملی مذهبی ايران در جلسه ادوار تحكيم سخنرانی
كرد. زيدآبادی كه قبل از انتخابات معتقد بود حضور مردم و
انتخاب يا عدم انتخاب هريك از نامزدها تاثير و تفاوت چندانی
ندارد در اين سخنرانی نظرات سابق خود را تكرار كرد. وی از جمله
گفت:
"آنچه روشن بود
نتيجه اين انتخابات نيازی به تجربه نداشت وبارها تجربه شده بود؛ اما روشنفكران
ما به طور عجيبی آن را ناديده گرفتند وارتباطشان با واقعيت قطع
شد و
بايد بگويم اين
نيروها علاوه بر اينكه واقعيت پذير نيستند اعتماد به نفس هم
ندارند."
وی توضيح نداد
چه چيز روشن بود و كدام يك از روشنفكران چه چيز را ناديده
گرفتند.
زيدآبادی ادامه
داد:
"وضعيت جامعه
ومنطقه ای ايران در اين كه كدام كانديدا ميآمد تفاوتی
نميكرد."
كسی در
آن
جمعی كه
زيدآبادی در آن سخنرانی
میكرد نبود كه بپرسد: اگر مثلا معين
يا كروبی يا حتی هاشمی رفسنجانی اكنون رييس جمهور شده بوند باز
هم تفاوتی نداشت و مثلا مراسم هيجده تير امسال به همين شكل كه
پريروز گذشت برگزار میشد يا (در واقع برگزار نشد) يا ما شاهد
صحنه ديگری در دانشگاه ها بوديم.
زيدآبادی
در ادامه به
احمدی نژاد اشاره كرد وگفت:
"احمدی نژاد
بدترين گزينه برای نظام با همان منافع مشخصی است كه دنبال
ميكند، چون اين فرد
كسی است كه به محض خارج شدن نام وی از صندوق موج اتهامات عليه
وی روانه شده است وبه آن افزوده خواهد شد."
زيدآبادی توضيح نداد
كه اگر چنين است
چرا همه نظام تمام نيرو و حيثيت خود را بسيج كرد كه اين
"بدترين گزينه" را برسركار بياورد؟ شايد هم "نظام"
به اندازه زيدآبادی اطلاعات از
وضع خود و جامعه ندارد.
زيد آبادی در
پاسخ به اين پرسش كه آيا به نظر شما هزينه اين انتخابات را
مردم نخواهند پرداخت گفت:
"من از سال ٧٩
كه فهميدم روند اصلاحات عاقبتی ندارد
هزينه وارد شده
بر مردم را درك كردم.
اما پر هزينه تر از آن حضور دكتر معين بود كه با توجه به
ساختار حقيقی وحقوقی ميخواست با جنگ داخلی پيش برود كه منجر
به سرخوردگی ميشد وامكان ترميم نداشت، اما به نظر من
احمدی نژاد كم هزينه ترين فرد برای مردم بود، ضمن اينكه هركس
رييس جمهور ميشد آخر اين ماه بايد درخصوص انرژی اتمی پاسخگو
باشد."
زيدابادی برای
دفاع از موضع خودش به نظرات عجيب و غريبی متوسل شد از جمله
اينكه "شايد اگر بخشی از در آمد نفتی به جيب مردم ريخته شود
زياد هم بد نباشد وحس انتقامجويی آنها كاهش پيدا كند وهم چنين
بد نيست كه ديوانسالاری موجود در كشور ما كمی به هم بخورد."
گويی به نظر زيدآبادی مردم بخاطر
حس انتقام جويی وارد ميدان شده اند و بايد به دادن پول نفت به
آنها اين حس را
مهار كرد! يا اينكه گويا
احمدی نژاد برای برهم زدن ديوانسالاری موجود
آمده است.
زيدآبادی در
ادامه نظر انفعالی معروف خود را كه بدون احتياج به سياست
فعالانه و مبارزه مردم اوضاع خودبخود میتواند تغيير كند در
اين سخنرانی مجددا تكرار كرد و گفت:
"
ازدرون
دولتهاشمی دوم خرداد در آمد وبه علت ناكار آمدی دولت خاتمی از
درون آن احمدی نژاد در آمد. پس نبايد تعجب
كرد كه از درون دولت احمدی نژاد هم يك نظام سكولار در بيايد."
برخلاف ادعای
زيدابادی دو احتمال در آينده وجود دارد:
يا مردم متشكل
میشوند و بر روی خواسته های خود پافشاری میكنند. در اينصورت اين
مردم میتوانند احمدی نژاد را در پيچ های بعدی جا بگذارند. يا دنبال
خواسته های خود بكشانند كه آنموقع میتوان از درون همين انتخاب
احمدی نژاد هم يك دولت سكولار يا دمكراتيك بيرون آورد. يا
اينكه مردم طبق دستور زيدآبادی منفعل ميمانند به اين خيال كه
خودبخود آينده روشن يا سكولار در انتظار
آنان خواهد بود
كه در اينصورت احمدی نژاد است كه در پيچ های بعدی مردم را جا
ميگذارد و آنموقع از درون انتخاب احمدی نژاد هر نوع فاجعه از
جمله جنگ و فاشيسم ميتواند سربرآورد.
يك بار نبايد از خود پرسيد:
احمدی نژاد، انفعال جنبش دانشجوئی، فرصت سازی برای ضد اصلاحات
و آشفتگی در جبهه اصلاحات حاصل همين تئوری بافی های كودكانه
نيست، كه بنام سخنگويان اصلاحات در مطبوعات مطرح میشود؟ |