در آستانه پايان رياست جمهوری محمد خاتمی، هنرمندان ايران بيش
از هر گروه ديگر اجتماعی نگران فضای فرهنگی آينده كشورند و
دوران خاتمی را تكرار نشدنی ارزيابی میكنند. منوچهر آتشی شايد
نگران ترين شاعر نسل پيش و پس از انقلاب ايران در اين زمينه
باشد. او گفت:
هر ايرانی كه فرهنگ، ملت و
تاريخش را دوست داشته باشد، خود را مديون دوران خاتمی ميداند.
بیاغراق و بدون دلبستگی سياسی ـ كه در اين زمينه شايد جای
انتقاد هم باشد ـ ميگويم، دولت خاتمی از نظر فرهنگی
دستاوردهای بزرگی داشته است. در اين فاصله آن قدر كتاب و
انديشههای مختلف به مردم عرضه شده، كه منی كه بيش از 65 سال
است بطور مستقيم در عرصهی فرهنگ بودهام، به ياد ندارم در هيچ
يك از دورههای سياسی پيشين اين اتفاق افتاده باشد.
در اين دوران مردم با زوايای
پنهان و آشكار فرهنگ جهانی آشنا شدند و در روحيهی مردم نوعی
مطالبات فرهنگی به وجود آمد كه تغيير يافتنی و به هيچ طريقی
قابل تقليل و تنزل نيست.
بيترديد، شخصيت فرهنگی رييس جمهور در شكلگيری اين فضا مؤثر
بود. من عافيت طلب نيستم و ميتوانم خود را نيازمندترين فرد
اين جامعه بدانم كه هنوز بعد از تاليف بيش از 30 جلد كتاب،
مستاجرم و روزمره تامين معاش ميكنم، پس ميفهمم فقر و نداری
چيست، اما هميشه معتقدم درد ما درد فرهنگی و آزادی فردی و
اجتماعی است؛ هر كس در اين زمينه سهمی را ادا كرد، قابل احترام
است و خاتمی بيش از همه. حداقل، به خاطر تحقير فرهنگی كه
پيوسته بر ما تحميل شده است، نبايد ارزش اين دوران را ناديده
بگيريم. |