روز قبل از انتخابات مرحله
دوم، در سطح شهر اصفهان تابلوهاى بزرگى در تبليغ آقاى احمدى نژاد نصب شده
بود با اين مضمون: «بازگشت دولت به مردم با انتخاب...» نمى دانم نظير چنين
جملاتى در سطح تهران و به خصوص در جنوب شهر كه حوزه راى آورى آقاى احمدى
نژاد بود، به ديوارها نصب شده بود يا نه. اما هنوز زمان زيادى نگذشته و
حافظه ها محتواى شفاهى مصاحبه ها، ميزگردها و سخنرانى هاى ايشان يا
طرفدارانشان را به ياد دارند. پيام تلويحى همه اين گفت وگوها كم و بيش با مضمون
همان تابلوهاى تبليغاتى هماهنگ بود. رويكرد آنها اين بود كه آمده ايم تا
به شانزده سال سلطه طبقات مرفه و صاحبان نفوذ اقتصادى و سياسى بر دولت خاتمه
دهيم.
حمايت كنندگان از آقاى احمدى
نژاد با اين پيام توانستند قريب به
۵/۵
ميليون راى را به نفع ايشان
جمع كنند كه: دولت هاى گذشته به فكر مردم نبودند و ما آمده ايم تا
«دولتى مردمى» تشكيل دهيم. شعار تشكيل دولت مردمى البته در نگاه اول خود را در
قالب برخى نمادها و ويژگى هاى ظاهرى نظير ساده زيستى كانديداى رياست
جمهورى و لباس، چهره، اتومبيل، خانه و رفتار او خود را بروز مى داد اما همان
طور كه محتواى شعارهايى نظير «فقر و فساد و تبعيض - احمدى نژاد به پاخيز»
نشان مى دهد، طرفداران نامزد پيروز با داعيه عصيان و خروش عليه وضع موجود و
نامشروع شمردن تلويحى آن به عرصه آمدند. در واقع يكى از رموز آراى بالاتر
آقاى احمدى نژاد در دور دوم انتخابات نيز همين «چهره معترض به وضع
موجود» نشان دادن ايشان در مقابل كانديدايى كه سمبل «حفظ وضع موجود» و
«استمرار رانت خوارى ها و فساد و تبعيض» در بدنه دولت معرفى مى شد، بود.
از سوم تير تا هشتم تير ۸۴
تنها ۵ روز فاصله است. در اين فاصله نامزد پيروز
انتخابات تنها يك مصاحبه مطبوعاتى انجام داد.
دو، سه ملاقات رسمى و تشريفاتى نيز همان طور كه پيش بينى مى شد در
اين مدت برگزار شد. اما روز هشتم
تيرماه بالاخره ملاقات با خاتمى رخ داد. شايد بسيارى چشم انتظار بودند
ببينند خاتمى چه برخوردى با احمدى نژاد خواهد داشت.
هرچند چهره هاى راديكال جبهه
اصلاحات و به خصوص جوانترها دوست
داشتند كه خاتمى تا موقع
خداحافظى چهره اى عبوس و گرفته در مقابل منتخب رياست جمهورى به خود بگيرد اما
او چنين نكرد. البته كسانى كه بعد از هشت سال، دوره خاتمى شناسى را به
خوبى طى كرده اند برايشان قابل پيش بينى بود كه خاتمى نمى تواند چهره اى
غير از اين بگيرد. اصلاح طلبان جوان نيز كم و بيش عادت كرده اند كه كمى به
خاتمى غر بزنند و بعد دست از سر او بردارند.
اما در آن سو يعنى در سمت
احمدى نژاد تصور مى كنم موضوع براى
طرفداران او بسيار شوكه كننده
تر بوده است. جوانان معترض به فقر و فساد و تبعيض كه روزهاى متمادى با
بازگويى سازمان يافته فساد حاكم به دستگاه اجرايى كشور براى احمدى نژاد
راى جمع كرده اند چگونه مى توانند باور كنند كه او با خوشرويى تمام كنار
خاتمى ايستاده و دولت آينده خود را نه در تقابل با دولت هاى قبل كه
ادامه دهنده مسير آنان دانست. آنها جملاتى را مى شنوند كه اگر در هفته هاى
تبليغات گفته مى شد شرايطى بهتر از آراى دكتر معين براى گوينده اش به همراه
نداشت. اينكه هركدام از دولت ها مثل
سربازانى هستند كه بايد نوبت
به نوبت به خدمت مردم درآيند. فراموش نكنيم كه دكتر معين نيز صادقانه ضمن
بيان انتقادهاى متعددش نسبت به عملكرد دولت فعلى اما به هر تقدير خود را
ادامه دهنده راه آن و اصلاح كننده آن معرفى مى كرد. اكنون نيز آقاى احمدى
نژاد بعد از دستيابى به كرسى رياست جمهورى شبيه همين حرف را مى زند.
البته انتظار غريبى نيست اينكه فاصله اى درك شدنى ميان گفتمان نامزدى كه مى
خواهد راى معترضانه مردم را به نفع خويش جمع كند با شخصيتى كه واقعاً
مى خواهد بدون ايجاد اختلال سكاندارى كشتى قوه اجرائيه كشور را از ناخداى
قبلى تحويل بگيرد، وجود دارد. اما رخ دادن اين دگرديسى ظرف پنج روز يك
شگفتى است! البته هنوز بسيار زود است كه حكم كنيم سرهاى پر از باد شعارهاى
انتخاباتى و چهره هاى معترض به حوضچه آرامش مسئوليت هاى اجرايى رسيده اند
و واقعيت ها آنها را آرام كرده است. شايد روزهاى آينده شاهد نوسان
آقايان باشيم كه براى آنكه نشان دهند خداى ناكرده تغيير ماهيت نداده اند و براى
جلوگيرى از دلگيرى احتمالى برخى طرفداران خود به فاز دوران انتخابات
بازگشت كنند، شايد هم آنها در جناح خود آنچنان پشتوانه هاى كنترل كننده اى
داشته باشند كه به چنين معترضانى به سرعت و شدت
تشر زنند و از آنها
بخواهند كه اجازه دهند رئيس جمهور منتخب در كمال آرامش كار خودش را انجام دهد.
شايد مصلحتى انديشيده شده كه
نامزد برگزيده به سرعت نگرانى ها را آرام كند و به
خاطر داشته باشد كه ده ميليون نفر از بين كسانى كه راى داده اند با او
مخالف بوده اند و علاوه بر آنها بيست ميليون نفر نيز اساساً راى نداده اند.
به همين سبب عقل حكومتدارى اقتضا كرده باشد كه رئيس جمهور منتخب در چهره
رئيس جمهور همه مردم ظاهر شود و به خصوص به اين نكته توجه داشته باشد كه
هنوز خاتمى محبوب ترين چهره ايران است و داشتن لبخند محبت او مى تواند
دستمايه اى جدى براى شروع كار باشد. شايد عاقلانى اين نكته را گوشزد
كرده باشند كه خاتمى به هر حال ميهمان امروز و فردا است و به نفع منتخب جديد
نيست كه با موضع گيرى نامهربانانه بر ضد او دل هاى بخش هاى مهمى از جامعه
را با خود كدر كند.
شايد همه اينها يك در باغ سبز گذرا باشد. شايد هم
صداقتى در كار باشد و حداقل اين عاقبت انديشى وجود دارد كه براى ماندگارى و
توان ادامه كار نمى توان چوب نفى و تكفير بر ضد ديگران بلند كرد و خدمات
آنان را ناديده گرفت.
به هر حال بايد صبر كنيم و
ببينيم. براى ما نيز عقل اقتضا دارد كه
چندان خوش بين نباشيم و از يك
ملاقات دوستانه با خاتمى تصور نكنيم كه همه چيز تمام شده است و از فردا
گرگ و ميش هم در بيابان با هم به آشتى زندگى مى كنند. شايد از امروز تا
زمان معرفى كابينه با خيلى ها صحبت و مشورت شود. شايد بعضى ها هم قلقلك
شان شود كه گويا قرار است وزير يا معاون وزير شوند. ممكن است اين پيش بينى
در اين مرحله درست نباشد اما تصور من اين است كه آقايان با همه كس مشورت
خواهند كرد، آن هم مشورت هاى بسياردوستانه و صميمانه، طورى كه امر برخيلى
ها مشتبه شود، اما سرانجام روز معرفى كابينه
چهره هاى يك دست
جناح پيروز را بر صندلى هاى رديف جلو مجلس خواهيم ديد. من دليلى نمى بينم كه آنها نياز
به شراكت با كسى داشته باشند، اصلاح طلبان حتى اصلاح طلبان نيم بند كه
سهل است، گمان مى كنم آنها با سياسيون راست هم خيلى كار نداشته باشند. يادمان
هست مقاله معروفى كه مى گفت: سربازها
مى خواهند اين بار خودشان دست به
كار شوند و ژنرال ها را كنار بزنند. خب، اكنون روزى است كه سربازان
بدون يارى ژنرال ها دولت را به تسخير درآورده اند، چرا بايد دنبال شريك
بگردند.
از بحث منحرف نشوم. خلاصه
كلامم اين است كه چندان هم نبايد بابت ظواهر دچار خوش بينى
مفرط شد. |