رفته بودم شمال. خانمی از يکی از روستاهای محمودآباد می گفت
هفته پيش رای نداده و اين بار هم رای نمی دهد. پرسيدم چرا؟
گفت:
-
می گن اگر رای نديم بهتره چون دموکراتي(!!!) مياد! (و بعد
اضافه کرد که نمی داند اين کلمه يعنی چه و فقط آنرا شنيده
است.)
بعد که بيشتر با هم حرف زديم گفت ترجيح می دهد که خاتمی رييس
جمهور بماند و برای همين نمی خواهد رای بدهد. تصورش اين بود که
اگر رای ندهد خاتمی رييس جمهور می ماند.
اينها را برای سوسن تعريف می کردم گفت در جلسات زنانه گفته اند
که معين کمونيست است و اگر رييس جمهور شود وضع لباس پوشيدن
دخترها خيلی بد می شود (البته اين حرف به شکل خيلی عوامانه و
با تندترين تعابير گفته شده بود). پرسيده بود کمونيست يعنی چی؟
شنيده بود: می گن ديگه! چمی دونم!
يکی از دخترانی که می شناسم و با حجاب هم هست برای تبليغات
معين به ميدان انقلاب رفته بود. می گفت موقع پخش پوستر خيلی از
خانم ها به او نزديک شده اند و گفته اند «همين که تو دختر رو
برای تبليغ فرستادن نشون می ده چين!!!!!»
می شود اينها را شنيد و فقط افسوس خورد اما به نظر من بايد نقد
خود را آغاز کنيم. چطور آن خانم در روستای شمال کشور کلمه
دموکراسی را نصفه نيمه و غلط شنيده و تبليغات به قدری بوده که
رويش تاثير بگذارد و به خاطر آن رای ندهد؟ ولی ما نتوانستيم
حرف مان را به گوش او برسانيم؟ |