رهبر جمهوری اسلامی به اين خيال بود كه با به ميدان آمدن 28
ميليون نفر برای شركت درانتخابات، موقعيت او تثبيت میشود. او
تصور كرده بود يك بازی دوگانه را بقول خودش "مديريت" میكند:
1-
از يك طرف مردم میآيند پای صندوق رای و مشروعيت تضمين میشود
2-
باتقلب میتوان فرد مورد نظر را رئيس جمهور كرد و سرنخ او را
در بيت رهبری بدست گرفت.
اين تصورات شايد در دوران فتح علی شاه قاجار میتوانست نوعی
ديپلماسی موفق قلمداد شود، اما چنين امری امروز به هزار و يك
دليل ناممكن است. از جمله بدليل آگاهی لحظه به لحظه از آنچه كه
در چهار گوشه جهان میگذرد. چطور ممكن است امريكا و دهها موسسه
نظرسنجی و اطلاعاتی آن متوجه نشده باشند كه حداقل 10 ميليون
رای اين انتخابات مستقيما عليه شخص اوست، بيست ميليون در
انتخابات شركت نكرده اند و از آن 17 ميليون رای احمدی نژاد كه
با وعده نان به مردم از آنها گرفته شده نيز 5 ميليون هم رای به
جبهه ضد اصلاحات و سركوب و اختناق نيست. هر دانشجوی سادهای هم
امروز میداند كه با اولين فشار به درآمد نفتی ايران، همان 17
ميليون به َموتور شورش كور در سراسر ايران تبديل خواهد شد.
برای اين كار هم نياز به چرتكه اندازی چندانی نيست. در يك چشم
بهم زدن صدور نفت ايران را قطع میكنند و اگر دستشان برسد
ارتباط جنوب ايران را هم با مركز قطع خواهند كرد. هر هدف اوليه
برای ضربه نظامی به ايران، از اين پس با همين منظور صورت
میگيرد.
اين سناريو آنقدر شناخته شده است كه در نماز جمعه ديروز،هاشمی
رفسنجانی نيز با صراحتی كه تاكنون از او كم سابقه بوده، گفت كه
نگران رويدادهائی در آينده است!
هاشمی گفت:
با مشكلات جدی مواجه هستيم و اگر نيروهای علاقمند به نظام و
انقلاب دچار اختلاف و تفرقه شوند خطرهای جدی ما را
تهديد میكند. من سربسته به شما بگويم
كه اكنون ما با مسائل جدی روبرو هستيم و اگر هماهنگ، هوشيار و
مراقب
نباشيم اين خطرات به ما آسيب میرساند.
درهمين ارتباط و در همچنين در پاسخ به تبليغات همآهنگی و
هدفمند جهانی كه پيرامون نقش احمدی نژاد در اشغال سفارت امريكا
مطرح شده، مسائل مربوط به جلسه فوق العاده مجمع روحانيون مبارز
و همچنين خطرات خارجی گزارشی را در سايت خود منتشر ساخت. گزارش
ابطحی به گونه ايست كه نگرانیهای مجمع روحانيون درباره حوادث
آينده را نشان ميدهد، ضمن آنكه نزديكی اين مجمع بههاشمی
رفسنجانی را بازتاب میدهد.
ابطحی نوشت: اصلی ترين چالش آينده سياست خارجی است. در حوادث
بين المللی چند سال گذشته روابط جهانی هم ناعادلانه تر وهم
قدرتمند تر شده است.
اين واقعيت اگر چه تلخ است اما برای مديريت هر كشوری فهم آن
ضروری ترين مسأله است. زيرا در صورتی كه اين واقعيت مورد توجه
قرار نگيرد، مردم اولين قربانيان آن هستند. واقعيت ديگر هم آن
است كه در روابط جهانی و با معيارهايی كه دارند، اگر نظامی را
خارج از چارچوب مقبول خود بدانند از هر بهانهای برای آسيب
رساندن به آن كشورها استفاده ميكنند. دوگانگی نگاه دنيا به
اسرائيل و ساير كشورها از همين مقوله است. در چنين دنيايی هنر
مديريت هر كشوری اين است كه خود را در معرض برخورد قرار ندهد
تا مردم آسيب كمتری ببينند.
در شرايط بعد از انتخابات، ما در وضع ويژهای قرار گرفته
ايم.علائمی كه از مواضع قدرتمندان جهانی میرسد
نگران
كننده است و نشانه بهانه گيری و تغيير موضع است. در دوران آقای
خاتمی كه دنيا احساس كرده بود لااقل بخش اجرائی كشور قصد تنش
زدايی در روابط جهانی دارد، خانم ابتكار سخنگوی دانشجويان
گروگانگير سفارت آمريكا بود، اما در هيچ يك از سفرها و
مصاحبهها به آن اشارهای نشد. اما در شرايط فعلی آقای احمدی
نژاد كه
قطعا در آن ماجرا نقش اصلی
نداشته چنين مورد فشار جهانی قرار گرفته است. اين نشانه ی آن
است كه بخش قدرتمند دنيا قرار است با ديد ديگری به ايران نگاه
كند. در جهان امروز، اگرچه تسليم شدن راه حل نيست ولی كشور را
هم به روياروئی كشاندن با دنيا فاجعه است. شعارهای افراطی بين
المللی دقيقاً خواست همان كسانی است كه قصد برخورد با مردم
ايران را دارند. خدا كند دولتمردان آينده بدانند كه در وضعيت
موجود جهانی با هر اظهار نظر آنان چقدر از حساب جاری اقتصادی
وسياسی مردم ايران بر داشت میشود. در اين مورد باز هم خواهم
نوشت. |