...توهم اينكههاشمی همهكاره است، هم برای موافقان
او و هم برای مخالفان او فرو ريخت.
روشنفكرانی بودند كه در داخل و خارج از ايران تا آخرين ساعات 3
تير میگفتند
اينها همه بازی حكومت برای ايجاد رقابت مصنوعی احمدینژاد
وهاشمی و پيروزیهاشمی در انتخابات است.
امروز سوم تير سپری شده است وهاشمی شكست خورده است.اكنون
بايد كسانی كه از تئوری دايی جان ناپلئونی دربارههاشمی پيروی
میكردند، به اين
سئوال پاسخ دهند كه پس چرا چنين شد؟
در انتخابات 3
تير همچنانهاشمی ديو بود و بازی را باخت. روشنفكران ايران از
سر اكراه مجبور شدند
بههاشمی رای دهند. اكنون گوشهنشينان سياست و خارجنشينانی كه
همواره سعی میكنند،
تنزهطلبی كنند به محمود دولتآبادی فشار میآورند كه چرا تن
به چنين اكراهی داده
است. اما كجا دانند حال ما سبكباران ساحلها...
برخی روشنفكران ايران عادت كردهاند، نق بزنند، غر بزنند، حكم
صادر كنند. مثل
مراجع تقليد فتوا دهند (هر چند كه مراجع تقليد در حوزه خصوصی
فتوا میدهند و آن
روشنفكران در حوزه عمومی) كسانی كه در انتخابات شركت كردند و
باختند، از كسانی كه
در انتخابات شركت نكردند و باختند، شرمندهتر نيستند. پيروزی
احمدینژاد باخت همه
اصلاحطلبان بود، چه كسانی كه شركت كردند و چه كسانی كه شركت
نكردند.
شايد اگر امروز معين (كه من در مرحله اول به او رای دادم) يا
كروبی (كه تا
مدتها به دليل حمايت از او از سوی اصلاحطلبان ديگر تحقير
میشدم) ياهاشمی (كه با
وجود همه اختلافها به ناچار مانند دولتآبادی و سحابی در
مرحله دوم به او رای دادم) پيروز میشدند اكنون همان روشنفكران
همواره منتقد در جايگاهی ديگر نشسته
بودند.
ما اما میمانيم و با نقد وضع موجود و ارائه چشماندازی مطلوب
باز میگرديم.
«شرق» منتقد با محوريت نقد حاكمان و اصلاحطلبان خواهد ماند.
ما فقط سه روز نه
سخنگویهاشمی كه سخنگوی ائتلاف ملی برای حفظ دموكراسی بوديم
اما قبل از آن سه روز و
پس از آن سه روز همان شرق تحليلگر و منتقد باقی خواهيم ماند.
كار ما تخريب محمود
احمدینژاد نيست اثبات اصلاحطلبان است.(خلاصه شده ازيك نامه -
دبش) |