عليرضا رجايی، از اعضای رهبری شورای ملی مذهبیهای ايران، اين
تحليل را از دوران پس از انتخابات رياست جمهوری ارائه داد:
مدل وحدت حولهاشمی بهترين راه ادامه دموكراسی خواهی است.
در اين انتخابات هستهای مخفی در جهت حذف چهرههای سر شناس
انقلاب گام بر داشت.
اين انتخابات نقاط ضعف و قوت فراوانی داشت كه در آرايش
جريانات سياسی تا ثير دارد.
عمده ترين
ضعف ، آن بود كه اصولا چارچوبهای اين انتخابات در يك هسته
نسبتا
مخفی طراحی و تدارك ديده شده بود كه قدم به قدم به پيش رفت
.
اين روند چه به لحاظ تركيب كانديداها چه به لحاظ تخريب آنان
در جامعه و چه به لحاظ حمايت از كانديدا ی مشخص كه در نزد
مردم شكل گرفت به طور پيوسته پيش رفت
.
تلاش برای خارج كردن چهرههای سرشناش
صدر انقلاب از حاكميت كه از مقامات تاثير گذار و تعيين كننده
بودند، با
آن مكانيسمهايی كه در آن هسته تعبيه شده بود، از نكات منفی
محسوب میشود. از همين لحاظ در واقع نوعی تحول در ساختار سياسی
در انتخابات
رياست جمهوری آغاز شد و آن اينكه اين تغيير ساختارها كاملا
منفی بوده واز
طرف ديگر برای مردم شناخته نيست و به همين جهت مورد استقبال
مردم قرار گرفته است
.
اينكه نيروهايی كه در جريان اين پروژه در شرف حذف شدن بودند
در طول اين انتخابات رفته رفته به وحدت استراتژی رسيدند ، يعنی
برای دست
يابیهاشمی رفسنجانی به سمت رياست جمهوری در واقع به صورت
استراتژيك نوعی رويه وحدت را در پيش گرفتند كه نتيجه اش 11
ميليون رای بود
.
اين وحدت همان چيزی است كه بايد پروژه دمو كراسی خواهی را به
سامان برساند . اين روزها بر خلاف مواردی كه اعلام میشود
اين پروژه ضروری ترين پروژه برای حفظ منافع ايران است و از اين
حيث اتفاقی كه بايد در آن تجديد نظر كرد، انتخاب تاكتيكهاست
نه تغيير استراتژی موجود
. |