محمدرضا باهنر نايب رييس مجلس هفتم و دبيركل جامعه اسلامی
مهندسين در يك مصاحبه با اشاره به انتخابات رياست جمهوری گفت
«
در مرحلهی دوم از همهی مطالبات مردم سبد خوبی بيرون آمد.
مثلا كسانی كه بههاشمی رای دادند تاكيد اصلیشان بر روی
روانشدن روابط خارجی و دكترين تعامل سازنده با تمام كشورهای
دنيا بود و اين خود يكی از محورهای چشمانداز 20 ساله است. و
دوستانی كه به احمدینژاد رای دادند كسانی بودند كه بر روی
عدالتخواهی، رفع فساد و كارآمدسازی نظام ديوانی كشور تاكيد
داشت»
مفهوم
ساده و روان
اين سخنان
آنست
كه برنامهای اقتصادی و سياسی دولت
آينده
همان برنامهای نيست كه محمود احمدی نژاد ارائه داده و بعنوان
"مانيفست" وی همچنان روی پيك نت قابل مشاهده است بلكه "سبدی"
است از آرای مرحله دوم.
اشاره حساب شده باهنر به برنامه چشم انداز بيست ساله در واقع
درست مغاير با شعارها و وعدههای محمود احمدی نژاد است كه قرار
بوده از برنامههای اقتصادی بيست ساله اخير فاصله بگيرد و
ميليونها
مردم
گرسنه و فقير جامعه
دقيقا به دليل همين وعدهها
به وی
رای دادند.
برنامه چشم انداز بيست ساله همان برنامه خصوصی سازی و محو اصل
44 قانون اساسی، يعنی ادامه و تشديد فقر و فساد و تبعيض است كه
محمود احمدی نژاد مبارزه با
آن
را هدف خود اعلام كرده و گفته است:
«در
زمينه خصوصی سازی ما منتقد جدی فضای فعلی هستيم و معتقديم فروش
شركتها برای جبران كسری بودجه چيزی از مشكلات دولت كم نخواهد
كرد و برعكس در چند نقطه ديگر مشكل ساز خواهد شد»
با سخنان
نايب رئيس مجلس میتوان
گفت جبهه
گيری در برابر احمدی نژاد عملا در مجلس ازهم اكنون آغاز شده
است.
فشار بر اينكه او برنامه اش را نه براساس وعدههايی كه به مردم
داده،
بلكه براساس "سبد" آرای مرحله دوم تعيين كند. اين در حالی است
كه حتیهاشمی رفسنجانی نيز در مرحله دوم مسئله عدالت اجتماعی
را از محورهای برنامه خود اعلام
و برای نخستين بار از تغيير قانون قراردادهای موقت كار سخن گفت.
قانونی كه در مجلس پنجم و با هدايت شخص باهنر، دركنار ناطق
نوری تصويب شد.
اين شكاف جدی تر میشود وقتی به ادامه سخنان باهنر،
كه میخواهد او را وامدار خويش نشان دهد
توجه كنيم كه با اشاره به پيشنهاد شهردار شدن احمدی نژاد و
مخالفت وزير اطلاعات گفت:
زمانی كه اين پيشنهاد مطرح شد، وزيراطلاعات اظهار داشت؛ خوب
نيست احمدینژاد شهردار تهران شود، مشكل پيش میآيد، ايشان
دارای پرونده در استانداری اردبيل هستند. من(باهنر) پيش ايشان
رفتم و در اين مورد بحث كردم. خطاب به جناب آقای يونسی گفتم
چطور سيستم اطلاعات شما اجازه میدهد كه شخصی مانند ملكمدنی
كه فوق ديپلم نساجی دارد بيايد و شهردار تهران شود و تيم
اطلاعاتی شما به احمدینژاد گير میدهد. به جناب يونسی همان
موقع گفتم احمدینژاد رييسجمهور ماست و شهرداری برای او
دستگرمی است، اگر میخواهيد فكری كنيد فكری برای رييسجمهور
شدن وی كنيد. البته آن زمان فكر رييسجمهور شدن احمدینژاد
مطرح نبود و صحبت و برنامهی ما اين نبود ولی من اولين كسی
بودم كه بحث رياست جمهوری احمدینژاد را خطاب به جناب آقای
يونسی مطرح كردم"
اين صحبتهای باهنر در واقع دو جنبه دارد: وی از يكسو احمدی
نژاد را تهديد میكند كه از پرونده او در اردبيل هرچه بوده با
خبر است و بنابراين نبايد زياد دور بردارد يا بخواهد دنبال
تحقق شعارها و وعدههايش برود. و از طرف ديگر در پی اين تهديد
به دنبال سهم افراد مورد نظرش در كابينه آينده است.
باهنر در همين مورد تركيب كابينه به شكلی كه گويا محمود احمدی
نژاد هيچ نقشی در انتخاب
آن
ندارد میگويد: "انتخاب كابينه در كشور ما كمی پيچيده است و
رييسجمهور برای انتخاب كابينهی خود بايد با مقام معظم رهبری
مشورت كند"
بعبارت ديگر بحث كابينه اصلا دست احمدی نژاد نيست بلكه دست
مجلس و "مقام معظم
رهبری" است.
از ديگر سخنان جالب باهنر
آن
است كه پيروزی احمدی نژاد را به حساب خود گذاشته و بدون اينكه
به حضور و نقش حزب 300 هزار نفره شورای نگهبان در سرصندوقهای
رای اشاره كند اصلاح طلبها را تمسخر كرده كه نامزد
آنان
"وزنش معلوم شد". حتی اگر فرض كنيم نتيجه ارای اصلاح طلبان
واقعی باشد و فشارها و تقلبها و بيعدالتیها را هم در نظر
نگيريم باز هم بايد گفت كه اقای باهنر ظاهرا فراموش كرده نامزد
مورد حمايت خود او كه عنوان جبهه پرطمطراق "شورای هماهنگی
انقلاب اسلامی" را به دوش میكشيد با همه حمايتهايی
كه از او شد از همين نامزد اصلاح طلبان آرايی كمتری را بدست
آورد.
هركس بتواند مدعی شكست اصلاح طلبان باشد
حتما
باهنر و شورای هماهنگی تبليغات اسلامی و موتلفه نمی تواند چنين
ادعايی داشته باشد. |