تضاد و اختلاف ديدگاه در طيفی كه اطراف احمدی نژاد جمع شده و
در رساندن او به اين مقام نقش داشته و همچنين حرفها و
وعدههائی كه او داده و واقعياتی كه اكنون چه در زمينه داخلی و
چه درعرصه خارجی در برابرش قرار گرفته، آنقدر زياد و تشديد
آنها چنان سريع است، كه در همين دو روز گذشته، دراظهار نظرهای
مختلف چهره وابسته به جناح راست خود را نشان داد. بنابراين،
بزرگترين خطای اصلاح طلبان شتاب در موضع گيریهای تند و شخصی
در برابر او، و از آن بدتر، ورود به بحث و جدلهائی است كه
اكنون نه موثر است و نه ضروری.
بزرگترين مخالفت با كودتای انتخاباتی اخير، اتفاقا نه مخالفت
با شخص احمدی نژاد، بلكه حمايت از آن وعدههائی است كه او برای
كاهش فقر و بيكاری در حد دگرگونی ساختار مافيائی اقتصاد ايران
داده است. بايد از اين برنامه و انديشه دفاع كرد. نه فقط دفاع
كرد، بلكه آنها را با استفاده از همان جملاتی كه او بيان كرده
تبديل به يك كارپايه سياسی كرد و به دفاع از آن برخاست. برای
لحظهای نبايد ترديد كرد كه طيف مدافعان او بزودی از هم جدا
خواهد شد.
1- اگر او صادقانه سخن گفته و وعده داده باشد و بخواهد براساس
آنها عمل كند، در نخستين گامها، با رهبر جمهوری اسلامی سينه
به سينه خواهد شد، چرا كه او خود مسئول مستقيم و اصلی تمام
فاجعه اقتصادی- اجتماعی كنونی در ايران است . كافی است طرح
برنامه اقتصادی خاتمی در همان سال اول رياست جمهوری او را مرور
كنيم تا ببينيم چقدر مطابقت با حرفهای امروز احمدی نژاد داشت
و رهبر جمهوری اسلامی با چه قاطعيتی در برابر آن ايستاد. چنان
كه او را تهديد كرد اختيارات اقتصادی را از او گرفته و به مجمع
تشخيص مصلحت خواهد داد. بلافاصله پس از رهبر،هاشمی رفسنجانی
نيز همين ايده را تائيد كرد و خاتمی عقب نشست. اين شكاف و
جدائی، با توجه به شبه نظامی و نظامی بودن آن، گام نوينی را در
جنبش كنونی موجب خواهد شد.
2- حالت دوم، آنست كه احمدی نژاد نه تنها فاقد اختيارات باشد،
بلكه آگاهانه به مردم و اطرافيانش دروغ گفته و آنها را برای
گرفتن رای فريب داده باشد. دراين صورت نيز جدائیها و
برخوردهای جدی ابتدا در ميان اطرافيان شبه نظامی و نظامی او كه
به اين حرفها ايمان داشته و پشت او جمع شده اند آغاز خواهد شد
و سپس مردمی كه از آنها رای گرفته شده با او و دولتش سينه به
سينه خواهند شد. اتفاقا اين نارضائی و سينه به سينه شدن، با آن
نارضائی و سينه به سينه شدن باصطلاح "طبقه متوسط" كه عبدالكريم
سروش كاشف آن است و نمايندگانش نظير علی افشاری از آب در آمدند
زمين تا آسمان تفاوت دارند. با اينها نمیتوان شوخی كرد و مثلا
چند نفرشان را برد به اوين و انداخت توی بند جنايتكاران و
متجاوزان به عنف تا شكسته و يا مامور از زندان بيرون بيآيند.
به اين ترتيب است، كه احمدی نژاد و اطرافيان غير نظامی و شبه
نظامی اش اگر صادق باشند و با مانع بر سر برنامههايشان روبرو
شده باشند، چارهای جز متكی شدن به نيروهای هم نظر خود كه
درانتخابات رقيب هم بودند نخواهند داشت.
بدينسان، تحولات و جبهه بندیها مسيری ديگر و البته قاطع تر از
گذشته پيدا خواهند كرد.
براين مبناست كه درمرحله كنونی، بزرگترين اشتباه آنست كه اين
تضاد را با موضع گيریهای تند و گاه شخصی به عقب اندازيم و حتی
با ماجرا آفرينیهای امثال مرتضوی و يا گروهبندی "باهنر-
ذوالقدر" و يا مجتبی خامنهای و اصغر ميرحجازی (پسر و منشی
رهبر) به عامل منحرف شدن مسير اصلی رويدادهای آينده شويم.
كوچكترين ترديدی نيست كه اين ماجراآفرينیها و تحريكها در
روزها و هفتههای آينده آغاز شده و تشديد نيز خواهد شد. با
ماجرا آفرينیها سعی خواهد شد بجای توجه به وعدههای داده شده
از جانب احمدی نژاد برای تغيير ساختار مافيائی و رانتی اقتصاد
دلالی حاكم، همه توجهها معطوف به خنثی سازی فلان دستگيری و
يورش و يا بستن آن و اين نشريه و روزنامه شود.
آنها كه كرسی رياست جمهوری را برده اند، خود طيفی اند كه روی
مين راه میروند. هيچ نيازی به دويدن اصلاح طلبان روی زمين مين
گذاری شده نيست. يك سر اين طيف به امثال سردار "بدری" وصل است
كه میخواهد عمليات انتحاری كند در عراق( و البته بيشتر ايران
تا عراق) و سر ديگرش بازار تهران است كه نگران حسابهای بانكی
اش است. بزرگترين هنر آنست كه اين دوره گذار بدون تلفات و
واريز نيروها طی شود. دراين مرحله، همان اصولی را بايد پرچم
كرد، كه احمدی نژاد و همراهان غير نظامی و شبه نظامی اش- چه در
زمينه اقتصادی و چه در عرصه آزادیها- به مردم برای اجرای آن
تعهد داده اند. اگر توانست، عملا در جبهه اصلاحات است و اگر
نتوانست جبهه اصلاحات جانشين طبيعی اوست! |