انتخابات دو مرحلهای و بسيار بغرنج رياست جمهوری در ايران،
سرانجام پايان يافته اعلام گرديد و احمدی نژاد شهردار تهران
بعنوان منتخب نهمين دوره رياست جمهوری در ايران معرفی شد.
به اين ترتيب، با پايان 8 سال رياست جمهوری محمد خاتمی
وگامهای بلند و كوتاه اصلاحی، كه عمدتا روی تغيير ساختار
سياسی نظام متمركز بود، سكان قوه مجريه بدست كسانی افتاد كه يك
فراكسيون 80 تا 100 نفره نيز در مجلس دارند. فراكسيون
فرماندهان لباس شخصی شده سپاه پاسداران و ماموران امنيتی سپاه
كه برخی متهم به عمليات تروريستی نيز هستند. اين خيز، بلافاصله
پس از انتخابات دوم خرداد 76 با محاكمه شهردار تهران
"كرباسچی"، بازداشت و شكنجه شهردارانی كه جرمشان حمايت از
خاتمی بود، قتلهای زنجيره ای، سخنرانی فرمانده سپاه در قم(
قلم میشكنيم، زبان میبريم)، توقيف روزنامهها، محاكمه آيت
الله خوئينیها در دادگاه روحانيت، حمله به خوابگاه دانشجويان،
متلاشی كردن تحكيم وحدت، زندانی كردن ملی- مذهبیها، زندانی
كردن رئيس شورای شهر تهران و نماينده آيت الله خمينی در سپاه
پاسداران "عبدالله نوری"، ترور نايب رئيس همين شورا در روز
روشن و در برابر چشم همگان "سعيد حجاريان"، به زندان بردن مشتی
جوان و دانشجو و انداختن آنها در سلول زندانيان جنايتكار، فلج
سازی مجلس ششم، برپائی مجلس فرمايشی هفتم و سرانجام، دو مرحله
پرتقلب و تهديد نظامی انتخابات برداشته شد و به اينجا رسيد كه
اكنون همه شاهديم.
بنابراين، انتخابات نهمين دوره رياست جمهوری، نه فقط پايان دو
دوره رياست جمهوری محمد خاتمی، بلكه نتيجه هشت سال تدارك خونين
و پرتنش و آغاز مرحله جديدی نيز بود. نيروئی كه در در ابتدا با
نام لباس شخصیها در برابر اصلاحات بسيج كرده بودند، سرانجام
به يك حزب 300 هزار نفره نيمه مسلح با حقوق ماهانه 150 هزار
تومانی تبديل شد و سكان برگزاری و نظارت انتخاباتی را بدست
گرفت كهبیشك نه تنها در تاريخ جمهوری اسلامی، بلكه در تاريخ
پارلمانی ايران كم نظير بود.
ويژگی فاصله يك هفتهای دو مرحله انتخابات، از نظر ما مهم تر
از نتيجه آن، چه در مرحله نخست و چه در مرحله دوم است. در واقع
اين ويژگی سرنوشت دولت احمدی نژاد و انتخابات نهمين دوره رياست
جمهوری را رقم میزند، نه ميزان آراء داده شده و يا جعل شده،
به زور گرفته شده و يا تقلب شده.
اين ويژگی چيزی نيست، مگر همان وعدههائی كه احمدی نژاد در
تلويزيون به مردم فقير و غارت شده داد و آراء خود را از 4
ميليون به چهار برابر رساند. حتی اگر 4 ميليون آن را هم فريب و
تقلب و زور بدانيم، سه برابر آن برای همين حرفهائی بود كه او
زد و قولهائی بود كه داد.
اين سخنان فقط صوت تلويزيونی نبوده، بصورت مكتوب روی سايت
انتخاباتی رسمی احمدی نژاد هم بوده و همچنان هست و صدها هزار
ايرانی آن را ديده اند و يا بصورت مكتوب بين مردم توزيع شده
است.
به آقای احمدی نژاد بايد گفت: اين گوی وای هم ميدان!
می توانيد حساب خود را از حساب بيت رهبری و شخص رهبر كه 8 سال
در سمت رئيس جمهور و 15 سال بعنوان رهبر غيرپاسخگو به مردم كه
نبض همه امور در اختيارش بوده، جدا كرده و فكری به حال اين فقر
و غارت و بيكاری عمومی كنيد، كه شخص ايشان مسئول مستقيم آنست؟
حساب خود را میتوانيد از حاميان انتخاباتی خود، يعنی كميته
امداد، موتلفه اسلامی، بنيادهای عظيم مالی و سرمايه داری تجاری
غارتگر جدا كنيد؟
اگر مطابق وعده انتخاباتی خود قصد دفاع از آزادیها را- در
همان حد كه وعده داده ايد- داريد، حساب خود و دولت خويش را از
امثال شريعتمداری تواب ساز، بازجوها و شكنجه گران، حمله
كنندگان به خوابگاه دانشجويان و... جدا خواهيد كرد؟
ما چكيده حرفهای احمدی نژاد را در فاصله دو مرحله انتخابات
رياست جمهوری، بعنوان يك سند فراموش نشدنی میآوريم و به سهم
خود آنقدر آن را پيگيری خواهيم كرد تا حتی با حادثه سازیهای
ماجراجويانه هم نتوان آن را بايگانی كرد. سخنانی نظير اينكه:
-
كسانی كه با چفيه میايند در خيابانها و حمله میكنند از من
نيستند و ازشان شكايت كرده ام.
-
اين وزارت كشوریهای گذشته بودند كه موتورسوار با چاقو توی
خيابان ميريختند.
-
مطبوعات از من انتفاد كردند،
من تشكر كردم.
- آزادی
روح انقلاب است. ما هم طرفدار اين هستيم.
از روی سايت انتخاباتی احمدی نژاد بخوانيد و دقيقا بخاطر
بسپاريد:
*
ظاهراً من وارد محدوده ممنوعه قدرت شدهام؛ عدهای (كه مرا
تخريب میكنند) عرصه مديريتهای كلان كشور را در انحصار خودشان
و هم حزبیها، خانواده و عوامل خودشان میدانند و اين يعنی يك
گناه بزرگ و نابخشودنی.
*يك
دفعه ما قاتل و آدمكش شديم كه اگر اين بيايد، در پيادهروها
ديوار میكشد، زنها را میزند، دست قطع میكند و مخالف
سرمايهگذاری، كار و تلاش است و اينكه میگويد همه بايد گدا
شوند و اينها برمیگردد به همان.
*عدهای
احساس میكنند با آمدن من يك سلسله از بهرهبرداریهای اختصاصی
محدود میشود.
*بايد
اصلاحاتی در شيوه اداره كشور انجام شود.
*در
ستاد دولت
۱۵
الی
۱۶
سال است گروهی خيمه زده است كه كشور را مال خود و ميراث خود
میداند.
*بدنه
مديريتی ما هم يك بدنه پركار و دلسوز و سالم و فداكار است
*من
فكر میكنم ستاد دولت از مردم جدا شده، مشكلات مردم را خوب
تشخيص نمیدهد، گرفتار يك سلسله بازيهای سياسی و بازيهای قدرت
شده است.
*عليرغم
خدماتی بسياری كه بدنه دولت در كشور انجام میدهد متاسفانه
شاهد گسترش فقر، فساد و تبعيض در كشور هستيم.
*مردمیترين
دوران شهرداری، دوران ماست. يعنی ما به همه مردم تهران؛ بدون
اينكه نگاه كنيم آنها كدام حزب هستند، چه زبان، دين، سليقه و
غيره دارند خدمت كرديم.
*بيشترين
حجم فضاهای تفريحی را در تهران درست كردهايم.
*كسانی
كه شايعه پخش میكنند كه من در شهرداری كارمندانم را مجبور
كرده ام چادر سر كنند
و يا آقايان ريش بگذراند. فكر نمیكنند اين چندين هزار كارمند
شهرداری اين را میفهمند، مشخص است اين يك جنگ روانی است و اين
اصلاً توهين به ملت ايران است و فكر میكنم اينها ملت را
نشناختهاند.
*اگر
من در شهرداری آسانسورها را مردانه زنانه كردهام، چرا امروز
میگوييد؟ آيا شما اين خبر را در اين دو سال نداشتهايد؟
*شما
كه تمام خدمات من را معكوس جلوه داديد
يك بار از خدمات شهرداری تعريف نكرديد آيا در اين دو سال اين
را نفهميده بوديد آيا اين توهين به كاركنان شهرداری نيست؟
*ما
فكر میكنيم امتيازات ويژهای كه در اختيار عده خاصی قرار
میگيرد پدر ملت را درآورده و اين مديريت ضعيفترين و
پرخرجترين نوع مديريت است.
*يك
جوان ما میخواهد ازدواج كند
۲
ميليون تومان نمیتواند بگيرد؛ اما ميلياردی خرج دكورها و
چيزهای بیحاصل میشود. ما با اينها مخالفيم.
*
ما حتماً میخواهيم مديريت اصلاح شود.
*اينها
كه تخريب عليه ما را شروع كردهاند مردم را نشناختهاند. ملت
را نشناختهاند مگر كسی میتواند به ملت ما چيزی تحميل كند آن
هم من كه يك معلم دانشگاهی هستم.
*وضع
زندگی من روشن است و هم منش من خيلی روشن است.
*برويد
در فرهنگسراهای ما ببينيد چه كسانی استفاده میكنند؟ من
مرزبندی سياسی بين مردم را هم تا
حالا نپذيرفتم.
*ما
يك ملت هستيم يك خانواده، در خانواده همه چيز هست اما همه يك
خانواده هستند و همه عزيز هستند.
*واقعاً
عملكرد اين دوره شهرداری افتخارآميز است، ولی آنها هميشه توهين
و مسخره كردند.
*مشكل
من اين است كه من اهل اينكه زير بار باندها و گروهها بروم
نيستم و اين را با افتخار میگويم فقط میخواهم به ملت خدمت
كنم.
*
دليلی ندارد من منافع ملت را فدای گروهها و باندها و احزاب
كنم.
*باندی
كه بر اقتصاد، سياست و مراكز تصميمگيری اداری ما سيطره
زدهاند. احساس خطر كردند كه راه برای نيروهای مردمی و خدمت
آنها باز شود و بشود كشور را بهتر اداره كرد.
*
نوگراترين شهرداری در طول عمر
۱۰۰
ساله شهرداری همين دوره
۲
ساله است. ما هر ماه به يك ابتكار جديد دست زديم.
*به
طور جدی طرفدار آزادی مطبوعات هستم ما حتی از رسانههايی كه از
ما انتقاد كردند تشكر كرديم و به آنها هديه داديم برای اينكه
باب انتقاد باز شود.
*
در اين
۲
سال من حتی به يكی از توهينهايی كه به خودم شده جواب ندادم و
گفتم اينها مهم نيست چون ما نبايد وقت را برای اين چيزها تلف
كنيم.
*ما
میگوييم مديران نبايد يك قشر ممتاز و منت گذار مردم باشند،
اينها بايد وسط مردم و در خدمت
مردم باشند؛ اين دو نوع مديريت است آن مديريت اصلاً فرياد مردم
را نمیشنود.
*ما،
هر چه میگوييم كارمند، سه بچه دانشجوی دانشگاه آزاد دارد و
دارد زير بار تورم له میشود اينها اصلاً متوجه نمیشوند.
*میگوييم
دو ميليون جوان نصف آنها تحصليكرده هستند بيكار هستند، چون
آقای مسئول، مشكلی ندارد همه چيز آن به راه است، از فرصتها و
امتيازات استفاده میكند درك نمی كند.
*ما
بايد عدالت را برپا كنيم، عدالت يعنی همه كشور بايد با هم
ساخته شود.
*من
میگويم مدير، مدير همه ملت است يعنی به استانهای دور بايد
همان نگاهی را كند كه به خانه بغل دستیاش و بايد به گونهای
عمل كند كه همه حرفها را بشنود، امكان دسترسی به آن باشد،
عدالت محور باشد، علمی كار كند.
*من
اين سيستم مالی كشور را قبول ندارم، من میگويم اين به نفع
عده خاصی است و اكثريت ملت از آن بیبهره هستند؛ يعنی
فاصلههای طبقاتی دارد هر روز به نفع عدهای خاص بيشتر میشود.
*میگويند تو مخالف سرمايهگذاری هستی؛ من موافق سرمايهگذاری
هستم میگويم سيستم مالی شما دارد اقتصاد كشور را به سمت دلالی
سوق میدهد
*من میگويم شما
۱۵
الی
۱۶
سال توسعه اقتصادی و سياسی كرديد من از شما سوال میكنم آيا
كشاورزان، كارگران، كارمندان و تجار و بازاريان ما امنيت خاطر
دارند و به يك ثبات برنامه رسيدهاند؛ نه،
رشد اقتصادی در جيب يك عده خاص رفته
و در سفرههای عموم ملت نيست.
*ما سطح رفاه را بايد به حداكثر برسانيم و
آزادیها را عمق و گسترش دهيم،
آزادیهايی كه ما
میفهميم خيلی گستردهتر از اين آزادی است.
*من میگويم آزادی روح انقلاب است و بزرگترين عطيه و هديه الهی
است بدون آزادی ما هيچ چيزی نداريم؛ آزادی دخالت در سرنوشت،
دخالت در امور سياسی، دخالت در اقتصاد، دخالت در كشاورزی.
*من نمیگويم آزادی كم است، بلكه اين سطح پايينی از آزادی است.
*ما بايد فرصت بدهيم و مردم واقعاً بتوانند سر مديری كه
بيتالمال را تلف میكند داد بزنند، چرا نبايد داد بزنند؟ آيا
واقعاً اين آزادی هست؟ الان يك نفر در ادارهای به مدير آن
اداره بگويد كه تو به چه حقی
۳۰۰
ميليون تومان خرج دكور كردهای؟
*ما در شهرداری تا حدود زيادی چنين فضايی را فراهم كرديم. من
به راحتی خودم وسط مردم هستم، يعنی مردم به من دسترسی دارند و
راحت میتوانند حرفشان را بزنند و دارند میزنند.
*جالب بود، يك نفر آمد آنقدر داد زد من گوش دادم تمام شد
فهميديم مشكل آن يك جای ديگر است!
گفتم شهرداری بر ساير ادارات تسلط ندارد، اما بنشين من زنگ
میزنم. يك يادداشت به رئيس اداره میدهم، بلكه به كارت رسيدگی
كند.
*الان درها باز است زمانی كه درها باز باشد الان در سيستم
شهرداری اجحاف به حداقل رسيده است، مردم حرفشان را میزنند.
* شهرداری تهران زمانی در راس سازمانهای متخلف و شكايت خيز بود
و الان شكايات تقريباً صفر است، چون كسی نمیتواند اجحاف كند و
هر پنجشنبه میتوانند من را ببينند، شهردار منطقه را هم
میتواند ببيند.
* به گواهی خود سازمانهای نظارت كننده، رياست جمهوری و سازمان
بازرسی الان ما در رده آخرنارضايتی مردم هستيم و معنای آن اين
است كه میشود رابطه را با مردم اصلاح كرد.
*الان
اگر من اعتراض كنم، روزنامه دولت منعكس میكند يا به من توهين
میكند و فحش میدهد؟
*
من به عنوان شهردار تهران در پاسخ به انتقاد رئيس جمهور يك
انتقاد كردم، استاندار، فرماندار، وكيل و وزير به توهينهای
عجيب و غريب دست زدند و معنای آن اين است كه آن آزادی كه ما
میخواهيم الان نيست.
*
البته آزادی الان ما، خيلی آزادی ارزشمندی است و به نسبت خيلی
جاهای ديگر بهترين است اما آنچه من دنبال آن هستم، بسيار
بالاتر از اين است.
*من
جزو استادهای معدودی هستم كه هيچ وقت تقريباً در كلاسهايم حاضر
و غايب نمیكنم، ولی كلاسم هميشه پر است و اضافه هم مینشينند.
اگر من بحث علمی درستی ارائه دهم بچهها مینشينند و سر
كلاسهای من برای حضور دعوا دارند.
*در فوق ليسانس بچهها میمانند ترم سوم درسها را با من
میگيرند و خيلی راحت در كلاس بحث میكنند اصلاً بدون اين ما
نمیتوانيم زندگی كنيم.
*
موقعی ما پيشرفت میكنيم كه تك تك ملت را يك سرمايه به حساب
بياوريم، دانه دانه مردم برای ما سرمايه هستند، تك تك اين
جوانان در خيابان سرمايه ملت هستند، اگر با اين نگاه، مديری
ديد آن زمان تمام مناسبات كاری، تصميمگيريها و اولويتهای آن
عوض میشود.
*
حرف ما اين است كه میخواهيم جلوی رانتها را بگيريم.
*
برای فرهنگ و هنر بيشترين كار را كرديم. ما
۲۳
سالن داريم و دائماً در اينها فيلم سينمايی پخش میشود. قيمت
را ارزان كرديم كه بيشترين حمايت از عرصه فيلم است. تقريباً
تمام رشتههای هنری را به طور گسترده داريم آموزش میدهيم.
تابستان سال گذشته
۲۵
هزار برنامه فرهنگی، هنری و ورزشی برای جوانان ارائه كرديم.
*
ما میگوييم در عرصه فرهنگ اولاً بايد پايگاههای پايدار فرهنگی
مثل مدرسه و دانشگاه را حمايت كنيم، محيط مدرسه و دانشگاه بايد
بسيار پرنشاط و اميدآفرين باشد.
*
آقايانی كه میگويند احمدینژاد تندرو است را من میشناسم. سال
۶۴
تا
۷۲
وزارت كشور دست اين آقايان بود. ما با اينها دعوا داشتيم
موتور سوار
در خيابانها میفرستادند و با كاتر به مو، كفش و لباس بچههای
مردم میزدند و ما با آنها دعوا داشتيم و با اين كارها مخالفت
میكرديم.
*همين
آقايان مينیبوس سر خيابانهای تهران میگذاشتند و سرباز
میگذاشتند كه آرايشهای خانمهای مردم را كنترل كنند و هر كدام
غليظ بود سوار مينی بوس كنند و ما معترض بوديم كه اينها خلاف
شرع است؛ حق نداريد با مردم اينگونه برخورد كنيد، اينها مردم
ما هستند.
*
اينكه احمدی نژاد چنين خفقانی را به كشور تحميل كند توهين به
ملت ايران است.
*
بنده يك استاد دانشگاه و با سابقه
۱۶
ساله در دانشگاه هستم و رفتار من در دانشگاه معلوم است.
*
در طول
۲
سال بيش از
۲۰۰
بوستان و بيش از
۱۶۰
مجتمع ورزشی، فرهنگی و هنری درست كردم و هزاران برنامه فرهنگی
در تهران پياده كردهام.
*شما
يكسری تهمتهايی میزنيد بعد به كسی كه متهم است میگوييد دفاع
كن و هيچ سندی هم نداريد. متاسفانه دستگاه دولتی ما آزمايش
بسيار بدی پس داد. رئيس جمهور ما آزمايش بسيار بدی پس داد.
الان متاسفانه وزارت كشور و اطلاعات همه حزبی هستند و امنيتی
برای من نيست.
*الان
بنده را از حقم محروم میكنند فقط به خاطر اينكه وارد محدوده
ممنوعه يك عدهای شدهام، انواع تهمتها و چيزهايی كه بعضی
اوقات خندهام میگيرد.
*
در روزهای اخير تحركاتی در خيابانها رخ میدهد. مثلا با چفيه
میآيند و به مردم حمله میكنند. ما به وزارت كشور و نيروی
انتظامی شكايت كرديم. من میدانم اينها از كجا سازماندهی
میشوند و آنها مخالف ما هستند.
*من
يك نفر مستقل هيچ حزبی و گروهی و هيچ دستهای از من حمايت نكرد
و من خودم را به اين ملت معرفی كردم و ملت هم استقبال كرد. آيا
اين گونه بايد مورد هجوم باندهای قدرت و ثروت قرار بگيرم و شما
هم تماشا كنيد.
(نقل
از سايت راه توده) |