كانديداتوری صاحبمنصبان نظامی در انتخابات رياستجمهوری نهم
كه نشانه «فعاليت گسترده نظاميان در عرصه رقابتهای حزبی و
سياسی" است وضعيت جديدی ايجاد كرده است كه بحث درباره پيامدهای
آن را ضروری میكند.
1-
به علت آنكه نامزدهای مذكور در سپاه پاسداران مسؤوليت
داشتهاند رقابت آنان به تدريج موجب دستهبندی در آن نهاد
میشود. سابقه ممتد دوستی فرماندهان با يكديگر، اين انتظار را
البته به شكل غيررسمی و بعضاً ناخودآگاه به وجود میآورد، كه
آنها همرزمان قديمی خود را تنها نگذارند و غيرمستقيم به نفع
نامزدهای مزبور موضع بگيرند. اين رفتار يكپارچگی نيروهای مسلح
را آسيبپذير میكند، به ويژه آنكه نامزدها با خود نيز رقابت
میكنند. بنابراين مسأله تنها رقابت نيروهای مسلح و حتی سپاه
با غيرنظاميان اعم از نامزدهای روحانی، دانشگاهی و... نيست،
بلكه
چند دستگی
را در خود اين نيروها تشديد میكند.
2-
اقدام فوق فرماندهان
ارتش
را نيز تشويق میكند كه در آينده خود را كانديدا كنند. همين
موضوع سبب خواهد شد اين دسته از فرماندهان سپاه، ارتش و بسيج
در كنار وظايف محوله، از هم اكنون نيمنگاهی به انتخابات
رياستجمهوری بعد داشته باشند. اين موضوع به ايجاد شقاق در اين
نيروها كمك میكند.
3-
نقد عملكرد نامزدهای مزبور در دوره مديريتشان در نيروهای مسلح
به نقد عملكرد اين نيروها منجر میشود كه به سود قدرت دفاعی
كشور نيست. پيروزی احتمالی هر نامزد نظامی نارسايیهای گوناگون
اجرايی را غيرمستقيم متوجه نيروهای مسلح خواهد كرد.
4-
بسياری از فرماندهان
اعم از سپاهی و ارتشی كه
با نامزدشدن شخصيتهای نظامی در انتخابات مخالفند،
در برقراری ارتباط با افكار عمومی در وضعيت دشواری به سر
میبرند. آنان نمیتوانند مخالفت خود را با اين روند اعلان
كنند و درعين حال سكوتشان میتواند حمل بر نظر مثبتشان برای
ورود فرماندهان به عرصه انتخابات باشد؛ امری كه به شدت با
القای آن مخالفند. مواجهه اين دسته از فرماندهان با شهروندان
كه نمونههايی از آن در نمايشگاه بينالمللی كتاب تهران و نيز
نمايشگاه مطبوعات مشاهده شد، منظره خوشايندی را به تصوير
نمیكشيد. اعتراض جوانان تحصيلكرده به ورود نظاميان به عرصه
رقابتهای حزبی و سياسی با انفعال آن عزيزان مواجه میشد كه
قادر به اعلان مكنونات قلبی خود نبودند. اين گروه مجبور به
سكوت هستند زيرا نامزدهای نظامی بيان ديدگاه آن را به ضرر خود
و به سود رقبايشان ارزيابی میكنند.
5-
حضور نامزدهای نظامی در رقابتهای انتخاباتی رياستجمهوری در
جهان میتواند به معنای مخالفت با شعار «دموكراسی در خانه، صلح
در جهان» باشد. پيروزی احتمالی يك فرمانده نظامی نيز به معنای
دفاع از آزادی انديشه و ارسال پيام صلح و تفاهم به كشورهای
همسايه و جهان نيست. به عبارت ديگر اگر هدف از كانديداتوری
نظاميان نشاندادن شدت عمل در داخل و خارج باشد، اين تدبير
امنيت و منافع ملی را با تهديد مواجه میكند و چنانچه قصد
ارسال پيام صلح و دوستی به جهان و دفاع از حقوق شهروندی در
ايران باشد، ورود نظاميان به عرصه انتخابات چنين پيامی را القا
نمیكند.
6-
بزرگترين چالش سياست خارجی ما در حال حاضر صنايع هستهای است.
جمهوری اسلامی مصر است كه جهان بپذيرد ايران درصدد دستيابی به
سلاح هستهای نيست بلكه فقط خواهان بهرهمندی از حقوق خود و
استفاده از دانش و صنايع هستهای به منظور مصارف صلحآميز است.
در طرف مقابل، جهتگيری تبليغات خارجی اين است كه ايران
تخلفاتی داشته كه بيانگر تلاش برای دستيابی به سلاح هستهای
است. انتخاب يك رئيسجمهور نظامی كفه را به سود ادعاهای كدام
طرف سنگينتر خواهد كرد؟
7-
پيروزی يك نامزد نظامی با استقبال جناح جنگ طلب آمريكا مواجه
خواهد شد زيرا فرصت توجيه افكار عمومی ايالات متحده را به آنها
میدهد كه در حال حاضر مخالف حمله نظامی به ايران است. طبق
نظرسنجی مؤسسه گالوپ در حال حاضر 66 درصد شهروندان آمريكايی
مخالف تهاجم نظامی به ايران هستند. تنها 28 درصد آنان موافق و
6 درصد نظری ندارند. انتخاب يك رئيسجمهور نظامی كه از حمايت
اقتدارگراها نيز برخوردار است، فضای مناسب را برای جو سازی
عليه جمهوری اسلامی و ارجاع پرونده هستهای ايران به شورای
امنيت سازمان ملل فراهم میكند. در اين حالت «عراقيزاسيون»
در دستور كار جنگطلبان ايالات متحده قرار میگيرد.
8-
دهه سوم انقلاب دهه تأكيد برحقوق شهروندی است. در حقيقت
بيستسال در جهت تقويت حاكميت و اركان آن كوشش شد. جنبش دوم
خرداد آغاز حركت به سوی تقويت جامعه مدنی و تأكيد بر حقوق
شهروندی بود. اكنون كه بسياری از فرهيختگان اعم از مراجع تقليد
(مانند آيتالله منتظری، آيتالله موسوی اردبيلی، آيتالله
صانعی و...) و مجتهدان بزرگ (همچون آيتاللهجناتی، آيتالله
صالحی نجفآبادی و...) و اساتيد برجسته دانشگاه (امثال دكتر
كاتوزيان، دكتر آخوندی و...) بيش از هميشه برحقوق
بشر
تأكيد میكند و يكی از شعارهای اصلی دكتر معين نامزد
اصلاحطلبان پيشرو «پايان دادن به نقض حقوق بشر در ايران» است،
فعال شدن رجل نظامی در عرصه انتخابات رياستجمهوری، در اذهان
عمومی بیاعتنايی به اين خواست محسوب میشود يا دست كم شبهه
مقابله با اين روند را دامن میزند.
9-
اگر دكتر معين در صحنه رقابتهای انتخاباتی وارد نمیشد، آيا
در شأن ملت ايران بود كه صدمين سالگرد پيروزی انقلاب مشروطه را
با رياستجمهوری يك فرمانده نظامی جشن بگيرد؟ جمهوری اسلامی كه
حاضر نشد در
دوران جنگ
هشتساله رئيسجمهوری و نخستوزير را از نظاميان انتخاب كند،
آيا لازم بود در دوره صلح شاهد تشكيل دولت با رياست نظامی
باشد؟ |