عنوان
نامهء
هيئت سياسی – اجرايی سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)
خطاب به
آقای دكتر معين؛
(تحريم انتخابات استصوابی و فرمايشی متوجه شما هم است) را بايد
به(تحريم
انتخابات استصوابی و فرمايشی
فقط
متوجه شماست)
تغيير داد.
تغيير عنوان نامهء هيئت سياسي- اجرايي؛ به اين دليل مطرح ميشود
كه اصولاً اگر فداييان خلق ايران (اكثريت)؛ سياستی غير از
تحريم اتخاذ نموده بودند؛ از ميان 8 كانديدای نهمين انتخابات
رياست جمهوري؛ تنها آقای معين ميتوانست رأی اعتماد آنها و
هوادارانشان را بدست آورد. بنابراين؛ زيان تحريم فداييان فقط
متوجه آقای معين و سود آن در كيسهء حريفان او ذخيره خواهد شد
كه البته بر اين واقعيت هيئت سياسي- اجرايی سازمان كاملاً واقف
است.
در نامهء هيئت سياسي-اجرايی ميخوانيم؛ "اگر شما را در اين نامه
مخاطب قرار داده ايم؛ نه از آن روست كه قصد گلايه ای در ميان
باشد. گلايه آنجا زمينه می يابد كه انتظاری در بين باشد.
"
نه انتظار داشتن و نه گلايه كردن از آقای معين از يكسو و در
ميان 8 كانديد رياست جمهوري؛ نوشتن نامه فقط به او؛ از سوی
ديگر؛ تناقض آشكاريست كه توضيحات هيئت سياسی برای نفی آن كافی
بنظر نميرسد.
در حقيقت؛ انتشار اين نامهء سرگشاده فقط برای توجيه تحريمِ زود
هنگامی بود؛ كه بازگشت از آن در شرايط فعلی برای هيئت سياسي-
اجرايی به دليل تصورش از پر هزينه بودن آن غير ممكن بنظر
ميرسيد. اگر اين نه ترديد در تحريم و نه گلايه از روی انتظار
است؟ پس چرا؛ نامه 7 كانديدای ديگر را مورد خطاب قرار نداده
است؟
سياستِ تحريم در مشروع ترين حالتش همهء كانديداهای رياست
جمهوری را يكسان انگاشته؛ برای اثبات حقانيت خود؛ راهی جز
پوشاندن تفاوتهای آنان نخواهد داشت. هيات سياسي- اجرايی سازمان
فداييان خلق ايران (اكثريت)؛ با بيان يأس خود از اصلاحات و
اصلاح طلبان حكومتی و علی رغم اعتراف به راديكال تر شدن آنها؛
در نامه خود به آقای معين؛ بدون اشاره به نتايج تحريم؛ آنرا
مجدداً تكرار كرده راه كاری بديلِ و مؤثر ديگری را در مرحله
كنونی ارائه نميدهد.
در اين رابطه همچنين ميخوانيم؛" ما البته توجه داريم كه شما در
بيانيه تان از فضای مخالفت راديكال جامعه با جمهوری اسلامی تا
آن اندازه متأثر هستيد كه در آن به تعمد از ولی فقيه نام نبريد
و بگوئيد كه پذيرش مجدد خودتان را وام دار كسی نميدانيد".
البته دوستان فراموش ميكنند كه آقای معين پس از جنايت 18 تير و
پس از استعفا از مقام وزارت از اركان حكومت دور بوده؛ در درون
جامعه و مؤسسات مدنی آن بصورت فعالتر شركت كردند. در اينصورت
چگونه ميتوان دور از جامعه بودن ايشان را به اثبات رساند؟.آيا
اين برای شك كردن در مصداقيت اسرار بر اصلاح طلبِ حكومتی
خواندن معين كافی نيست؟ نامه سپس ادامه ميدهد؛" از نظر ما
همينكه برای اولين بار ديده ميشود كه يك اصلاح طلب حكومتي! ولو
روی كاغذ از كنار (مقام معظم رهبري) ميگذرد و از طوفانی كه در
اعماق جامعه جريان دارد نسيمی را بر ميگيرد؛ خود جای خوشحالی
است!!!" در اينجا سؤالی كه خود را مطرح ميكند و پاسخِ دور از
تعصب به آن؛ ميتواند روشنگر ابهاماتِ بسيار زيادی باشد؛ اين
است: آيا كدام نيرو؛ معين كه در بطن جامعه حضور دارد و حد اقل
با قشر دانشجوی آن روزانه در تماس دائم است؛ يا ما خارج
نشينان؛ در تأثير و تأثير پذيری متقابل بيشتری با مردم قرار
دارند؟. نامه در ادامه تأكيد ميكند؛" آری ما هم متوجه اين نكات
و برخی وعده های برای اولين بار اعلام شده از سوی شما و
دوستانتان هستيم و هم حتی مانيفست شما را به لحاظ زبان و لحن؛
تندترين بيانيه تاكنونی اصلاح طلبان حكومتي! ارزيابی ميكنيم".
هيئت سياسي- اجرايی سازمان علی رغم قبول راديكالی و تندی لحن و
زبان مانيفست معين؛ بخاطر عدم توانايی و همچنين ميلِ اعتراف به
خطای تحريم و سپس تجديد نظر در آن؛ با توسل به حكومتی ناميدن
اصلاح طلبی او ادامه ميدهد؛" اما بلافاصله بايد اضافه كرد كه
عمدتاً در فرم و لحن بيان و نه در مضمون! بيانيه شما به هيچ
وجه نشان نميدهد كه تغير موضع اساسی در كار است. شما در اصل؛
همان جائی ايستاده ايد كه پيشينيان شما ايستاده بودند. حتی
بهره گيری شما از كلماتی چون (پيگير) و (قاطع)؛ نيز نميتواند
تحول خواهان ايران را دچار اين اشتباه كند كه محتوای كهنه
انتخاب سياسی شما را نو بينگارند!!"
با چنين برداشتي؛ از نظر هيئت سياسي- اجرايی سازمان؛ قطعاً
فقط نيروهايی كه انتخابات دوره نهم رياست جمهوری ايران را
تحريم كرده اند تحول خواه و همهء نيروهای شركت كننده در
انتخابات غير تحول خواه و لابد مرتجعند؟!!!!
در جای ديگر نامه با اشاره به جبهه دمكراسی وحقوق بشر
ميخوانيم؛" آخر چگونه شرط انصاف ميدانيد همان حرف و عمل قديمی
را جامه (جبهه دموكراسی و حقوق بشر) بپوشانيد؟ مگر ميتوان ايده
چنين جبهه ای را از نيروهای تحول خواه گرفت ولی آن را در قفس
تنگ و محدود اصلاح طلبی حكومتی از حيض انتفاع انداخت؟ اين جبهه
ميخواهد برای تغير جمهوری اسلامی شكل بگيرد و نه جهت اصلاح
ساختار ولايت فقيه!"
با اشاره و رجوع به تجارب گذشته در جهت تشكيل جبهه ها؛ علی رغم
تلاشهای فراوان فداييان و ديگر گروهای اپوزيسيون؛ بايد منتظر
ماند و ديد؛ كدام يك (جبهه دموكراسی و حقوق بشر) معين؛ يا جبهه
موعودِ نيروهای تحول خواه؛ تشكيل گرديده برای تحققِ وظايف
اعلام شدشان زودتر وارد عمل خواهند شد. حتی در صورت تشكيل هردو
جبهه در كنار هم؛ هيچ كدام منافی يا ضد اثربخشی ديگری نخواهند
شد. كدام منطقی می پذيرد؛ سنگِ كوچك آماده را بر نداشته پرتاب
نكند به اين دليل كه ديگران وعده داده اند قرار است نيروهای
تحول خواه جبهه ای تشكيل داده؛ با سنگ بزرگتری وارد ميدان
خواهند شد.
و در پايان نامه همچنين ميخوانيم؛" شما همچنان در رؤيای تعامل
"جمهوری” و "ولايت فقيه" باشيد، و ما نيروهای تحولخواه جامعه
ايران، در كار تمركز همه قوا برای رهايی جمهوری از بختك ولايت
فقيه و برای استقرار يك جمهوری واقعی به جای جمهوری اسلامی.
شايد كه روزی به خود آئيد و به اصلاحطلبانی ملحق شويد كه تحول
ممكن را به جای اصلاح ناممكن برگزيدهاند. روزی كه، ای كاش آن
اندازه دير نشود كه ديگر بی تاثير در جبهه مردم و بی فايده به
حال خودتان باشد!"
هيئت سياسي- اجرايی سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت) در قسمت
پايانی نامه خود به معين و تمام نيروهايی كه در صورت شركت در
انتخابات به او رأی خواهند داد؛ عكس ضرب المثل معروفِ (نقد را
بده نسيه پيش كش) را توصيه ميكند كه به انتظار نسيه بنشينند و
نقد را برای رفسنجانی و تماميت خواهان داخلی و خارجی رها
سازند.
هدف فداييان از تحريم قطعاً هدفی خيرخواهانه ست امّا نتيجه ای
جز بدتر شدن شرايط و تنگتر كردن عرصه بر مردم نخواهد داشت. با
علمِ به اين؛ اگر هدف تحريم كنندگان از تحريم بدتر شدن اوضاع
است؟ تا پس از آن شرايط برای تغير كلی مهياتر شود! تفاوت اين
انديشه با تفكر حجتيه ای كه (هرچه خراب تر؛ ظهورِ حضرت
زودتر!)؛ در كجاست؟
در خاتمه به چند دستآورد شركت در انتخابات اشاره كرده؛ از
تحريم كنندگان دعوت ميكنم با نتايج احتمالی تحريم مقايسه
نمايند.
1-
از سلطهء كامل تماميت خواهان داخلی بر كشور ممانعت می شود؛
بدان معنا كه مبارزه همزمان در پائين و بالا متناسب با پتانسيل
نيروهای موجود ادامه يافته در شرايط جهانی حاضر خطر دخالت
مستقيم خارجی به حداقل ميرسد.
2-
نيروی اپوزيسيون تماميت خواه خارجی را كه بيصبرانه منتظر ورود
بر روی تانكهای آمريكايی ست منزوی تر ميكند.
3-
با در نظر گرفتن بی برنامگی تحريم؛ در صورت شكست آن، بعد از
انتخابات؛ كشور در آينده تاريكی فرو نخواهد رفت؟ |