صهبا4 ماهه بود كه در معيت جمعی از فعالان مطبوعاتی، سياسی،
فرهنگی، زنان و ... به برلين رفتيم. همان كه بعدا به همت
رسانهی ملی به كنفرانس برلين مشهور شد و بهانهای شد برای
برخورد با مطبوعات و اهالی آن. گنجی هم يكی از شركت كنندگان آن
بود. شركت كنندهای كه از همان شب اول به دليل بيماری بستری شد
و غير از نشست مربوط به خود در شب اول امكان حضور در هيچ يك از
جلسات ديگر را پيدا نكرد.
همهی ما به محض ورود به ايران به اتهام تبليغ عليه نظام و
اقدام عملی عليه امنيت ملی به دادگاه احضار شديم؛ از بين اين
جمع عدهای تبرئه و عدهای ديگر محكوم شدند. هرچند عامل احضار
همهی ما "شركت در كنفرانس بود كه اگر ما شركت نمیكرديم اين
اجتماع محقق نمیشد و ..." ولی هركس پرونده و مورد اتهامی خود
را داشت؛ برلين بهانهای شد برای طرح موارد اتهامی ديگر. از
ملاقاتها با مقامات خارجی گرفته تا تحصن؛ از نوشتن مقاله گرفته
تا مصاحبه و ...
الآن صهبا پنج سال و نيمه است و كم كم در آستانهی مدرسه رفتن،
و گنجی همچنان در بند است. قطعا اين نشانهی اقتدار و اعتبار
يك نظام نيست كه يك فرد را به صرف انديشه و عقايدش سالها در
بند نگه دارند تا بشكند.
تجربهی 5 سال گذشته نشان داد كه گنجی روز به روز عليرغم تن
بيمارش، نه فقط از مقاومتش كاسته نشده، بلكه سختتر شده.
كاش مسئولين قضايی قبل از آنكه مسئلهی گنجی به بحرانی شبيه
مسئلهی كاظمی تبديل شود برای آزادیاش تدبيری میانديشيدند و
تا پيش از آنكه فشارهای محافل حقوق بشری خارج از كشور منجر به
آزادی گنجی شود، در پاسخ به فعالان داخل كشور اين مهم را محقق
سازد. |