تنها لباسی كه دراين هفته ها تن سردارانتظامی "قاليباف"
نكردند، شليته قاجاريه و دكولته پهلوی دوم بود. هر عكس و ژست
او به مضحكه ای كه در شهر راه افتاده اضافه می شود. به
"صمدآقا" ی بيت رهبری تبديل شده است. ميلياردها تومان از بودجه
محرمانه بيت رهبری و فرماندهی كل قوا را خرج او كرده اند تا
رئيس جمهور شود! فرمانده كل قوا نه فقط پول داده، بلكه فرمان
هر معركه ای را به بازيگری او داده است تا بلكه رئيس جمهور شود
و دفتر آقا را تبديل به قوه مجريه كند. كنار هواپيما و پشت
فرمان هليكوپتر عكسش را گرفتند و پوستر كردند، چند نفر زيرش را
گرفتند تا سوار الاغ بندری شود، كت و شلوار سفيد تنش كردند و
گفتند عينك قاب پنسی را بگير دستت تا همآهنگی چشم سبز با لباس
سفيدت چشم دخترها را بگيرد، اما بيچاره يادش رفت موقعی كه از
خيابان رد می شود به چراغ عابر پياده نگاه كند. كلاه نمدی
قشقائی و لری بر سرش گذاشتند. چه ها كه با او نكردند!
آنكه كه می گفت بنادرغير مجاز را خواهد بست تا قاچاق وارد كشور
نشود، حالا خودش بايد پاسخ بدهد كه اين هزينه عظيم و ميلياردی
را برای تبليغ انتخاباتی از كجا آورد؟
بعد از انتخابات، هر كس به سر كار و زندگی اش بازخواهد گشت،
اما بازگشت او بر راس نيروی انتظامی و حتی آفتابی شدنش در
حاكميت همانقدر ناممكن است كه راه رفتن و حرف زدن سعيد
حجاريان!
داستان آن بچه خجالتی را اگر اين نسل و نسل قبلی هم ندانند،
روحانيون می دانند و سينه به سينه برای هم نقل كرده و خنديده
اند. همان بچه ای كه ننه اش برد داد به دسته موزيك چی های قزاق
تا هم موزيك ياد بگيرد و هم از آن همه كم روئی در بيآيد...
بالاخره بچه گفت: من و بدين دست ننه ام! |