ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پيوندهای پيک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

كنگره هشتم مجاهدين انقلاب
مردم!
به ميدان انتخابات بيآئيد
اگر خواهان نجات ملی هستيد

 
 
 
 
 

هشتمين كنگره سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی ايران، در آستانه برگزاری انتخابات رياست جمهوری برپا شد. گزارش زير فشرده ايست از نتايج اين كنگره.

«يك سال گذشتــه عملكرد مجلس آبادگر كه از حمايت بلاشرط، بي‌‏دريغ و پرحجم دستــگاه تبليغات رسمی و رضايت و تأييــد كامل مراكز قدرت برخوردار بود، تصوير روشن‌‏تری از ميزان كفايت و كارآمدی اقتــدارگرايان در اداره كشور را به نمايش گذاشتــه است. با مشاهده اين تصوير اكنون به روشنی مي‌‏توان دريافت كه در صورت حاكميت بلامنازع ايشان چه سرنوشتی در انتظار كشور و جامعه خواهد بود.

بر خلاف ادعاهای گذشته مبنی بر اهتمام ويژه به حل مشكلات معيشتی جامعه، حجم قابل توجهی از فعاليت و تكاپوی اقتـدارگرايان، پس از تصرف مجلس هفتم، مصروف حوزه‌‏های فرهنگی و سياسی شد. طرح های شعاری و غير واقع بينانه مانند طرح لباس ملی، تبليغ و ترويج متحجرانه‌‏ترين و قشري‌‏ترين تفاسير و برداشت‌‏های دينی در آيين‌‏های مذهبی، ايجاد ناامنی و ناپايداری در حوزه مديريت كشور از طريق استيضاح و تهديد به بركناری و برخورد، سلب آشكار آزادی بيان از طريق فيلترينگ كامل سايت های سياسی و دستگيری غيرقانونی كاركنان اين سايتها، برجسته‌‏ترين نقاط عملكرد اقتدارگرايان در حوزه فرهنگی و سياسی را تشكيل مي‌‏دهد. افزايش چشمگير بودجه نهادهای غيرانتخابی و دارای گرايش‌‏های ضد مردمسالار، طرح عوامفريبانه تثبيت قيمتها كه متناقض با ساير تصميمات هزينه زا برای دولت است، لغو و يا توقف قراردادهای مهم و سود بخش ملی نظير پروژه توسعه فرودگاه امام خمينی و پروژه اپراتور دوم تلفن همراه و در نتيجه ايجاد اختلال و ترديد در روند جلب سرمايه‌‏های خارجی، اتخاذ مواضع شعاری و راديكال و ايجاد فضای روانی ناامن و مبهم دركشور كه خود را در كاهش شاخص‌‏های بازار بورس نشان داد، بارزترين عملكرد اقتدارگرايان در عرصه اقتصاد كشور است.

 خارجی
اتخاذ مواضع شعاری و متناقض و ضد منافع ملی به ويژه در قبال تحولات و اوضاع كشورهای همسايــه، نقض آشكار حقــوق و آزاديهـای شهرونـدی در داخـل و تلاش مستمر برای تخريب روابط و افزايش صبغه ايدئولوژيك در سياست خارجی طی يك سال گذشته ، ظرفيت‌‏های ايجاد شده توسط جنبش اصلاحی دوم خرداد در اين عرصه را به سرعت مستهلك كرده و بسياری از دستاوردهای ديپلماتيك را از بين برد. مجموعه اقدامات مذكور روند همگرايی اروپا و آمريكا و شكل گيری اجماع جهانی عليه ايران را در زمينه انرژی هسته‌‏ای و حقوق بشر سرعت بخشيد. پروژه فعاليت هسته‌‏ای كه در صورت رعايت قواعد ، شفافيت و مديريت عقلانی و به دور از خيال پردازيهای واهی می توانست به عنوان حق مسلم ايران از سوی جهانيان به رسميت شناخته شود و منافع بسياری را در عرصه‌‏های فن آوری و اقتصادی نصيب كشور كند، به دليل همان راهبردهای غير واقع بينانه وتصميم گيري‌‏های غلط و بی موقع ، به تهديدی مهم عليه كشور تبديل شده و فرصتی مغتنم برای آمريكا فراهم آورده تا بر اعمال فشار به ايران بيفزايد. اكنون در نتيجه همان مواضع شعاری و غير واقع بينانه، كشورمان تاكنون از حق مشروع و قانونی استفاده صلح آميز از انرژی هسته‌‏ای محروم مانده است.

دستگيری و محاكمه نخبگان، فيلترينگ سايتهای اينترنتی و محاكمه غير قانونی آنان، فرجام عجيب پرونده‌‏های مهمی نظير پرونده محاكمه دكتر آقاجری كه نهايتا به همان مدت اقامت در بازداشت محكوم شد، قتل زهرا كاظمی كه به عدم شناسايی ضارب ختم گرديد و ... ، مسئله نقض حقوق بشر را به بحرانی در سطح سياست خارجی ارتقاء داده است. مجموعه عوامل و تحولات سابق الذكر، كشور و نظام را در آستانه برگزاری انتخابات نهمين دوره رياست جمهوری با بحران مشروعيت و ناكارآمدی در داخل و چالش‌‏های سخت در عرصه سياست خارجی مواجه ساخته است و در شرايطی كه نتايج اين انتخابات تأثير تعيين كننده ای بر روندهای جاری در عرصه‌‏های مناسبات داخلی و خارجی دارد و سمت و سوی تحولات آينده كشور را رقم خواهد زد، مسئله مشاركت عمومی در هاله‌‏ای از ابهام قرار گرفته است.

چه بايد كرد؟

در بيانيه هفتمين كنگره سازمان راهبردهای محتمل و مفروضی كه نيروهای سياسی و اجتماعی مي‌‏توانند در قبال شرايط حاكم بر كشور اتخاذ كنند، مورد بررسی قرار داديم و تأكيد كرديم كه راهبردهای معطوف به صبر و انتظار به دليل خصلت تقديرگرايی... حداقل نوعی سكوت و پذيرش سلطه اقتدارگرايان و استبدادطلبان را بر مقدرات و سرنوشت جامعه و كشور توصيه مي‌‏كنند و ذاتاً فاقد هرگونه تضمينی برای تحقق شرايطی مناسب‌‏تر و آينده‌‏ای بهتر از وضع موجود هستند. بنابراين اين گروه از راهبردها نمي‌‏توانند مبنای عمل فعالان سياسی و كسانی قرار گيرند كه خود را نسبت به آينده و سرنوشت كشور متعهد و مسؤول مي‌‏دانند . راهبردهای راديكال و معطوف به تغيير ماهوی قانون اساسی با استفاده از روش‌‏های مسالمت‌‏آميز ، از حد طرح كليات فراتر نرفته و هيچ راهكار مشخص و ممكنی را ارائه نمي‌‏دهند و راهبردهای راديكال معطوف به تغيير نظام با روش های خشونت آميز با حمايت خارجی نيز كه عمدتا از سوی محافل خارج نشين توصيه مي‌‏شود ، علاوه بر آنكه خارج از چارچوب منافع ملی قرار دارد، فاقد طرح و برنامه مشخص هستند و اصولاً نه ممكن است و نه مفيد. در آن بيانيه ضمن تأكيد برمشی اصلاح طلبانه، مسالمت آميز و قانونی، تصريح كرديم سازمان عليرغم اينكه قانون اساسی را وحی منزل ندانسته و به وجود ابهام ها و نارسايي‌‏های آن باور دارد، مشكل كنونی نظام و كشور را نه در ساخت حقوقی بلكه در ساخت حقيقی قدرت موجود مي‌‏داند و معتقد است در مرحله جديد، دموكراتيزه كردن اين ساخت بايد كانون اهتمام اصلاح‌‏طلبان قرار گيرد. قانون اساسی عليرغم ضعفها و كاستي‌‏ها، دارای ظرفيت‌‏های قابل توجهی برای دموكراتيزه كردن نهادهای حاكميت است. بخش مهمی از موانع و مشكلات فراروی مردمسالاری نه برآمده از قانون اساسی كه ناشی از عدم اجرای اصول اين قانون است. بسياری از اصول مهم و تعيين كننده قانون اساسی يا اجرا نمي‌‏شوند و يا مانند اصل 110 بدون آن كه در قانون عادی، بندهای مربوط به وظايف و اختيارات رهبری تفكيك و تعريف " سياست های كلی " مندرج در اصل مزبور و محدوده آن مشخص گردد، مستند تصميم‌‏گيري‌‏ها و اقداماتی قرار مي‌‏گيرد كه مستقيما به سرنوشت كشور و جامعه مربوط مي‌‏شوند و اين خود آشكارا نقض قانون اساسی است. بر اين اساس راهبرد "محدود و پاسخگو كردن قدرت" را پيشنهاد كرديم.

طراحان و طرفداران راهبردهای مختلف يكسال فرصت داشته‌‏اند تا راهبرد مورد نظر خود را به محك تجربه و عمل سياسی بيازمايند و كارآمدی و سودمندی آنرا به اثبات رسانند. طی يك سال گذشته كمترين نشان و اثری از توفيق راهبرد صبر و انتظار مشاهده نشده است. همچنين طی اين مدت به استثنای يكی دو اقدام بی فايده و بي‌‏اثر در سطحی محدود كه با انتقاد گسترده محافل سياسی مواجه شد ، هيچ طرح و برنامه قابل ذكری از سوی طرفداران راهبردهای معطوف به تغيير ساختار حقوقی ارائه نشده است. تجربه يك سال گذشته به روشنی نشان مي‌‏دهد كه راهبردهای مذكور عليرغم ظاهر راديكال، بيگانه با واقعيات سياسی _ اجتماعی ما و عملا مروج بی عملی و انفعال هستند. اين در حالی است كه اصلاح‌‏طلبان طی اين مدت و در حال حاضر بيشترين تأثير را بر واقعيت سياسی كشور داشته و با درك صحيح از شرايط موجود و اتخاذ سياستهای واقع بينانه توانسته‌‏اند افراطيون اقتدارگرا را در تنگنايی سخت قرار دهند. بروز اختلافات شديد ميان اقتدارگرايان و محافظه‌‏كاران و تلاش اقتدارگرايان برای اعمال سلطه بر متحدين محافظه كار خود و در نتيجه از هم پاشيدگی درونی عليرغم انسجام اوليه ، به طوری كه تا يك ماه پيش از انتخابات هنوز قادر به معرفی كانديدای مشترك نشده‌‏اند، تبديل آسوده خيالی ناشی از تصرف مجلس و اطمينان از تصاحب كرسی رياست جمهوری به پريشان خاطری و نگرانی از شكست در انتخابات رياست جمهوری نهم ، در حدی كه آقايان را ناگزير از تن دادن به رسوايی و اقدامات پرهزينه‌‏ای نظير دخالت علنی و غير علنی اما محسوس در امر رقابت انتخاباتی كرده و در نتيجه افزايش حساسيت مثبت جامعه نسبت به انتخابات، همگی از آثار و نتايج تكاپوی سياسی اصلاح طلبان و گواه صحت اين راه است.

واقعيت آنست كه حوادث و تحولات هشت سال گذشته همگی از يك تحول عميق اجتماعی _ تاريخی در جامعه ايران حكايت می كند. جامعه ايران در ادامه مبارزات سياسی _ اجتماعی تاريخ معاصر خود ، با جنبش اصلاحی دوم خرداد وارد مرحله گذار به سوی تثبيت دموكراسی شده است. تنش ها و بحرانهای هشت سال گذشته را بايد در چارچوب قانونمندی حاكم بر مرحله گذار و نتيجه مقاومت مراكز قدرت نيروهای استبداد طلب و خواهان حفظ وضع موجود در برابر اراده اجتماعی معطوف به تغيير و تحول در سطح مناسبات حاكميت و ملت ارزيابی كرد. مهمترين ويژگی مرحله گذار ، بي‌‏ثباتی، ناپايداری و احتمال شكل گيری روندهای معكوس است. هرچند عواملی نظير رشد سطح سواد، افزايش جمعيت باسواد كشور، افزايش جمعيت دارای تحصيلات عالی، گسترش جامعه شهری، ارتقای آگاهي‌‏های شهروندی و تغييرات جمعيتی و شكل گيری نيروها و پويش‌‏های جديد اجتماعی، روند تغيير مناسبات اجتماعی _ سياسی را اجتناب ناپذير ساخته است، اما اختلال در اين روند و بازگشت شرايط سياسی به شرايط ماقبل گذار، عليرغم واقعيات اجتماعی و در نتيجه پر هزينه شدن تداوم اين روند امری محتمل است. به ويژه با توجه به تحولات بين المللی و منطقه‌‏ای و آنچه در مناطق همسايه مي‌‏گذرد، اختلال در اين روند مي‌‏تواند حاكميت و مصالح ملی را با تهديدهای جدی مواجه كند. اين واقعيت مسؤوليت سنگينی را متوجه كليه نيروهای سياسی و نخبگان و روشنفكران ملتزم به مصالح ملی و متعهد به استقلال و كيان كشور ساخته است. درك اين واقعيت كه حوادث و تنش‌‏های سالهای اخير صرف‌‏نظر از كوتاهي‌‏ها و فرصت سوزي‌‏ها، بيش و كم ناشی از طبيعت مرحله گذار است، ناكامي‌‏ها و سختي‌‏ها را تحمل پذيرتر و نگاهها را وسيع‌‏تر و اميد به آينده را بيشتر خواهد كرد.

انتخابات رياست جمهوری نهم يكی از مهمترين ظرفيت ها و امكانات سياسی را برای ملزم ساختن قدرت به تمكين در برابر رأی ملت و پيشبرد استراتژی محدود و پاسخگو كردن قدرت فراروی ما قرار داده است. انتخابات رياست جمهوری نهم يكی از عرصه‌‏های سرنوشت ساز مصاف ميان نيروهای طرفدار مردمسالاری و جمهوريت با نيروهای استبداد طلب و اقتدارگراست. انتخابات رياست جمهوری نهم و نتيجه آن از اين جهت كه سرنوشت جامعه و كشور را در يكی از دو مسير حاكميت استبداد و خود كامگی و از كف رفتن دستاوردهای ارزشمند جنبش اصلاحی در سطح تعاملات سياسی و يا تداوم مرحله گذار به سوی دموكراسی رارقم خواهد زد، يك فرصت تاريخی برای ملت ايران محسوب مي‌‏شود. ترويج روحيه يأس و نااميدی از يك سو و ارعاب و تهديد به رد صلاحيت رقبا و وادار ساختن افكار عمومی به پذيرش اين امر كه هيچ امكانی برای تحقق مطالبات قانونی و مشروع آنان وجود ندارد، از سويی ديگر، شيوه‌‏هايی است كه اقتدارگرايان برای تشديد بي‌‏تفاوتی و كاهش مشاركت مردم در انتخابات آينده به كار گرفته‌‏اند. تهديد به رد صلاحيت و صدور احكام اعدام در دادگاههای موازی و پنهان و برخورد مسلحانه عليه مخالفان سياسی را بايد در اين چارچوب ارزيابی كرد.

در اين مصاف حداقل انتظار از دولت اصلاحات و به ويژه وزارت كشور به عنوان مرجع قانونی برگزار كننده انتخابات اين است كه قاطعانه با هرگونه اعمال نفوذ و دخالت و تقلب در انتخابات جلوگيری كند. وزارت كشور بايد برای جلوگيری از تقلب و مخدوش ساختن رأی مردم كه به موجب گزارش تحقيق و تفحص مجلس ششم موارد متعددی از آن در برگزاری انتخابات مجلس هفتم به وقوع پيوسته است، تمهيدات لازم را بينديشد.

در صورت توفيق در تحميل انتخاباتی عادلانه، رقابتی و قانونی بر اقتدارگرايان و پيروزی در انتخابات رياست جمهوری، مي‌‏توان به آغاز فصلی جديد در ادامه حركت اصلاحی به سوی تثبيت مردمسالاری و تحقق كامل شعارهای اصلی انقلاب اسلامی ايران يعنی استقلال، آزادی و جمهوريت بر بستری از اخلاق و معنويت و ارزش‌‏های متعالی دينی مطمئن شد.»