نوشته ی ديروز من در مورد اين كه دستور رهبری در مورد تأييد
صلاحيت معين و مهرعليزاده حكم حكومتی نبوده،بیآن كه سايتهای
معروف لينك بدهند بيش از
۲۶
هزار بازديد كننده داشت، با
۱۹۶
كامنت و
۹۴
ايميل. اكثراً به اين نوشته اعتراض داشتند عدهای طبق معمول
گفته اند كه همه اينها سناريو و بازی است برای جمع كردن رأی،
جمعی نوشته اند كه حكم حكومتی بوده و نبايد پذيرفته شود، گروهی
هم آورده اند كه اينها نشانه شكست جناح محافظه كار است و بايد
اين فرصت را كه آنها مجبور به عقب نشينی شده اند را تبريك
گفت. اما حرف من: معين آدم با صلاحيتی بود. شورای نگهبان
اشتباه كرد و جناحی عمل كرد كه او را حذف كرد. افكار عمومی به
صورت جمعی به اين رفتار اعتراض داشت. رهبری به عنوان
مسؤل مافوق آنان دستور دادند
كه در وقت قانونی تجديد نظر شود.
آنها هم اسم اين دو نفر را به ليست صلاحيت دارها اضافه كردند.
به هر دليل كه تا قبل از رد صلاحيتها دكتر معين كانديدا شده
بود حالا هم بايد ادامه بدهد. چون او نه تقاضا يی داشته، و نه
از مواضعش كوتاه آمده و نه ديدگاهش را تغيير داده، به چه
استدلالی میتواند كنار بكشد؟ طبعاً برای كسانی كه از اول
مخالف حضور در انتخابات بودند، و نمی خواستند رأی بدهند، اتفاق
جديدی نيست قبلاً مخالف شركت بودند الان هم هستند و كيهان و
جناح راست و شورای نگهبان هم كه طرفدار انتخابات هستند، ولی
نمی خواهند معين رأی بياورد هی اصرار میكنند كه حكم حكومتی
است. مثل اين كه آنها هم حساسيت
جامعه در مورد حكم حكومتی را میدانند. تازه اگر حكم
حكومتی هم باشد به شورای نگهبان حكم داده اند، به معين چه
ارتباطی دارد؟
اگر معين كنار بكشد يا بايد بگويد از اول برای رد صلاحيت آمده
است كه اين توهين به مردم است، يا بايد بگويد كه رأی نمی آورد
كه رقابتبیمعنا میشود و يا بايد در صحنه حاضر شود مثل گذشته
چون اوبیدليل رد صلاحيت شده و امروز همانها كه رد صلاحيتش
كرده بودند (با هر مكانيزمی كه به معين ربطی ندارد) او را
تأييد صلاحيت كرده اند.
هر كس گمان میبرد حضور يك رئيس جمهور اصلاح طلب لااقل
میتواند فضای تنفس در آينده ايجاد كند شركت میكند و هر كس هم
كه به هر دليل میخواهد تحريم كند، میكند. اينها حرف من بود.
لازم ديدم توضيح بدهم.
البته اين اشكال هم چنان به قوت خود باقی است كه بعضی از رد
صلاحيت شدگانبیدليل رد صلاحيت شده اند. نمونههايی مثل دكتر
يزدی و ديگران و يا خانمها كه به طور كل حذف شده اند.
حرف هميشگی ام را هم تكرار میكنم: وقتی به ايده آلها نمی
توان رسيد نبايدبیتوجه به شرايط ساختاری و واقعی كشور كه در
هر صورت هست و ما هم در اين كشور زندگی میكنيم از حداقلها هم
چشم پوشی كنيم. |