هنر و انديشه

     www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پيوندهای پيک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

برای بازی در "يك شب"
من، ديگر 34 ساله‌ ام
نه يك دختر 24 ساله

 
 
 
 
 

نمايش فيلم «يك شب» به كارگردان نيكی كريمی در فستيوال كن بحث‌های زيادی را به همراه آورده است. نه فقط به اين دليل كه كارگردان زن است و هنرپيشه‌ای شناخته شده در ايران، بلكه بدليل نوآوری‌هائی است كه دراين فيلم بكار گرفته شده است. مينااكبری به همين مناسبت گفتگوئی با نيكی كريمی كرده است كه فشرده آن را دراينجا می‌آوريم. بويژه آن قسمت‌هائی كه چهره آگاه و روشنفكرانه كريمی در پس پاسخ‌هائی كه به مصاحبه كننده می‌دهد نمايان می‌شود.


- وقتى با كار بازيگرى وارد سينما شدم چيزى كه مى دانستم اين بود كه سينما برايم وسيله اى است براى يادگيرى و شناخت خودم . حدود شش هفت سال پيش بود كه به اين نتيجه رسيدم كه بازيگرى برايم كافى نيست، حسم اين بود كه حرف‌هايى براى گفتن دارم و روياهايى براى تجسم بخشيدن، دلم مى خواست فيلم خودم را بسازم. البته اين چيز جديدى نيست، من هميشه نق زده ام اين به درونيات و روحيات اخلاقى ام بر مى گردد. براى بازيگرى بايد دوست داشته  كه ديده شوى، اما آن چه براى من مهم است فكر و انديشه است نه چهره و بدنم. پس تصميم گرفتم در كنار بازيگرى به دغدغه‌هاى شخصى ام برسم و سعى كردم در سينما ياد بگيرم. در شروع كار در فيلم‌هاى« باد ما را خواهد برد،» آفريقا» و «تعزيه» با عباس كيارستمى در پيداكردن لوكيشن، بازيگر و كارهاى پشت صحنه همكارى كردم كه تجربه درخشانى برايم محسوب مى شود. من در اين دوره با خيلى از مسائل كارگردانى آشنا شدم و چيزهاى زيادى ياد گرفتم و چون سينماى مورد علاقه ام، همين سبك سينما بود با عشق اين كار را انجام مى دادم. من قبل از اين كه  كيارستمی را بشناسم هم عاشق فيلم «خانه دوست كجاست» بودم.  دقيقاً نمى دانم چند سالم بود. شايد ،،10-12سال بيشتر نداشتم اما وقتى اين فيلم را ديدم، احساسم اين بود كه چه سينماى سالم و عجيبى. آرام آرام سعى كردم در كنار كار بازيگرى، در عكاسى، فيلمبردارى، كارگردانى و فيلمنامه نويسى و... تمرين‌هايى بكنم تا بتوانم ذهنيات خودم را در سينمايى كه دوست دارم پياده كنم و بالاخره فكر مى كنم با ساخت فيلم «يك شب» استارت اين كار را زده ام.

از فيلم «يك شب» بگوييد.

چند سال پيش كه مانى پتگر فيلم مستند عشاق سينما را مى ساخت، من مستند "داشتن و نداشتن" را به پايان رسانده بودم و طرح فيلمى داشتم درباره دخترى كه يك شب را در خيابان مى گذراند. به مدت يك سال روى فيلمنامه كار كردم، بارها آن را بازنويسى كردم، تا اين كه در شهريور دو سال پيش خودم را براى ساخت آن آماده كردم. به هرحال داستان فيلم را من اين طور تغيير دادم كه دختر به خاطر سردى هوا مجبور مى شود سوار ماشينى غير از تاكسى شود.

اما شما كه مجوز كارگردانى نداشتيد و كانون كارگردانان هم به همين راحتى مجوز نمى دهد؟

- زمانى كه از كانون كارگردانان تقاضاى مجوز كردم من هم مثل همه فرم پر كردم وفيلم كوتاه "داشتن و نداشتن" را تحويل دادم. آنها گفتند كه سهميه آن سال شان پر شده است و بايد يك سالى صبر كنم. من قضيه فصل را مطرح كردم كه نمى توانم فصل را از دست بدهم و در ضمن تبصره اى وجود دارد كه كسانى كه سال‌ها در سينماى ايران كار مستمر كرده اند نياز به سختگيرى‌هاى اينچنينى ندارند. از طرف ديگر من كسانى را مى شناسم كه سال‌ها است مجوز كارگردانى دارند اما به دليل نداشتن سرمايه گذار و تهيه كننده مجبورند بدون اين كه كار كنند هر سال مجوزشان را تمديد كنند، در حالى كه من هم تهيه كننده داشتم، هم سرمايه گذار. آنها تلويحاً گفتند پيش توليد را شروع كن ما مجوز كارگردانى ات را به زودى صادر مى كنيم و همين اتفاق هم افتاد.

خب سراغ فيلم «يك شب» برويم. فيلم «يك شب» از تركيب سه داستان شكل گرفته است كه هركدام تصويرگر يك اتفاق اجتماعى در ايران است. اين داستان‌ها برآيند چه واقعيت‌هايى در ذهن شما بوده است؟

براى به تصوير كشيدن سه مرد كه هر كدام از يك طبقه اجتماعى بودند نيازمند شناخت نسبت به آنها و طبقه اجتماعى شان بوديم. اين كه چگونه يك فرد متمولى كه داراى خانواده است و مشكل خاصى هم در زندگى ندارد تمايل به ايجاد يك رابطه پنهانى و هيجان كاذب در كنار زندگى آرام اش دارد ؟ و يا يك مرد تحصيلكرده و داراى منزلت اجتماعى و موقعيت شغلى بالا دليلش براى يك ارتباط اين چنينى چيست؟ و يا يك روشنفكر دموكرات در مورد مسائلى كه عميقاً به آن اعتقاد ندارد چگونه مى تواند ساعت‌ها صحبت كند و مقاله بنويسد اما دست آخر همان اعتقادات و باورهاى خشك سنتى دست و پاگيرش شود؟ بنابراين براى نوشتن فيلمنامه تحقيقات ميدانى را به كمك همكارم به مدت دو الى سه ماه انجام داديم تا با شناخت بيشتر ديالوگ‌هاى واقعى ترى بنويسيم. اين مردان همه دلايلى براى اين كارشان داشتند منتها هركدام با ترفند و ديالوگ  مخصوص خودشان.

در فيلم شخص پولدار شهرستانى مسائل شرعى را پيش مى كشد و ابايى ندارد از اين كه دختر بفهمد او زن و بچه دارد و تنها به دنبال يك رابطه پنهانى است.  آن مرد تحصيلكرده با تنها نشان دادن خود و اين كه از همه چيز سرخورده است و نياز به يك دوست فهميده و با درك و شعور دارد و مرد روشنفكرى كه مرتب پيش دختر دم از آزادى حقوق زن و مرد و لزوم برقرارى دموكراسى مى زند اما وقتى مى فهمد زنش عاشق شده او را مى كشد.
البته در مورد داستان  آخر كه روايت زيبايى هم دارد و نشان مى دهد كه شناخت تان از اين قشر جامعه عميق تر است، شما با ديالوگ‌هايى كه براى مرد نوشتيد گويا قصد داشتيد او را بى گناه و معصوم جلوه دهيد به طورى كه در جايى از فيلم مرد مى گويد وقتى ارتباط زنم را با صميمى ترين دوستم فهميدم خواستم او را بغل كنم و بگويم اگر عاشقش هستى برو اما زنم مرا پرت كرد و حرف‌هايى زد كه هيچ كس در زندگى جرات گفتن آنها را به من نداشت و من نفهميدم كه ديگر چه اتفاقى افتاد. فقط ديدم او را كشته ام.

- گفتم كه هركدام از اين افراد براى اشتباه خود توجيهى دارند منتها با ديالوگ‌ها و روش‌هاى خاص خودشان. اين مرد روشنفكر كه حالا جسارت اين را ندارد بگويد تمام ادعاهايم فقط حرف‌هايى است كه ياد گرفته ام و هرگز نمى توانم به آنها ايمان داشته باشم و به آنها عمل كنم دلايل خودش را براى قتل همسرش مطرح مى كند.

يكى از ويژگى‌هاى فيلم «يك شب» فيلمبردارى و نورپردازى آن است كه تماماً در شب صورت گرفته. در مورد نحوه فيلمبردارى و همكاری تان با حسين جعفريان بگوييد.

- من با حسين جعفريان در چند فيلم از جمله نسل سوخته و دو زن كار كرده بودم و با اين كه در آن فيلم‌ها بازيگر بودم اما از نزديك كار او را دنبال مى كردم و شخصيت و كارش برايم قابل احترام بود. من از روزى كه فيلمنامه«يك شب» را نوشتم، جعفريان را به عنوان فيلمبردار مدنظر داشتم اما اين كه آيا او در زمانى كه من فيلم را كليد مى زنم همزمان در يك كار ديگر نباشد و يا فرصت داشته باشد كه از آمريكا به ايران بيايد - چون در اين كشور زندگى مى كند- همه را به پاى شانس گذاشتم كه خوشبختانه در اين مورد هم بخت با من يار بود. وقتى با جعفريان قرار گذاشتم و فيلمنامه را به او دادم گفت اين فيلمنامه، يك كار غيرمتعارف است. من توضيح دادم كه فرضاً چند تا پلان چهار دقيقه اى دارم كه مى خواهم دوربين تحرك زيادى نداشته باشد و... جعفريان گفت اگر به كارت ايمان و اعتقاد دارى من حرفى ندارم و تا پايان فيلم همكارى بسيار لذت بخشى با هم داشتيم.
از انتخاب‌هانيه توسلى بگوييد. به هر حال شما ستاره سينماى ايران در اوايل دهه ۷۰ هستيد و‌هانيه توسلى با ده سال فاصله در اين جايگاه قرار گرفته.

- من و دستيارم حدود دو الى سه ماه در تمام مدارس، دانشگاه‌ها و... به دنبال چهره اى مى گشتيم كه مشخصات نگار را داشته باشد و در عين حال تماشاگر نسبت به او بك گراندى نداشته باشد. من به مقوله حضور نابازيگر اعتقادى ندارم و فكر مى كنم كه يك بازيگر حرفه اى را هم اگر در يك موقعيت درست قرار دهيم و شخصيت پردازى صحيح داشته باشد مى تواند نقش موردنظر را به خوبى بازى كند. همان طوركه‌هانيه از عهده چنين كارى برآمد و اين قدر در اين فيلم طبيعى و راحت است كه بعيد مى دانم در هيچ فيلمى او را به اين شكل ديده باشيم.

به چه صورت توانستى چنين بازى اى از او بگيرى؟

- فى بود كه اداها و المان‌هاى بازيگرى را از او حذف مى كردم و در موقعيت واقعى او را قرار مى دادم. وقتى آن نقاب بازيگرى كنار گذاشته مى شد همه چيز شكل طبيعى اش را پيدا مى كرد، يعنى چيزى كه من براى بازى اين فيلم دنبالش بودم.
فيلم يك شب به جز دو دقيقه انتهايى فيلم هيچ موسيقى اى ندارد.
-
من فكر مى كنم ما با موسيقى فيلم قصد داريم به تماشاگر يك هيجانى را تزريق كنيم، در حالى كه من قصد داشتم او را از اين هيجان غيرواقعى دور كنم و هر چه بيشتر به سوى واقعيت سوق دهم. من كلاً با حضور زياد و بى دليل موسيقى در فيلم مخالفم. در فيلم «يك شب» هم صداى موسيقى را از ضبط ماشين و يا از پنجره خانه اى مى شنويم كه فكر مى كنم كار موسيقى فيلم را كرده كافى است و ديگر فيلم نياز به موسيقى ندارد. به جز دقايق آخر فيلم كه قرار است رازى بر ملا شود و به نظرم رسيد كه بايد يك هيجانى در افشاى اين راز باشد.

 

تلاش من اين بود كه فيلم و روابط شخصيت‌ها كاملاً طبيعى جلوه كند و در يك رابطه طبيعى وقتى دو نفر مى خواهند با هم ارتباط برقرار كنند با كمك ديالوگ و حرف زدن هدفشان را دنبال مى كنند، از سوى ديگر من عاشق ادبيات و ديالوگ‌هاى خوب هستم و اين صددرصد در اثرى هم كه خلق مى كنم تاثير خودش را مى گذارد.

• چقدر از تجربه بازيگرى و كار با كارگردانان متفاوت در ساخت اولين فيلم بلندتان استفاده كرديد؟

- قطعاً خيلى زياد. با توجه به اين كه من بيست فيلم با كارگردانان متفاوت كار كردم اين تجربه و كلا تجربه كار در سينما در كارم تاثير داشته و اين فقط شامل كارگردانى نمى شود. وقتى در جريان يك كار هستى با همه عوامل يك فيلم در ارتباط هستى و تجربه كار با آنها نيز برايت سودمند است.

• البته فيلم «يك شب» با تمام آثارى كه خود شما به عنوان بازيگر در آن حضور داشتيد فرق اساسى دارد. بازى‌هاى فيلم سرد و نحوه اداى ديالوگ‌ها هم سرد و سخت است و بازيگران ديالوگ‌ها را بدون هيچ گونه حسى بيان مى كنند.

- اين بر مى گردد به نوع سينمايى كه سال‌ها است دوست دارم و آن را فارغ از سينمايى كه در آن بازى مى كنم، پى گيرى مى كنم. وقتى مى گويم از تجربه كار با كارگردانان متفاوت در فيلمم استفاده كردم لزوماً مثل آنها كار كردن نيست. من در هر اثرى كه خواستم يك كمى طبيعى بازى كنم و اداهاى بازيگرى را كنار بگذارم با كات كارگردان متوقف شدم، آنها به من مى گفتند بازى كن و اين از سليقه ام به دور بود. بنابراين در فيلم خودم سعى كردم چيزهايى كه باعث آزارم مى شد و آنها را دوست نداشتم كنار بگذارم و اتفاقاً يكى از دلايلى كه فيلمنامه به بازيگرم ندادم همين قضيه بود كه نمى خواستم آنها با خواندن فيلمنامه حس خاصى بگيرند. ترجيح مى دادم راحت باشند و ديالوگ‌ها تازگى خودشان را حفظ كنند.

• پس مى توان گفت كار در كنار عباس كيارستمى در فيلم‌هاى طعم گيلاس، باد ما را خواهد برد و تعزيه برايتان در ساخت فيلم و انتخاب ساختار «يك شب» راهگشاتر بود.
- قطعاً همكارى با اين كارگردان تاثير زيادى در تجربه اندوزى من داشته است،
•فيلم «يك شب» از جريان اصلى سينماى ايران دور است. براى كارگردانى كه فيلم اولش را مى سازد و مى خواهد خود را به جامعه سينمايى معرفى مى كند ساخت اين فيلم با اين ساختار يك ريسك نبود؟ با توجه به اين كه اين روزها همه دنبال كارگردانانى هستند كه فيلم بفروش براى مخاطب عام سينما مى سازند؟

- مگر همه بايد مثل هم فيلم بسازند. اين اولين فيلم من است كه از ذهن و سليقه و زيبا شناسى من به عنوان يك زن۳۴ ساله بيرون آمده است، حالا اين كه چرا اين سبك و بيان سينمايى را انتخاب كردم، برمى گردد به سليقه من. قرار نيست من با سليقه تهيه كننده و سرمايه گذار و يا كسان ديگرى كه در سينماى ايران صاحب قدرت هستند فيلم بسازم، آن وقت تكليف ذهنيات خود من چه مى شود؟ من هم ترجيح مى دهم در آن سينما بازى كنم اما ذهنيات خودم را به تصوير بكشم.

•چرا در فيلم خودتان بازى نكرديد؟

- نقشى براى خودم نداشتم من ۳۴ سالم است و نمى توانستم نقش يك دختر ۲۴ ساله را بازى كنم.

 

من صرفا به خاطر مسائل مالى در فيلمى بازى نكردم . شما در كارنامه من حتى يك فيلم تجارى نمى بينيد، اما تصور مى كنم اگر روزى به توان مالى بالايى برسم بازيگرى را كنار بگذارم.

•برخى معتقدند كه بهترين فيلم‌هاى سينماى ايران درباره مسائل زنان را فيلمسازان مرد ساخته اند. مثل فيلم‌هاى مهرجويى و كيارستمى. به عنوان يك زن هنرمند در سينماى ايران فكر مى كنيد آيا فيلمسازان زن توانسته اند نگاه ويژه اى به مسائل زنان داشته باشند؟
- من مسائل آدم‌ها را فراتر از جنسيت مى دانم. در ضمن طبق اصل نسبيت نمى توان اين گونه قاطعانه در مورد همه چيز نظر داد. بنابراين، اين ديدگاه كه بهترين آثار سينمايى درباره مسائل زنان را فقط مردان ساخته اند قبول ندارم و معتقدم زنان سينماگر ما هم تلاش‌هاى ويژه اى در اين راه كرده اند كه درنظر نگرفتن آن كمى بى انصافى است.
• مشكل زنان در جامعه ايران تركيبى از مشكلات مختلف است. اجتماعى، فرهنگى، تاريخى و... فكر نمى كنيد كه برخى در حل و يا طرح مسائل و مشكلات زنان به نوعى دچار فراموشى شرايط زمان و مكان جامعه مى شوند و با طرح يك جانبه مسائل باعث غامض شدن مشكلات آنها مى شوند؟

- دقيقاً با اين ديدگاه موافقم. از اين جهت كه وقتى ما روى مسئله اى زياد تمركز مى كنيم، دچار عصبيت مى شويم من معتقدم آثار سينمايى كه قصد داشتند يك بعدى به مسائل زنان نگاه كنند، خيلى از چيزها را فراموش كردند و آثارى عصبى تحويل جامعه دادند. شايد به دليل همين مسئله است كه هيچ گاه جريان فمينيسم در ايران را نتوانستم بپذيرم و سعى كردم مسائل آدم‌ها را فارغ از جنسيت نگاه كنم.

 
•آيا فيلم را در ايران اكران مى كنيد؟

- صد در صد.

•حتى اگر مجبور شويد فيلم نود دقيقه اى را به ۶۵ دقيقه تبديل كنيد؟
- چاره ديگرى ندارم. در ضمن فيلم با شرط اكران محدود (آسمان باز) اجازه نمايش گرفته است.

•چرا اين شرط را مى پذيريد؟

- من مى  خواهم كار كنم و فيلم بعدى ام را بسازم. دوست دارم فيلمم ديده شود و مورد قضاوت قرار بگيرد. برايم نظرات مردم و منتقدان مهم است.