ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پيوندهای پيک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

جنتی "پُف كرد، ريشش سوخت"
بده وبستان رهبربا جنتی
ارتباطی به معين ندارد!

 
 
 
 
 

سردبير وبلاگ"الپر" كه بتدريج خود به يك "روزنت" با معيارهای "روزنامه" تبديل شده، پس از نجات از يك حادثه رانندگی امنيتی، شرح اين حادثه را نوشت. او كه در ستاد انتخاباتی معين، مسئول فنی سايت اين ستاد است و خبر حادثه رانندگی او در شماره ديروز پيك نت( تحت عنوان شهردار تهران غوره نشده، مويز شده) منتشر شد، نوشت:

- زنده‌ام، اگرچه تا حد زيادی آش و لاش! يك تصادف شديد باعث شد چند متری از ماشين به بيرون پرتاب شوم و كلی آسيب بينم. به قول يكی از رفقا، يكی از دنده‌های اصلاحات شكست و يكی ديگر هم ترك خورد! سه دوست هم همراهم بودند كه كوفته شده‌اند، اما بيشتر از من زنده‌اند. شانس آورديم كه آن پرايد كه بهمان زد و البته مقصر هم بود، يك دهم ثانيه ديرتر رسيد، وگرنه احتمالا الان من با دلی آرام و قلبی مطمئن رفته بودم آن دنيا و داشتم با حوريان بگو بخند می‌كردم! باز شانس زيادی آوردم كه سرم دو سه سانت بالاتر از گيجگاه به شيشه خورد، وگرنه هوتوتو...

2- اين جنتی مثل اينكه ما را نشانه گرفته بود و به معين خورد! يا شايد هم دكتر معين جاخالی داد و مشت جنتی خورد توی كمر من. البته طبيعتا بايد خبر‌هاتف را تكذيب كنم، اما خب آن موقع شب (حدود دوازده و نيم) داشتيم از ستاد و جلسه بحث درباره موضوع رد صلاحيت برمی‌گشتيم. خلاصه شبی بود... كه اثراتش احتمالا تا مدتها هست. الان خانه‌ام. مثلا خير سرم دارم استراحت می‌كنم. خوابيدنم راحت نيست، بيشتر مجبورم بنشينم. گاهی آرامم، گاهی هم از درد داد می‌زنم. هيچ چيز هم به كمر يا پشتم نبسته‌اند، دارويی هم نداده‌اند، فقط يك بروفن هر شش ساعت يك بار می‌خورم و همين. بچه‌هايی كه همان شب آمدند بيمارستان، خيلی لطف كردند؛ هرچند خيلی سر حواس نبودم و دقيق يادم نيست كی آمده بود. الان هم رفقا هركدام می‌آيند بحث سياسی داريم. بيشتر از تمام اين ماهها روزنامه می‌خوانم. الان هم چند ساعتی است كه پس از چندين ساعت دوری از اينترنت، كانكت شده‌ام و دارم ول می‌چرخم. پس هنوز زنده‌ام!

3- معين تأييد شد. نمی‌فهمم چرا بعضی‌ها تيتر امروز كيهان را تكرار می‌كنند كه حكم حكومتی بود. حكم حكومتی يا ولايت مطلقه وقتی است كه رهبری فراتر از قانون عمل كند. الان جنتی خلاف قانون كرده و رهبری خطای او را اصلاح كرده. اين كه نه غيرقانونی است، نه حكم حكومتی. موافق نيستم با يكی دو تا از دوستان كه می‌گفتند رهبری می‌خواهد روی سر معين منت بگذارد. اگر هم اينطور باشد، معينی كه من می‌شناسم، اهل منت‌كشی نبوده و نيست! نمونه‌اش هم همين كه تا حالا در اين دوران به ديدار رهبری نرفته است، تا مثلا اجازه بگيرد يا چيزی را هماهنگ كند. در حالی كه يادتان هست كه خاتمی هم از رهبر اوكی گرفت تا بيايد. تازه، رهبر آن زمان كجا، رهبر الان كجا. اين فرق معين با خاتمی است.

4- رهبری حكم حكومتی نداد، به خواست ملت تن داد. خبر اعتراضات و برنامه‌های بعدی خيلی زودتر از من و شما به گوش او می‌رسد. او زرنگ‌تر از آن است كه بگذارد كار به جاهای باريك بكشد. رهبری واقعا خوب فهميد كه عدم تأييد صلاحيت معين اصلا به صلاح نظام نيست و ممكن است با رد او مشكلات جدی پيش بيايد. آنهايی كه حداد عادل را از نزديك می‌شناسند، می‌دانند كه او كسی نيست كه بخواهد در چنين كاری پيشقدم شود. اصلا اين چيزها به ذهنش نمی‌رسد، ذهن سياسی ندارد بنده خدا. اتفاقا نامه ديروز نشان می‌دهد كه شنود‌ها خوب كار كرده‌اند و فهميده‌اند با رد معين چه اتفاقاتی می‌افتد! البته بد نبود كه يك روز ديرتر اين كار انجام می‌شد تا معين معروف‌تر می‌شد!! اما باز خوب شد، سه روز است كه معين در تيتر اول خبرهاست. داستان معين و جنتی و انتخابات مثل آن شد كه مولانا می‌گويد: هر آن كس پف كند، ريشش بسوزد! ديروز و امروز ريش جنتی سوخت!!

5- اينها كه گفتم نظر من بود، كه با خيلی‌های ديگر همنظرم. اما تعدادی از رفقا هم در ستاد هستند كه معتقدند حمايت رهبری باعث كاهش محبوبيت معين شده است يا می‌شود. اين را چه كار بايد كرد؟ هنوز به نتيجه نرسيده‌ايم. فقط اين مشخص است كه پنجشنبه در كنگره حاميان و هواداران همه‌چيز مشخص خواهد شد. من نظر افراطی كسانی را كه معتقدند معين كنار بكشد اصلا قبول ندارم. سياست عرصه منازعه ممكنات و هم‌افزايی واقعيت‌ها است، محل لج و لج‌بازی كه نيست. برای همين، می‌خواستم فرداشب بروم در جلسه روزنامه‌نگاران در ستاد و دعوا كنم برای به كرسی نشانده اين موضع. اما امروز يكی از مسئولان ستاد گفت پنجشنبه بهتر است. حتما اگر مشكلی پيش نيايد پنج‌شنبه می‌روم به كنگره و با اين حال نزارم می‌روم صحبت هم می‌كنم در دفاع از اين ايده. احتمالا حال من را كه ببينند، همه دلشان می‌سوزد و نظرم را می‌پذيرند!

6- الان كه اين را داشتم می‌نوشتم، درد گردنی گرفتم كه مپرس! از اين ناحيه و بسياری نواحی ديگر هم ضربه ديده‌ام. حالا فعلا سلامتی مهمتر از وبلاگ است...