ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پيوندهای پيک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

8 سال پس از 2 خرداد
شوق مردم و مشروعيت حكومت
هر دو با هم، در يك تنورسوختند

 
 
 
 
 

ابطحی ـ 8 سال از دوم خرداد ۷۶ گذشت. بي­شك آن روز يكی از بزرگترين مقاطع تاريخ معاصر خواهد ماند. مردم يكپارچه شدند. همه آمده بودند تا از حق مدنی خود برای تعيين سرنوشت كشورشان استفاده نمايند. دخترها و پسرها تا ساعت­ها بعد از نيمه شب سر چهار راه ها عكس كسی كه قرار نبود انتخاب شود را به اتومبيل­ها مي­دادند. دبيرستاني­ها بعدازظهر كه تعطيل مي­شدند با سرويس مدرسه از جلوی ساختمان ستاد آقای خاتمی رد مي­شدند تا بوق بزنند و نشان دهند كه مي­خواهند «كس ديگري» رئيس جمهور شود.

وقتی اين آقای متفاوت به شهرستان­ها مي­رفت تا بگويد كانديدا شده­ام درب مساجد را مي­بستند، بچه­ها با سرعت خيابان­ها را بلند گوكشی مي­كردند و خاتمی را با نردبان به بالای پشت بام مي­بردند تا از آن جا با مردم حرف بزند. هر كس فكر مي­كرد خواسته­های اكثريت مردم از اين پس اجرا مي­شود. همه به آينده­ی شيرين فكر مي­كردند. تا در آن سوی خيابان در حاشيه­های پياده­روها و در مراكزی كه مردم نمي­ديدند كسانی بودند كه نگاه عاقل اندر سفيه مي­كردند. مي­دانستند كس ديگری بايد انتخاب شود. و معتقد بودند كه اين كارها برای داغ شدن تنور انتخابات است. گرمای تنور بالا رفت، داغ­تر شد. تا آن كه نانی كه قرار بود پخته شود سوخت و از تنور اراده­ی مردم آن كه قرار نبود، درآمد. خاتمی رئيس جمهور شد. اما آن­ها كه آن سوی خيابان لبخند مليح داشتند باز هم بودند، ماندند. قدرت هاشان بيشتر شد. اين بار لبخند نمي­زدند. اكثر فعالانی كه آن تنور را سوزانده بودند به دادگاه كشاندند. روزنامه­هاشان را بستند. مرتب عليه شان تظاهرات كردند. تا ديگر از اين «غلط»ها نكنند...

آن­ها هم­چنان در اين فكر هستند كه اين پرانتز ناخواسته دوم خرداد بسته شود. و اين مهمان بي­دعوت پايان كارش را اعلام كند و اين­گونه است كه انتخابات ۸۴ آغاز مي­شود.