روزنت "هاتف" متن نامه مهدی كروبی خطاب به هاشمی رفسنجانی را
منتشر كرد. مهدی كروبی دراين نامه تندترين سئوالات را از هاشمی
رفسنجانی كرده و خواهان پاسخ های وی شده است. كروبی كه دبيركل
مجمع روحانيون مبارز است، درنامه خود ابتدا می نويسد كه عده ای
از اعضای شورای رهبری اين مجمع با انتشار اين نامه مخالف بوده
اند. او از جمله به نام های آيت الله محمد توسلي(رئيس دفتر آيت
الله خميني)، آيت الله موسوی بجنوردی، سيد محمد خاتمی، سيد
حسن خمينی، مجيد انصاری و امام جمارانی می كند بعنوان مخالفان
انتشار اين نامه می كند.
مهدی كروبی در نامه خود می نويسد:
«اينجانب مايل بودم من و شما به عنوان كسانی كه بيش از ساير
كانديداهای اين دوره، در تحولات سالهای اخير - از ناكاميها و
موفقيتهای به وجود آمده - نقش داشتهايم، برای ايجاد فضايی
منطقی و كمك به انتخاب مردم تلاش كنيم. در اين راستا تصور
ميكردم بهترين راه برای رسيدن به اين هدف، نگاهی منصفانه به
گذشته و ارائه همكاريهايی سازنده برای آينده است.
بر همين اساس اميدوار بودم برخی ادعاهای غير منطقی كه توسط
بعضی دوستان مدعی حمايت از شما مطرح ميشود از جمله عباراتی كه
القاكننده ضعف همه كانديداها به جز جنابعالی است، توسط خود
حضرتعالی جبران خواهد شد.
اما به نظر حقير آنچه در بيانيه انتخاباتی جنابعالی اعلام
گرديد نه تنها در راستای همان ادعاهايی بود كه توسط دوستان
جنابعالی مطرح ميشد بلكه مكمل فرمايشات قبلی خود شما بود كه
از چند ماه قبل به عنوان شرط كانديداتوری خود اعلام مينموديد.
(عدم وجود كانديدای توانمند و مقبول!)
صميمانه عرض ميكنم اگر تلفيق مجموعه اظهارات ماههای اخير
جنابعالی، اظهار نظر دوستان شما و بيانيه اخير، القاكننده ضعف
همه كانديداها و انحصار همه راههای نجات كشور در وجود
حضرتعالی نبود، قطعا پاسخگويی را به پس از برگزاری انتخابات
موكول ميكردم. اما گمان ميكنم امروز مهمترين گام برای انتخاب
دقيق مردم آن است كه نقش هريك از كانديداهای مطرح فعلی در
شكستها و پيروزيهای سالهای اخير كه بيانگر ميزان موفقيتهای
آتی آنان نيز خواهد بود مشخص شود.
در بخشی از بيانيه مفصل جنابعالی با اشاره به ترديدهايی كه
برای كانديداتوری داشتهايد، آمده است: «نميخواستم گمان شود
كه نظام جمهوری اسلامی، توان زايش نخبگان و مديران تازه را
ندارد ...» و آنگاه به مواردی از نگرانيها از جمله گسترش
تنشها، بروز گرايشهای افراطی، شكلگيری فضای سرد، تهديد
مبانی توسعه، اشاره شده كه به تعبير خود شما جنابعالی را به
اين نتيجه رسانده كه «بنا به ضرورت آمادگی خود را برای ورود به
عرصه اجرايی اعلام كنيد». اين جملات گويای آن است كه ظاهرا
جنابعالی به اين نتيجه رسيدهايد كه تنها فرد قادر به رفع آن
نگرانيها، خود حضرتعالی هستيد. در حالی كه معتقدم بذر بسياری
از همين نگرانيها در دولت جنابعالی كاشته شد و اكنون چيزی را
دور ميكنيم كه خود حضرتعالی سالها شاهد كاشته شدن و روييدن
آن بوديد و متأسفانه در برابر آن سكوت يا رفتار تأييدآميز
داشتيد.
جناب آقای رفسنجاني!
شما از گسترش تنشهايی سخن گفتهايد كه به طرد و انزوای
نيروهای گرانقدر انقلاب منجر ميشود. آيا راستی گمان ميكنيد
اين موضوع دقيقا از روزی آغاز شد كه مردم با رای قاطع خود - كه
نشاندهنده ديدگاه ملت نسبت به برخی اتفاقات گذشته بود - اداره
كشور را به شخصيت ديگری سپردند؟ من معتقدم بلندترين گام در
زمينه حذف و طرد نيروها دقيقا در زمانی برداشته شد كه شورای
نگهبان در آستانه انتخابات مجلس چهارم، تعداد زيادی از
اصيلترين نيروهای انقلاب و خدمتگذاران مردم را به بهانههای
واهی رد صلاحيت كرد. آيا جنابعالی به خاطر نداريد كه تعداد
زيادی از اين نيروها به استناد گزارشات غيرواقعی وزارت اطلاعات
تحت مديريت شما، رد صلاحيت شدند؟ آيا در جريان هستيد - كه بر
اساس اخبار موجود - جرم اصلی همسر شهيد رجايی كه منجر به رد
صلاحيت او شد، ادعای اهانت به جنابعالی و خانواده محترمتان
بود؟ البته قبل از آن و بخصوص از نخستين روزهای انتخاب شما به
عنوان رييس جمهور نيز مقدمات حذف و طرد نيروها ايجاد شده بود
كه اينجانب در اكثر آن موارد شخصا موضوع را به شما منتقل و
خواستار همكاری شما برای جلوگيری از آنها شدم. جنابعالی امروز
به صورت علنی يكی از دلايل بازگشت خود به صحنه را نگرانی از
طرد نيروهای گرانقدر انقلاب اعلام ميكنيد. قاعدتا برای مردم
جالب خواهد بود كه بدانند شما در برابر رد صلاحيت نيروهای
خدمتگذار به كشور و ساير تلاشهای علنی برای حذف نيروهای
انقلاب، كدام موضعگيری علنی را انجام داديد؟ آيا جنابعالی
قبول داريد كه در بعضی موارد رفتار خود شما مويد روشهای حذف و
طرد بود؟ مثلا شما نه تنها در برابر استيضاح كاملا سياسی آقای
مهندس بهزاد نبوی موضعگيری نكرديد، بلكه بر خلاف رويه معمول
قبل و بعد از آن استيضاح، حتی حاضر به اداره جلسه استيضاح
نشديد و پس از آن نيز علاوه بر سكوت در برابر رد صلاحيت آقای
نبوی درسالهای شصت و هشت و هفتاد و يك، حتی نامه سرگشاده ايشان
كه در اعتراض به رد صلاحيت خود خطابه به شما نوشته بود را بدون
پاسخ گذاشتيد و لابد به ياد ميآوريد كه كسی كه برابر رد
صلاحيت ايشان و برخی افراد ديگر تا حد تهديد به كنارهگيری از
انتخابات ايستادگی كرد اينجانب بودم كه به همراه ساير اعضای
مجمع روحانيون مبارز در برابر آن روند ايستادگی كرديم. البته
اينجانب اين كار و دفاع از ساير كسانی كه صلاحيت آنها به ناحق
رد شده بود را نه روندی كاسبكارانه بلكه به عنوان وظيفهای
ملی و انقلابی تلقی كردهام و اكنون هم از اينكه دوستانی مانند
آقای نبوی پاداش اينجانب را ميدهند، دلخور نيستم.
جناب آقای رفسنجاني!
شما حق داشتيد به خاطر اختلاف سليقه، در كابينه اول خود وزير
كشور دولت قبل از شما - كه امام از او به عنوانی فردی هوشمند
نام برده بود و دارای سوابق انقلابی بود - را با نيروی ارزشمند
ديگری جايگزين كنيد. اما آيا سكوت در برابر برخوردهای نامناسب
با ايشان و از جمله ممنوعالخروج ساختن وی و بازگرداندن او از
فرودگاه به بهانه فعاليتهای مطبوعاتی را نيز كاری پسنديده
ميدانستيد؟ بنده يقين دارم اگر شما - كه آن روز بحمدالله قدرت
كافی نيز داشتيد - در برابر ممنوعالخروج ساختن دو تن از
نيروهای با سابقه انقلاب كه رياست دو كميسيون مهم مجلس سوم را
به عهده داشتند - آن هم تنها به بهانه اتهامات مطبوعاتی - سكوت
نميكرديد، امروز لازم نبود كه اينگونه در مورد طرد نيروها
اظهار نگرانی كنيد.
حضرت آقای هاشمي!
من هم همانند شما نگران تضعيف ارزشها و كاهش شان و منزلت فردی
آحاد مردم هستم، اما آيا در دين مبين اسلام، ارزش بالاتر از
آبروی مردم وجود دارد؟ قطعا قبول داريم كه آبروی افراد حتی از
خون آنان محترمتر است، پس جنابعالی با چه معياری انتخابات
مجلس چهارم كه در آن بعضی از وزرای فعلی، همسر شهيد رجايی،
همسر شهيد باكری و صدها نيروی رزمنده، ايثارگر و مخلص - كه
برخی از آنها دوازده سال نماينده مجلس بودند - رد صلاحيت شدند
را “بسيار بسيار خوب” و “بسيار موفق” دانستيد؟ آيا اين تعبير
جنابعالی صحه گذاردن بر آغاز روند طرد نيروها نبود؟ آيا
اقدامات تخريبی صدا و سيمای تحت مديريت اخوی مكرم جنابعالی،
برادر عزيز آقای مهندس محمد هاشمی، عليه يكی از جناحهای سياسی
در جريان انتخابات بيسابقه مجلس چهارم، هيچ سهمی در حذف و طرد
نيروها نداشت؟ جنابعالی پس از برگزاری انتخابات بيسابقه مجلس
چهارم كه نخستين تجربه حذف گسترده نيروهای انقلاب تحت عنوان
غيرقانونی نظارت استصوابی بود، با لبخندی رضايتآميز روند
برگزاری آن انتخابات را بسيار بسيار خوب دانستيد. البته اين
خنده و ابراز رضايت، دولت مستعجل بود و يك سال بعد از آن در
جلسهی تحليف دومين دور رياست جمهوری جنابعالی، به بغضی
تاثيرانگيز تبديل شد.
دوست خوبم!
بهرغم آنكه جنابعالی نيز ثمرهی سكوت توام با رضايت خويش در
برابر ردصلاحيتهای غيرقانونی را لمس كرديد، اما مردم فهيم
ايران در انتخابات بعد از آن يعنی دورهی پنجم، ششم و از همه
مهمتر دورهی هفتم مجلس، هيچگاه شاهد اظهارنظر يا برخورد
جنابعالی با روند حذف و طرد نيروها به بهانهی اعمال نظارت
استصوابی نبودند.
دوست و همراه خوبم!
شما با اظهار نگرانی نسبت به فرسايش توان نخبگان، نشان داديد
كه بيتوجهی به نخبگان را سمی مهلك برای كشور ميدانيد اما
برای آنكه مردم بدانند شما از روز نخست حفظ حرمت نخبگان را
لازم ميشمرديد، خوب است علت سكوت خود در برابر حملات وحشيانه
به تريبون سخنرانی برخی از نخبگان در دانشگاه اصفهان و ساير
مراكز علمی و حتی بيپاسخ گذاشتن تظلمخواهی آنها را مطرح
كنيد. آيا جرم آن افراد جز اين بود كه با من و شما اختلاف نظر
داشتند؟ مردم به خوبی به ميزان قدرت شما و وزارت اطلاعات تحت
مديريت شما آگاهی دارند و ميدانند در زمان مسووليت جنابعالی،
نيروی انتظامی در هماهنگی كامل با وزارت كشور بود. پس هركس حق
دارد از عدم شناسايی و مجازات عوامل حمله به نخبگان و ايجاد جو
ناامنی برای آنها و نيز سكوت جنابعالی در برابر اين اقدامات
فرهنگسوز كه حتی تا مرحلهی حمله به سينماها نيز پيش رفت تعجب
كند و نگران تكرار آنها در دولت بعدی نيز باشد.
جناب آقای هاشمي!
خوشحالم كه بر توسعه و استقرار امنيت برای تداوم توسعهی
اقتصادی سخن گفتهايد و اين تاكيد را طليعهی نيكو برای ايجاد
اطمينان در فعالان اقتصادی ميدانم. اما توصيه ميكنم برای
آنكه جديت جنابعالی در اين موضوع به خوبی آشكار شود، به
سوالات موجود در مورد ورود وزارت اطلاعات به فعاليتهای
اقتصادی و شائبههايی كه دربارهی برخورد امنيتی عدهای از
فعالان اقتصادی آن تشكيلات با رقبای اقتصادی خود وجود دارد،
پاسخ دهيد. قاعدتا جنابعالی استحضار داريد كه يكی از گامهای
مهم دولت آقای خاتمی، تعطيل فعاليتهای اقتصادی وزارت اطلاعات
بود. اظهارنظر صريح جنابعالی در اين خصوص، هرگونه نگرانی
دربارهی ورود مجدد تشكيلات امنيتی كشور به فعاليتهای اقتصادی
را مرتفع خواهد ساخت.
برادر عزيزم!
از شما كه جوانی خود را در راه مبارزه با استبداد صرف
كردهايد، توقعی جز اين نبود كه از محدود شدن آزاديهای اساسی
آحاد مردم ابراز نگرانی كنيد. اما لابد به خاطر داريد كه چگونه
در سالهای ابتدايی دههی هفتاد، حتی آزاديهای اوليهی جوانان
توسط عدهای خودسر در خيابانهای پايتخت سلب ميشد اما هيچگاه
عكسالعملی جدی توسط جنابعالی مشاهده نشد. خاطرهی
گرفتاريهايی كه در سالهای شصت و نه تا هفتاد و دو برای
عدهای از فعالان سياسی به خاطر انتقاد از دولت به وجود آمد
نيز هنوز از اذهان پاك نشده است و اكنون تنها راه اطمينان به
آينده آن است كه شما به صراحت نسبت به آن مسايل موضعگيری
كنيد. چرا كه برخی اتفاقات اخير از جمله نفوذی دانستن كسانی كه
در روز كارگر تعدادی شعار عليه بعضی مسوولان مطرح كردند اين
نگرانی را ايجاد ميكند كه در آينده نيز مانند گذشته، انتقاد
از دولت و رييس آن تا حد مخالفت با پيامبر (ص) قبح شمرده شود.
جناب آقای هاشمي!
شما با هوشمندی از تنشزدايی در عرصهی بينالمللی و جلب
اعتماد ساير كشورها سخن گفتهايد و بر لزوم تبديل تهديدها به
فرصت تاكيد كردهايد. اما با شجاعت و انصافی كه از شما سراغ
دارم انتظار داشتم كه با صراحت اعلام كنيد كه در آستانهی
تحويل دولت از سوی جنابعالی، حتی يك كشور اروپايی دارای سفير
در ايران نبود. اينجانب هميشه زيادهخواهيهای ساير كشورها
نسبت به كشور عزيزمان ايران را محكوم كردهام اما جنابعالی به
خوبی ميدانيد پس از واقعهی عظيم دوم خرداد و قدرتنمايی ملت
بزرگ ايران، فرصتهای طلايی در عرصهی بينالملل ايجاد شد كه
بحمدالله دستاوردهايی برای ملت و كشور نيز به دنبال داشت و
قطعا در سالهای آينده مردم به خوبی به ثمرات آن پی خواهند
برد، اما متاسفانه بعضی حركات نسنجيده در داخل حكومت و بعضی
خصومتورزيهای جناح مقابل اصلاحطلبان و متاسفانه برخی
فرصتسوزيهای ناشی از اقدامات نسنجيده توسط برخی اصلاحطلبان،
آن فرصتها را يكی پس از ديگری سلب و برخی از آنها را به تهديد
تبديل كرد. اينجانب انتظار داشتم شما در تحليلی منصفانه، از
نقش ارزنده دولت فعلی در از بين بردن خصومتها و ايجاد فرصتها
ياد ميكرديد و آنگاه به عوامل از بين رفتن برخی از اين
فرصتها نيز اشاره ميكرديد. در آن صورت مردم ما مطمئن ميشدند
كه در دولت آينده، باز هم شاهد كاهش ارتباط با ساير كشورها و
يا طرح تهديدها بزرگ عليه كشورمان نخواهيم بود.
جناب آقای رفسنجاني!
اينجانب باز هم تاكيد ميكنم كه به هيچ وجه تمايل نداشتم فضای
انتخابات را با طرح چنين مسايلی تحت تاثير قرار دهم، بلكه
معتقد بودم كه بايستی با استقبال از كانديداتوری تمام كسانی كه
خود را لايق خدمت به مردم ميدانند، ميدان انتخاب را گسترش
دهيم. بر همين اساس هم در طول چند ماه گذشته همواره از ورود
همهی كانديداها بهويژه جنابعالی استقبال كردهام، اما با
توجه به شائبههايی كه برخی اظهارنظرهای سابق بيانيهی اخير
جنابعالی ايجاد كرد، لازم ديدم با ذكر چند نمونه و مثال،
غبارهای ايجاد شده پيرامون شخصيت و توانمندی همهی كانديداها
جز جنابعالی را برطرف و شمهای از مسايل سابق و گوشهای از
ريشهی نگرانيهای حضرتعالی را بازگو كنيم. جنابعالی به خوبی
ميدانيد علاوه بر مسايل فوق كه
تماما در رسانهها و مطبوعات سالهای گذشته بازتاب داشت، نكات
ناگفتهای نيز وجود دارد كه اگر قرار بر تداوم روشهای
سابق و تحقير ساير كانديداها و گروههای سياسی باشد، چارهای
جز طرح آنها وجود نخواهد داشت، اما اينجانب اميدوارم همهی
كانديداها با خودداری از تحقير ساير كانديداها در جهت تشويق
مردم به توجه نسبت به برنامهها گام بردارند. در آن صورت هرچه
مورد پذيرش مردم قرار گيرد، برای همه محترم و قابل قبول خواهد
بود. ضمن آنكه اين روش، حضور گستردهتر مردم در انتخابات را
نيز به دنبال خواهد داشت.
برای شما سلامتی و بهروزی آرزو ميكنم |