ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پيوندهای پيک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

نگاهی به سخنرانی "چاوز" در جهان "پورتوآلگره"
زنده باد دمكراسی
اما نه از نوع امريكائی

                                                                       "آلن وودز"

                                                                       ترجمه: بهروز صفري

 
 
 
 

"روز به روز من بيشتر متقاعد می شوم.  ترديدی در من باقی نمانده، همچنان كه بسياری از روشنفكران گفته اند، بايد از سرمايه داری فرارفت. اما سرمايه داری را نمی توان از درون خود پشت سرگذاشت، بلكه با سوسياليسم می توان آن را پشت سر گذاشت. سوسياليسم راستين، همراه با برابری و عدالت. من، همچنين متقاعد شده ام كه اين امر می تواند در قالب دموكراسی رخ دهد، اما نه آن نوع  دموكراسی كه از سوی واشنگتن تحميل می شود."(هوگو چاوز)

 

اشاره: متن زير مقاله ای است از "آلن وودز" راجع به سخنرانی هوگو چاوز در استاديوم Gigantinho در نشست اختتاميه فوروم اجتماعی جهان (پورتوآلگره). دراين سخنرانی چاوز چشم اندازها و مسيری را كه انقلاب بايد طی كند بررسی كرده است كه به سبب گرايشات راديكالتر اخير حائز اهميت فراوان است. (م)

 

انقلاب بوليوار به عنوان يك انقلاب دموكراتيك ملی با هدف آزاد كردن مردم ونزوئلا از حاكميت اوليگارشی فاسد و تباهی كه به عنوان بنگاه محلی امپرياليسم عمل ميكرد، آغاز گشت. گرايش ماركسيستی در انقلاب به طور محكم و استوار در دفاع از انقلاب بوليوار در مقابل دشمنان دوگانه اش يعنی اوليگارشی و امپرياليسم ايستادگی كرد اما دائماً متذكر می شد كه تنها راه حفظ انقلاب و پيش بردن آن به پيروزی نهايی، برچيدن بساط نظام ارباب-رعيتی و سرمايه داری است.

ملی كردن اخير كارخانه ونپال، و فرمان اصلاحات ارضی حكايت از چرخش مسير انقلاب به سوی مقابله قاطع در برابر دشمنان دارد. كارگران و دهقانان در هر كجا مشتاقانه از اين معيارهای انقلابی استقبال می كنند. اگرچه، اين امر خشم ارتجاع را از واشينگتن تا لندن برانگيخته است. دشمنان انقلاب درحال تدارك دسيسه و تعرض به آن هستند. تنها راه شكست دادن آنها ضربه های جديد و قاطعی است عليه آنها.

اما در اينجا يك مشكل سر برمی آورد. كاملاً مشخص است كه برخی اشخاص در رهبری جنبش بوليوار، در شور و اشتياق رئيس جمهور برای انقلاب شريك نيستند و بعضی از مشاوران او از لحن ثابت و انتقادات رك او عليه امپرياليسم آمريكا برآشفته اند. رئيس جمهور تحت تاثير اين حرفها قرار نگرفته. او با اشاره به توصيه های برخی از مشاوران نزديكش گفت: "برخی از مردم می گويند كه ما نمی توانيم چيزی بگوييم يا كاری بكنيم كه باعث برانگيختن خشم آنها كه در واشينگتن اند گردد." او سخنان قهرمان استقلال آرژانتين "خوزه د سان مارتين" را تكرار كرد: "بياييد آزاد باشيم، بگذاريد هر كس هر چه می خواهد بگويد."

اين كلمات به درستی نمايانگر ويژگی های چاوز است. هوگو چاوز مردی است با شجاعت و راستی بسيار. او خود را در برخورد با امپرياليسم آمريكا تزلزل ناپذير نشان داده است. چاوز روابط سياسی نادرست ميان ايالات متحده امريكا و ونزوئلا يا (به تعبير چاوز) "حمله دائمی از سوی آنان" را مورد انتقاد قرار داده است. او اظهارات اخير كوندوليزا رايس را مبنی بر اينكه چاوز "يك نيروی منفی در منطقه" است، نكوهش كرد. او گفت كه آن روابط مادام كه ايالات متحده به سياستهای پرخاشگرانه خود ادامه دهد، ناسالم باقی خواهد ماند. چاوز اعلام كرد: "منفی ترين نيرو در جهان امروز، دولت ايالات متحده است."

رئيس جمهور، حكومت امريكا را بخاطر درخواست از ساير كشورها برای فشار آوردن روی ونزوئلا در بحران مربوط به كلمبيا در مساله ربودن فعال چريك كلمبيايی در دسامبر گذشته در كاراكاس مورد انتقاد قرار داد. "هيچكس به خواسته آنها پاسخ نداد...آنها روز به روز تنهاتر می شوند." چاوز افزود كه امپرياليسم شكست ناپذير نيست. "به ويتنام نگاه كنيد، به عراق نگاه كنيد و به مقاومت كوبا، و اكنون ونزوئلا را بنگريد."

رهبر جنبش بوليوار به اين نكته اشاره كرد كه ونزوئلا برای دفاع از خود در برابر هر تهاجمی، سلاح در دست، آماده شده است، و افزود كه نيروهای نظامی اين كشور شاهد مدرنيزاسيون در منابع و سيستمهای تسليحاتی می باشند، اما افزود كه اين به منظور دفاع از حق حاكميت اين كشور است. "ونزوئلا به هيچ كجا حمله نخواهد كرد، اما به ونزوئلا حمله نكنيد، زيرا ما را در دفاع از خود و طرحی كه در حال پيشبرد آن هستيم آماده خواهيد يافت."

همچون سيمون بوليوار، ديگر رهبر بزرگ انقلاب دموكراتيك ملی در آمريكای لاتين، هوگو چاوز فهميده است كه انقلاب در صورتی كه در يك كشور مجزا باشد، پيروز نخواهد شد. او آشكارا گفت هدف انقلاب بوليواری گسترش آن به همه كشورهای آمريكای لاتين - و فراتر از آن- است.

چاوز در سخنان خود به اقدام اخير ايجاد شبكه تلويزيونی ماهواره ای TeleSur در آمريكای لاتين اشاره كرد، "كه به ما اجازه خواهد داد تا حقايق را به مردممان به زبان خودمان بگوييم." او افزود TeleSur در اختيار مردم خواهد بود نه حكومتها. رئيس جمهور ونزوئلا از زيستگاه زراعی Lagoa do Junco در Tapes كه توسط جنبش بی زمين های برزيل ايجاد شده بود ديدن كرد، پس از آن يك كنفرانس مطبوعاتی با بيش از 120 رسانه برگزار كرد و در آنجا به انتقاد از حكومت آمريكا پرداخت كه ادعای رهبری مبارزه عليه تروريسم را دارد، در حالی كه مشغول از بين بردن دموكراسی در ونزوئلا است. اين كارها به نظر نمی رسد كه تحسين واشينگتن را نسبت به وی برانگيزد!

 

گرايش انترناسيوناليستي

 

عليرغم تحريكات مكرر و رهبری تهاجمی امپرياليسم، رئيس جمهور ونزوئلا به دقت ميان مردم و حاكمان ايالات متحده تمايز قائل است. بدين نكته معتقد است كه همه امپراتوری ها پايانی دارند. او می گويد: "روزی تباهی امپرياليسم امريكا، آن را واژگون خواهد كرد، و مردمان بزرگ مارتين لوتر كينگ آزاد خواهند گشت. مردم بزرگ ايالات متحده برادران ما هستند، درود من بر آنها."

رئيس جمهور ادامه می دهد:

ما بايد دوباره از صحبت كردن از برابری را آغاز كنيم. حكومت ايالات متحده از آزادی سخن می گويد، اما هرگز چيزی درباره برابری نمی گويد. آنان به برابری علاقه مند نيستند. اين يك مفهوم انحرافی از آزادی است. مردم امريكا، آنها كه در آرمانها و آرزوها با ما شريكند، بايد خود را آزاد و رها سازند... كشوری از قهرمانان، آرمانگرايان، و مبارزان، مردمان مارتين لوتر كينگ، و سزار چاوز."

او همچنين گفت: "ما نمی توانيم منتظر رشد اقتصادی رياضت كشانه دهساله باشيم تا فقر از طريق تاثير تورم رو به كاهش رود، همچنان كه تئوريهای نئوليبرال وعده می دهند." رئيس جمهور به موافقت نامه تجارت آزاد آمريكاها (FTAA) حمله كرد و خطاب به نشست اختتاميه گفت: " FTAA  مرده، آنچه می گويند مينی FTAA  است، چرا كه امپرياليسم ايالات متحده توان تحميل مدل نئوكلونيالی FTAA  را ندارد."

او از همكاری با كوبا با تمجيد سخن گفت، كوبا در كنار چندين كشور از امريكای مركزی، نفت ونزوئلا را زير قيمت بازار دريافت می كند، در قبال همياری در زمينه های مراقبت بهداشتی، آموزش و پرورش، كشاورزی و ساير زمينه ها. وی تشريح كرد كه حدود 000/20 پزشك كوبايی در كلينك های رايگان در نواحی فقير نشين ونزوئلا مشغول به كارند، همچنين ونزوئلا  يك متد سوادآموزی كوبايی را با موفقت يونسكو بكار گرفته كه به بيش از 3/1 ميليون نفر ونزوئلايی خواندن و نوشتن می آموزد. چاوز گفت ونزوئلا در حال استفاده از واكسن های كوبايی است، كه هم اكنون به كودكان فقير اين امكان را می دهد كه در مقابل بيماری هايی چون هپاتيت واكسينه شوند.

رئيس جمهور داستانسرايی های رسانه های غربی درباره او و فيدل را كه به گفته آنان نقشه گسترش كمونيسم در كشورهای آمريكايی، و براندازی رژيم هايشان و به قدرت رساندن چريكها را دارند، به سخره گرفت و گفت: "پس از 10 سال به نظر می رسد كه چندان موفق نبوده ايم." او گفت:

"كوبا نمودار خود را دارد و ونزوئلا نمودار ديگری، اما ما به نفع مردمان خود با هم هم پيمان هستيم." او گفت كه هر تهاجمی عليه يك كشور مقابله ديگری را سبب خواهد شد، زيرا ما از مكزيك تا پاتاگونيا در يك روح متحديم."

"هنگامی كه امپرياليسم احساس ضعف می كند، به نيروهای سركوبگر متوسل می شود. حمله ها عليه ونزوئلا نشانه ضعف است، ضعف ايدئولوژيك. امروزه تقريباً هيچ كس از نئوليبراليسم دفاع نمی كند. تا سه سال پيش تنها فيدل [كاسترو] و من اين نقدها را در جلسات انتخاباتی خود مطرح می كرديم. در آن هنگام ما احساسا تنهايی می كرديم.

او ادامه داد:

"تنها به سركوب داخلی در ايالات متحده نگاه كنيد، قانون وطن پرستانه، كه يك قانون سركوبگرانه عليه شهروندان آمريكايی است. آنها گروهی از روزنامه نگاران را بخاطر ذكر نكردن منابع خبری خود به زندان انداخته اند. آنها به آنان اجازه نمی دهند كه از اجساد سربازان كشته شده عكس بگيرند، اينها علائم ضعف قدرت غول آسای آنهاست."

او گفت:  "جنوب نيز وجود دارد... آينده شمال بستگی به جنوب دارد. اگر ما از آن دنيای بهتری نسازيم، اگر زير بمباران ناوگان های آمريكايی و بمب های كشنده بوش شكست بخوريم، اگر نتوانيم توافق و سازمان لازم در جنوب برای مقاومت در برابر نئوليبراليسم را بوجود آوريم و دكترين بوش به جهان تحميل می شود، دراين صورت ديری نخواهد گذشت كه جهان نابود خواهد شد."

چاوز هشدار داد كه با توجه به فعاليت های صنعتی كنترل نشده و با محدوديت های قانونی ناچيز، پديده گرم شدن جهان در صورتی كه سريعا اقدامی نشود، وقايع فاجعه باری به بار خواهد آورد.

چاوز افزود: شايد پيش از آنكه اين تغييرات موثر صورت پذيرد، شايد شاهد شورش هايی در همه جا باشيم "زيرا مردم تحميل شدن اجحافاتی چون نئوليبراليسم و كولونياليسم را به صورت صلح آميز نخواهند پذيرفت."

 

بايد از سرمايه داری فرارويم

 

با اين وجود، جالب ترين بخش سخنرانی چاوز آنجا بود كه لزوم عبور از وظايف دموكراتيك ملی به انتقال سوسياليستی جامعه را مطرح ساخت:

"روز به روز من بيشتر متقاعد می شوم و ترديدی در من باقی نمانده، همچنان كه بسياری از روشنفكران گفته اند، بايد از سرمايه داری فراتر رفت. اما سرمايه داری را نمی توان ار درون خود بلكه با سوسياليسم می توان پشت سر گذاشت، سوسياليسم راستين، همراه با برابری و عدالت. من، همچنين متقاعد شده ام كه اين امر می تواند در قالب دموكراسی رخ دهد، اما نه آن نوع از دموكراسی كه از سوی واشينگتن تحميل می شود."

اين سخنان، نخستين نشان آشكار از يك جهت گيری قاطع در انقلاب بوليوار است. تا پيش از اين چاوز بحث فرارفتن از مرزهای سرمايه داری را مطرح نساخته بود. اما زنجيره حوادث واقعی اين سوال را حتی با وضوح بيشتری مطرح كرده است: آيا ممكن است كه يك انقلاب دموكراتيك ملی جز با يورشی ژرف به مالكيت خصوصی و جز با سلب مالكيت از ملاكين بزرگ زمين، بانكداران و سرمايه داران پيروز شود؟

تنها چشمه اميد به انقلاب ونزوئلا انتقال آن به يك انقلاب سوسياليستی است. اما مدل باصطلاح "سوسياليسم واقعی” كه در اتحاد شوروی فروپاشيد هيچ جذبه ای در ميان توده های مردم ونزوئلا كه روح خود را با دمكراسی پيوند زده اند، ندارد. آنچه ضروری است، بازگشت به سنت های دموكراتيك انقلاب اكتبر است. تنها اين راه می تواند پيروزی را تضمين كند. در اين رابطه هوگو چاوز گفت:

"ما بايد دوباره به بازآفرينی سوسياليسم بپردازيم. نه آن نوع سوسياليسم كه در اتحاد شوروی شاهد بوديم، بلكه نوعی كه با سيستمهای جديد مبتنی بر مشاركت و نه رقابت بنا شود."

رئيس جمهور تشريح كرد ونزوئلا در حال پيش بردن يك "اقتصاد جامعه گرا" است. وی گفت: "در چارچوب نظام سرمايه داری امكان حل مشكلات وخيم فقر اكثريت جمعيت جهان وجود ندارد. ما بايد از سرمايه داری فرا رويم. اما نمی توانيم به سرمايه داری دولتی انحرافی نوع اتحاد شوروی متوسل شويم. ما بايد سوسياليسم را به عنوان يك اصل احيا كنيم، يك پروژه و يك مسير، به شكلی انسانگرا، آنچنانكه انسان را بجای ماشين و دولت در راس همه چيز قرار دهد. اين گفتمانی است كه بايد در سراسر جهان آن را رواج دهيم، و فوروم اجتماعی جهان مكان خوبی برای انجام اين امر است.

سوسياليسم يا دموكراتيك است و يا هيچ نيست. كنترل و مديريت صنايع، جامعه و دولت از آغاز بايد در دست مردم باشد. اين تنها راه جلوگيری از شكل گيری يك بوروكراسی –اين سرطان وحشتناك يك دولت مردمی است-  و اطمينان از شناخت فعالانه توده ها از آغاز با انقلاب است. مشاركت فعال توده ها اولين اصل سوسياليسم است.

رئيس جمهور افزود ارنستو چه گوارا، انقلابی آرژانتينی را تحسين می كنم. اما روشهای "چه" قابل كاربرد نيستند. "تزهای يك، دو، يا سه ويتنام كارا نبود، به ويژه در مورد ونزوئلا." اين مساله كاملاً درست است. هدف "چه" در انتشار انقلاب به سراسر آمريكای لاتين لازم و درست بود. اما متاسفانه تاكتيكی كه انتخاب كرد نادرست بود. اين اشتباه به مرگ تراژيك او و بی نصيب ماندن انقلاب از يك رهبر برجسته منجر شد.

بايد سنجيده و واضح بيان كرد: در طی چندين دهه تاكتيك جنگ چريكی در آمريكای لاتين به شكست پشت شكست منجر شده است. انقلاب كوبا امپرياليستها را شگفت زده كرد. اما آنان درس گرفتند و آن را به كار بردند. در نتيجه، هر بار يك قهرمان پيدا شد، و بلافاصله پيش از اينكه بتواند كارش را گسترش دهد، او را از بين بردند- آنچنانكه در مورد سرنوشت غم انگيز چه گوارا در بوليوی ديديم.

جنگ چريكی برای انقلاب پرولتاريايی در كشورهايی چون روسيه تزاری يا چين كه جمعيت دهقانی زياد بود، يك عمل جنبی ضروری بود، اما در آمريكای لاتين كه اكثريت جمعيت در شهرها زندگی می كنند، اثر چندانی ندارد. آنچه جنگ چريكی شهری خوانده می شود نيز، تنها نوعی تروريسم فردگرا با نامی ديگر است. اين تاكتيك همواره از سوی ماركسيستها مردود شمرده شده – بويژه از سوی ماركسيست های روسيه. اين تاكتيك در واقع دستور العملی برای شكست است، همچنانكه مردم ونزوئلا، آرژانتين، اروگوئه و كلمبيا با تجربه بدان پی بردند.

مزيت بزرگ انقلاب ونزوئلا آن است كه اين انقلاب اساساً انقلابی شهری (عليرغم حمايت پر اهميت دهقانان) مبتنی بر جنبش فعال توده ها بويژه طبقه كارگر و متحدانش، فقرای شهری، بيكاران، جوانان انقلابی، زنان و روشنفكران پيشرو است.

 

مبارزه پارلمانی و فراپارلماني

 

دگرانديشان مايوس گمان می كنند كه مبارزه پارلمانی نمی تواند هيچ نقشی در انقلاب ايفا كند. اين امر نشان می دهد كه آنان هيچ فهمی از انقلاب ندارند – بلشويكهای روسيه توجه خاصی به مبارزه پارلمانی نشان می دادند. آنان با مهارت شعارهای دموكراتيك را با خواستهای اقتصادی و اجتماعی پرولتاريا پيوند زده، آن را به در دست گرفتن قدرت مرتبط ساختند. اين تنها راه برای ايجاد يك پايه توده ای، برای بسيج توده ها و در نتيجه ايجاد شرايط عينی برای انقلاب است.

انقلاب بوليوار بر پايه انتخابات شروع شده و يكی پس از ديگری به ضدانقلاب ضربه زده است كه منجر به پيروزيش در رفراندوم آگوست 2004 شد. مردم با اين ابزار سازماندهی شدند. اين يك قانون ديالكتيكی است كه مبارزه در پارلمانی بايد سرانجام در خارج از پارلمان حل شود. ساده انديشان پارلمانتاريست اين را نمی فهمند. اين دليل آن است كه آنها هميشه جنبش را به شكست می كشانند – مانند شيلی. اگر اصلاح طلبان طرفداران بورژوازی در جنبش بوليوار پيروز شوند، سرنوشت مشابهی در انتظار مردم ونزوئلا خواهد بود.

با اين وجود، طرفداران بورژوازی و عناصر اصلاح طلب تاكنون پيروز نشده اند. توده ها در حال فشار از پايين هستند. آنها خواستار پيشرفت انقلاب، ضربه زدن به دشمنان و قدرت گرفتن آنند. كارگران خواستار ملی كردن كارخانه ها هستند و دهقانان خواستار پايان بخشيدن به نظام ارباب- رعيتی اند. اين يك واقعيت قطعی است! انقلاب آنچنانكه اصلاح طلبان مدعی اند، پايان نيافته است. تازه شروع شده است!

عليرغم محدوديتهای جنبش بوليوار، نوسانات و تضادهای آن، ابهام و محروميت آن از يك برنامه مشخص، اين جنبش شايستگی برانگيختن توده ها برای نبرد، بسيج شدن، الهام بخشيدن و سازماندهی ميليونها مردم سركوب شده ای كه پيش از اين هرگز سازماندهی نشده بودند را داشت. اين يك پيروزی شگرف است. و مردی كه به اين جنبش شكوهمند جان دميد و آن را از يك رهبری و برجستگی بهره مند ساخت، هوگو چاوز بود.

آنها كه تلاش می كنند چاوز را بدنام كنند و نقش او را تنزل دهند، و به ماركسيستهای واقعی بخاطر حمايت از او (ضمن حفظ استقلال سازمانی و سياسی خودشان) حمله می كنند، ناتوانی كاملشان را در درك انقلاب و نقش ماركسيستها در آن نشان می دهند. آنچه ضروری است اينست كه با پرهيز از خرده گيری و نق زدن از همه طرف، فعالانه مشاركت كرد، شانه به شانه پيشروترين كارگران و جوانان انقلابی، و در حالی كه بردبارانه ضرورتها را شرح می دهيم، در عين حال، جنبش را به جلو حركت دهيم. هر چيزی جز اين نشانه ناتوانی در اثر تعصب و كوته بينی است.

ماركس می گفت برای توده ها يك قدم به جلو برداشتن جنبش واقعی از صد برنامه درست ارزشمندتر است (و ماركس خيلی خوب اهميت يك برنامه درست را می دانست). لنين می گفت كه يك اونس پراتيك (كنش)، از يك تن تئوری ارزشمندتر است (و لنين هرگز اهميت تئوری را دست كم نمی گرفت!). توده های مردم ونزوئلا از تجربه های چند سال اخير درسهای بزرگی آموخته اند. اعتماد به نفس آنان در اثر جهش ها و موانع رشد كرده است. فراتر از همه، آنها دركی عميق و ظريف از دموكراسی بدست آورده اند. آنها بوروكراسی و روشهای اتوكراتيك را تحمل نخواهند كرد. اين بزرگترين ضمانت در مقابل خطر شكل گيری حكومت توتاليتر در آينده است. غير ممكن - يا حداقل بسيار مشكل) خواهد بود كه يك ديكتاتوری استالينيستی در چنين شرايط به آنان تحميل شود. آنچه امروز اولويت دارد، استقرار يك حكومت سالم و دموكراتيك خلقی است.

 

به سوی فدراسيون سوسياليستی آمريكای لاتين

 

چاوز در سخنانش به اين عبارت ماركس اشاره كرد كه "هر انقلابی برای پيشرفت به تازيانه ضدانقلاب نيازمند است." او به ذكر اقدامات انجام شده از سوی اپوزيسيون و دولت ايالات متحده برای بركناريش از قدرت پرداخت و افزود: "اما ما مقاومت كرديم، و هم اكنون در حالت برتری قرار گرفته ايم. به عنوان نمونه، صنعت نفتمان را دوباره احيا كرديم... در سال 2004 چهار ميليارد دلار از بودجه نفت را صرف توسعه اجتماعی، آموزش و پرورش، بهداشت، اعتبارات خرد، بورسيه ها، و مسكن كرديم، برای فقيرترين فقيرها، انچه نئوليبرالها آن را دور ريختن پول می دانند. اما اين دور ريختن پول نيست زيرا به منظور قدرت بخشيدن به فقراست تا بتوانند بر فقر فائق آيند." چاوز افزود: "اين پول پيش از اين يا خارج از ونزوئلا می ماند يا تنها به سود ثروتمندان مصرف می شد." او انتقادش را به خصوصی سازی چنين بيان كرد: "خصوصی سازی يك طرح نئوليبرالی و امپرياليستی است. بهداشت نمی تواند خصوصی شود زيرا يكی از بنيادی ترين حقوق بشر است، همچنين آموزش و پرورش، آب، برق و ساير خدمات عمومی. آنها نمی توانند تحت سرمايه خصوصی كه حقوق مردم را از آنان سلب می كند درآيند." همه اين مسائل كاملاً درست است. بايد با خصوصی سازی مبارزه كرد. اما راه حل واقعی استقرار يك طرح سوسياليستی ناب توليد تحت كنترل و مديريت طبقه كارگر است.

البته برخی مسائل در سخنان چاوز ديده می شد كه ماركسيستها با آن مخالف بودند. او از "لوييس لولا دا سيلوا"، رئيس جمهور برزيل دفاع كرد.او رهبرانی چون "لولا" در برزيل يا "كرچنر" در آرژانتين، يا رهبر جديد اروگوئه را همچون متحدان خود در مبارزه با امپرياليسم آمريكا می بيند. چاوز علاقه به رابطه با پوتين و روسيه را پنهان نمی كند.

تلاش برای استفاده از هر دريچه ای در امور ديپلماتيك، كه بتواند ديوار ايزوله ای را كه واشينگتن درصدد است دور ونزوئلا بنا كند، تخريب نمايد اشتباه نيست. برعكس، انقلاب بوليوار مجبور است چنين كند.

اگر آشكار شود كه انقلاب توانايی برداشتن قدمهای قاطع را برای شكستن زندان سرمايه و پايان بخشيدن به بردگی در نظام سرمايه داری را يك بار و برای هميشه دارد، آن همسازی و دوستی آرام به سرعت تبديل به اقدام مسلحانه خواهد شد. امرپرياليسم ايالات متحده فلج شدهو قادر به مداخله نخواهد بود زيرا با قيامهايی در همه جا مواجه خواهد شد –واز جمله يك جنبش توده ای درون مرزهای خود.

بورژوازی آمريكای لاتين 200 سال است كه به آرمانهای انقلابی سيمون بوليوار خيانت كرده است. اين آرمانها تنها زمانی به واقعيت بدل خواهند شد كه كارگرا ونزوئلا و همه آمريكای لاتين قدرت را در دست گيرند. آنچه لازم است يك رهبری قوی است. مسلح به سياست و برنامه درست، ونزوئلا می تواند آن را داشته باشد.