دهم اردبيهشت مراسمی به مناسبت اول ماه مه
(روز
جهانی
كارگر)
در دانشگاه تهران برگزار شد. در اين مراسم بابك پاكزاد
(روزنامه نگار)، بهروز كريمی (سردبير نشريه خاك)، برهان
ديوارگر(فعال كارگری سقز
و
عضو كميته پيگيری آزادی تشكلهای كارگری، دبير كانون حمايت از
حقوق كودكان سقز) و جعفر عظيم زاده از فعالان كارگری و عضو
كميته پيگيری ازادی تشكلهای كارگری سخنرانی كردند.
به گزارش سايت
"اشتراك"
در كنار اين مراسم نمايشگاه عكسی نيز ترتيب داده شده بود كه
جلوهای از واقعيات جامعه سرمايه داری را نشان میداد. در
ابتدا و انتهای مراسم نيز قسمتی از فيلم
"معنای
زندگی" و
"عصر
جديد"
به نمايش در آمد.
از جمله شخصيتهای حاضر در اين مراسم محمد علی عموئی قديمی
ترين زندانی سياسی ايران بود كه 37 سال در زمان شاه و جمهوری
اسلامی در زندان بوده است.
برهان ديوارگر فعال كارگری سقز ضمن تبريك روز كارگر به حاضران
گفت:
حضور من و امثال من در اينجا و اكثريت شما دانشجويان عزيز كه
فرزندان مردم زحمتكش هستيد و روز كارگر را با هم گرامی
میداريم، خود نشانه همسرنوشتی ما مردم با هم است و اميدوارم
اين همكاری و همبستگی بيشتر و وسيعتر و پربارتر شود. اولا بخش
زيادی از شما دانشجويان فرزندان زحمتكشان و خانوادههای كم
درامد و زير
خط
فقر جامعه ايد و میدانيد كه طبقه خودتان چه میكشد. دوم اينكه
اين همبستگی قبول اين حقيقت بايد باشد كه نجات انسان و نجات
جامعه در دست طبقه كارگر است. بنابراين ما سرنوشت مشتركی داريم
و همبستگی ما برای همه مان حياتی است.
اما اين كار زمانی حاصل میشود كه به شرايط فلاكت بار كنونی
خاتمه بدهيم. همه میدانند كه حال و روز طبقه كارگر اين ناجی
بشريت در كشور ما به شدت اسف بار و دردناك است.
ما كارگران نسل امروز بردگان هستيم و فرزندان ما نسل بعدی
بردگان اند. نسل حاضر طبقه كارگر كه من يك عضو آن هستم هيچ وقت
به پيری نمی رسيم و جای ما را فرزندان مان پر میكنند. اين
تازه وقتی است كه از داربست ساختمانها پايين نيافتيم، دست و
پايمان لای چرخهای ماشين نرود، گرد و خاك نساجیها و مواد
شيميايی كارخانهها و ديگر ناامنیهای محيط كار در همان سنين
جوانی جان ما را نگيرند.
سرمايه میداند چه كار میكند. اينقدر به ما میدهد كه فردا
بتوانيم سر كار برگرديم و ديگر چيزی نمی دهد تا خرج تحصيل
بچههايمان بكنيم و به دانشگاه بفرستيم. سرمايه دار به كارگر
احتياج دارد و هر چه اين كارگر محتاج تر و حتی كم سوادتر برای
او بهتر است. میفهمم سرمايه دار در عصر كامپيوتر و ارتباط
جمعی مدرن به كارگر تحصيل كرده و دانشگاه رفته هم نياز دارد
اما در جامعهای عقب مانده مثل كشور ما طبقه كارگر و فرزندان
اش را از دسترسی به اين تكنيك و پيشرفتهای مدرن علمی محروم
كرده اند. روزی ده الی دوازده ساعت كار برای سه تا چهار هزار
تومن دستمزد يعنی كمتر از يك كيلو گوشت ديگر نه رمقی برای ما
گذاشته و نه فرصتی برای فرزندانمان تا به اين پيشرفتها دسترسی
پيدا كنند. ما با چنگ و دندان تنها از زنده مانده مان دفاع
میكنيم.
امسال دستمزد كارگران را ماهی 122 هزار و پانصد تومن اعلام
كرده اند. يعنی يك و نيم برابر كمتر از خط فقر ! حالا تورم
روزمره هم به جای خود. طرح تعديل را برای اخراج كارگران اختراع
كرده اند تا دست سرمايه داران برای اخراج كارگری كه سالها در
كارخانه باز باشد. بعد از آن قراردادهای موقت كار را جای
استخدام ثابت كارگر گذاشته اند تا باز دست كارفرما باز باشد هر
لحظه كه خواست كارگر را از كارخانه بيرون بياندازد. تصورش را
بكنيد كه كارگر شب بخوابد و معلوم نباشد فردا كارش را دارد يا
نه. اين عدم امنيت شغلی، محيط خانوادههای كارگری را ناامن،
عصبی، روانی و مريض كرده است.
جامعه كارگری در جنگلی ازبیقانونی يا قوانين ضد كارگری دست و
پا میزند. جهنمی را برای ما درست كرده اند. انسانيت كارگر زير
سوال رفته است. طبقهای كه تمام ثروت و نعمات جامعه را توليد
میكند خود از آنبیبهره است. كارگری كه به انسان و جامعه
حيات میبخشد خود درجه دو و سه و حرمت انسانی اش پايمال
میشود.
تعرض به سطح معيشت ما تعرض به جان و روان و انسانيت
ماست.بیاحترامی به انسانهايی است كه حيات جامعه به وجود او
بستگی دارد. حتی كلمه كارگر در جامعه ما كلمهای پست است. كافی
است كارگر باشی حال شاغل يا بيكار و كافيست در صف طبقه كارگر و
زحمتكش قرار بگيری تا از طرف صاحبان سرمايه و قدرت تحقيرت
كنند. با نگاهی كوچك به شما بنگرند وبیحقوقت كنند و هيچ قرب
و منزلت و جايگاهی برای خود و خانواده ات قائل نباشند و هيچ
آزادی تشكل و اعتصاب و حق خواهی ات را به رسميت نشناسند. كسانی
كه در لفظ كارگر را میستايند و در عمل برده اش میكنند و
تحقيرش میكنند در رديف رياكارانبیارزشی بيش نيستند. ما نمی
خواهيم كسانی ما را بستايد. ما نمی خواهيم مورد ترحم هيچ وكيل
و وزيری قرار بگيريم. ما نيازمند و دست به دامن كسی نيستيم. ما
كار میكنيم و چرخهای جامعه را میچرخانيم. ما صاحبان اصلی
سرمايه هستيم. كسانی كه دست رنج ما را بالا میكشند، دزداند.
كسانی كه دستمزد ما را چند ماه چند ماه نمی دهند دزد سفره خالی
فرزندان ما هستند. اينها روزی حساب خود را به طبقه كارگر پس
خواهند داد.
اين كه سرمايه داری و حاميان شان چه به روز ما آورده اند يك
طرف مسئله است. طرف ديگر خود ماييم. سرمايه داران بدون صفوف
پراكنده و متفرق طبقه كارگر نمی توانستند و نمی توانند ما را
به اين روز بياندازند. طبقه كارگربیتشكل است و متحد نيست.
طبقه كارگر بدون رهبر نيست، اين طبقه مانند همه طبقات و اقشار
اجتماعی ديگر پيشروان و فعالين و رهبران خودش را دارد. اما
صفوف ما فعالين كارگری هم پراكنده است. دستهای از ما را خانه
كارگر به اين طرف و آن طرف میكشاند و دست خالی بر ميگرداند.
بخشهای ديگر هر كس ساز خود را میزند و راه جداگانه و تنهای
خود را میرود. مبارزات و حق خواهی ما روزمره اما پراكنده است.
متحد و همبسته و سراسری نيست. علاوه بر هزار و يك منع قانونی و
غيره در ميان صفوف خود ما هم با موانع جدی و محدوديتهای زياد
رو به رو هستيم و نبود اتحاد و يك مبارزه سراسری از ابتكارات
نظام سرمايه داری است. متسفانه تا حدودی هم موفق شده است.
ما داريم با هزار مشكل دست و پنچه نرم میكنيم.ما داريم
میآموزيم و ياد میدهيم كه منافع درازمدت تر طبقه كارگر و
اتحاد و تشكل كارگر بر هر چيزی ارجعيت دارد. محافل كارگری و
فعالين ميان كارگران وظيفه متحد و متشكل كردن را بر عهده دارد
و شرط اين است كه اول خود متحد باشند و هماهنگ شوند.
ما در اين راه داريم گام برمی داريم. ما تصميم گرفتيم پس از
چند دهه خوار و خفيف كردنمان بر اثر گرسنگی دادنمان، پشت راست
كنيم. همه كسانی كه تا حالا به نام كارگر و به جای كارگر و حتی
به نمايندگی حرف زده اند امتحان خود را پس داده اند. ما همه
شان را میشناسيم. كسانی كه میخواهند ما را پای پياده از
شهرستانها به جلوی مجلس بياورند تا يك نماينده شكم سير بيايد
و بگويد به خانه برويد، ان شائ الله خوب میشود .... از ما
نيستند. نمايندهای كه حقوق اش ده برابر كارگر است اما تمام
چهار سال عمرش در مجلس به اندازه يك هفته كارگری خسته نمی شود
و خير نمی رساند.
ما میخواهيم پشت راست كنيم. طبقه كارگر اين ناجی بشريت و
انسان و جامعه اول خود بايد كمر راست كند. ما تنها نيستيم.
دانشجويان، معلمان، پرستاران و همه زحمتكشان كه ميليون ميليون
اند حال و روز خوشتری از ما ندارند. سودجويانی كه همه ما را
میخواهند در يك كشتی بزرگ به نام كشور انداخته و خفه كنند.
نجات هر كدام و هر بخش از ما به ديگری بستگی دارد. راه جدا از
هم نيست. ما فعالين كارگری میخواهيم خود متحد شويم و بعد طبقه
مان را متحد و متشكل كنيم.
كارگران صنايع بزرگ مانند نفت و پتروشيمی و پالايشگاهها و
ماشين سازیها و نساجیها و ساختمان و غيره بايد به ميدان
بيايند و نقش خود را بازی كند. زندگی ما از خط فقر و گرسنگی هم
گذشته است. |