جناب آقای عليزاده رئيس كل دادگستری استان تهران
با سلام،
روز پنجشنبه از طريق يكی از دوستان اطلاع يافتم كه جناب آقای
عليزاده رئيس كل دادگستری استان تهران در حاشيه مصاحبه
مطبوعاتی خود مطالبی را در خصوص پرونده متهمان پرونده موسوم به
وبلاگ نويسان گفتهاند و در قسمتی از آن اسم اينجانب را نيز
بعنوان يكی از 15 نفر متهمی كه براساس بررسیهای كميته تحقيق
اين قوه بیگناه شناخته شدهاند، آورده است.
پس از مراجعه به متن اصلی گفتوگوی ايشان كه در خبرگزاری ايسنا
منتشر شده بود، متوجه شدم كه ايشان من را يكی از تبرئه(!!)
شدگان اين پرونده دانسته است و بسيار برايم تعجب برانگيز بود
كه چرا با وجود اينكه اعلام كردهاند برای اعلام نام منع
قانونی دارند، خود ايشان در يك اقدام خلاف قانون اقدام به
اعلام نام اينجانب نمودهاند.
در خصوص اظهارات ايشان نكاتی را متذكر شده و خواهشمندم در خصوص
برخی موارد در اظهاراتشان توضيح دهند:
1- گفتهاند كه من(حنيف مزروعی) تبرئه شدهام، سئوال من اينست
كه:
اصلا اتهام من چه بوده است و به چه اتهامی دستگير شده بودم كه
اكنون از آن اتهامات تبرئه شدهام؟
آيا اتهام من همان خيالبافیهای ذهنی دستاندركاران پرونده و
مديرمسئول كيهان
است؟
اصلا من در كجا محاكمه شدهام كه اكنون از آن اتهامات تبرئه
شدهام؟
آيا جديدا محاكم قضايی بدون حضور و اطلاع يك فرد هم تشكيل
میشود تا مبادا از اتهامات خود خبردار گردد؟
آيا از اتهاماتی كه در طول مدت زمان بازداشت و تحت آن فشارهای
پيدا و پنهان به من
وارد
میشد تبرئه شدهام؟
اتهاماتی همچون: اقدام عليه امنيت ملی، تشويش اذهان عمومی، آلت
دست بودن آمريكا و دشمنان نظام، داشتن روابط نامشروع با
فرزندان شخصيتهای سياسیای كه مورد قبول آقايان نبودند، داشتن
روابط نامشروع با همكاران مطبوعاتی و ... بسياری موارد ديگر كه
بازگو كردن آن را به تاريخ میسپارم.
2- گفتهاند كه «چرا وقتی جرم اينترنتی بوده، به دنبال جرايم
ديگر رفته بودند و مسائل بیربط پرسيده شده بود.
چرا از قانون تخطی شده بود، البته نيروی انتظامی و ضابط
میدانسته كه برخی سئوالهايی كه مطرح شده در موضوع نبود است».
جناب آقای عليزاده حضرتعالی در جلسه ما و رئيس قوه قضائيه حضور
نداشتيد و احتمالا در جريان نيستيد كه همين سئوالات بیربطی كه
میفرمائيد چه چيزهايی بوده است، چه الفاظ ركيك و زنندهای
نسبت به خانوادهها ايراد میشده، چه تهمتهای ناروايی كه از
شخص دوم كشور تا بقيه نيروهای سياسیای كه آقايان آنها را قبول
نداشتند زده میشد.
با گفتن همين جمله كه فقط سئوالاتی بعضا بیربطی پرسيده میشد
اين قضيه و داستان تمام نمیشود، تمام بچههای جوانی كه در اين
پرونده بودهاند بر اثر همين سئوالات بیربطی كه شما صحبت از
آن میكنيد نزديك به 100 روز را در انفرادی گذراندند. به چند
نمونه از اين سئوالات بیربط اشاره میكنم تا در جريان واقعيت
قرار بگيريد:
اعتراف كن كه با دختر ..... رابطه نامشروع داشتی؟
با همكاران مطبوعاتیای كه رابطه نامشروع داشتيد به صورت مشروح
و دقيق توضيح دهيد؟
كليه روابط نامشروع خود را بنويسيد؟
كليه اعمال خلاف قانون خود را بنويسيد؟
كليه روابط مشكوك و غيرقانونی پدر خود را به صورت مشروح
بنويسيد؟
نقش پدرتان را در به راهاندازی جنگ روانی عليه نظام در طول
مجلس ششم شرح دهيد؟
كليه روابط مشكوك انجمن صنفی روزنامهنگاران با خارج را در جهت
ضربه به نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران بنويسيد؟
كليه سفرهای خارجی پدرتان را همراه با ريز ملاقاتها و محل سفر
و دليل سفر شرح دهيد؟
هر چه در مورد فرار حسين باستانی و سعيد رضوی فقيه از ايران
میدانيد بنويسيد؟
رابطه خود را با مسعود بهنود و ساير روزنامهنگاران فراری به
صورت مشروح شرح دهيد؟
هر چه در مورد بهزاد نبوی، محمدرضا خاتمی، محسن ميردامادی،
سعيد شريعتی، حسين باستانی، محمدعلی ابطحی، مصطفی تاجزاده،
رجبعلی مزروعی میدانيد به صورت مشروح بنويسيد؟
نقش خود را در آشوبهای خيابانی 18 تير 78 به صورت مفصل شرح
دهيد؟(توضيح اينكه در آن تاريخ اصلا من در خدمت سربازی بودم)
تاكنون چند بار به خارج از كشور سفر كردهايد و ديدارهای مخفی
خود را در خارج با گروههای مختلف شرح دهيد؟(توضيح اينكه تنها
يكبار مشرف به حج عمره خانه خدا شدهام)
اهدافتان را از ضربه زدن به نظام مقدس جمهوری اسلامی و
سياهنمايی عليه كشور از طريق مطبوعات و روزنامههايی كه در آن
كار میكرديد به صورت واضح شرح دهيد؟
كليه اعضاء تحريريه روزنامههايی كه كار میكرديد را بنويسيد؟
در روزنامههايی كه كار میكردهايد شرح دهيد كه هر شخص مشغول
انجام چه كاری عليه نظام بود؟
اهداف سايتهای ضدانقلاب مانند رويداد را كه شما با آن همكاری
میكرديد در ضربه زدن و سياه نمايی عليه جمهوری اسلامی ايران
به طور مشروح توضيح دهيد؟
و.....
همانطور كه آقای عليزاده مشاهده میكنند، آنقدر به اين سئوالات
در آن مدت پاسخ دادهام كه اكنون پس از گذشت بيش از 5 ماه هنوز
ريز ريز آن سئوالات خيالی و تخيلات را به خاطر دارم و البته
سندی نيز برای اثبات اين مدعايم توانستهام همراه خود از آن
مخوفگاه به يادگار و برای اثبات بیگناهی خودم و همبندانم
بياورم كه رئيس قوه قضائيه آنرا مشاهده نمودهاند.
آقای عليزاده البته لازم نيست متذكر شوم كه هرباری كه نسبت به
هر كدام از اين سئوالات پاسخی در خور علاقه آقايان داده نمیشد
مورد نوازش دوستانهشان قرار میگرفتم تا متوجه شوم كه
حقيقت!!! را بگويم و جز آن چيزی نگويم؟
آقای عليزاده از نظر شما آيا سئوال بیربط شامل فشار برای
انجام مصاحبه تلويزيونی و كردن اعترافات ساختگی بر عليه خود و
ساير اصلاحطلبان میشود؟
آيا سه بار ضرب و شتم شديد هم جزو اندكی تخطی از قانون است؟
اينجانب تنها كسی بودم كه پيش از دستگيری توانستم وكيل برای
خود انتخاب كنم، وليكن بقدری در عمل به قانون در اين پرونده
دقت شد كه تا به امروز حتی وكيل من نمیداند من به چه جرمی 60
روز بايد در بازداشت با آن شرايط ويژه میبودم؟
البته خوشحالم كه روند اين پرونده از جايی به بعد به سمت روشن
شدن حقيقت گام برداشت و اسرار آن تاريكخانه نمايان شد و
عاليجنابان رسوا، وليكن چه كسی جوابگوی زندگیهای از هم پاشيده
جوانان اين پرونده را میدهد؟
جناب آقای عليزاده شما میدانيد كه از مجموع 21 متهم اين
پرونده متوسط سنی در حدود 25 تا 27 سال است و اكثرا جوانانی
بودهاند كه حتی بعضی شخصيتهای سياسی را بدرستی نمیشناختند
ولی از بد حادثه در اين ماجرا گرفتار شدند و بعضا بيش از 80
روز را در انفرادی به سر بردند.
به قول يكی از دستاندركاران اين پرونده «اين ماجرا مانند رعد
و برقی بود كه آمد و رفت» آيا در حكومت عدل اسلامی با
شهروندانی كه در حال گذران زندگی عادی خود هستند بايد چنين
رفتار كرد كه رعدی بيايد و برقی بگيرد و بعد از مدتی هم تمام!!
اينجانب خواستار روشن شدن اين مسئله هستم كه چرا اصلا دستگير
شدم؟ چرا آن برخوردهای زننده با من انجام شد؟ چرا آن اتهامات
ناروا و غيراخلاقی بارها و بارها به من زده شد و من را مجبور
میكردند كه برای خلاص شدن از اين ماجرا بیجهت اعتراف كنم كه
فلان عمل نامشروع را انجام داده ام؟ چرا به زور اعترافگيری
عليه پدرم انجام میشد تا عليه او سند سازی ساختگی كنند؟ چرا
از من به اجبار تك نويسی در مورد فعالان سياسی و انجمنهای
صنفی و احزاب سياسی گرفته میشد؟ و هزاران چرای ديگر كه گاهی
اوقات فقط كابوس آن به يادم میآيد و كابوس اين دوران است كه
در زندگی شخصی و اجتماعیام تاثير گذاشته و خواهد گذاشت.
چه كسی پاسخگوی اين ايستگاه ناخوشايند در زندگی من و سايرين
درگير در اين ماجراست، چگونه اين ماجرا در حق ما و سايرين
جبران خواهد شد.
يادم هست كه يكی از دستاندركاران پرونده روزی به من گفت كه
هميشه به ياد آن جمله گوهر بار سيدالشهداء در دشت كربلا باش
كه فرموده بود: «اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد»
البته اميدوارم كه خود آن شخص اين گفته را سرلوحه عمل خويش كند
كه میدانم هيچگاه چنين نخواهد كرد و من فقط اين خطوط را
برايتان نوشتم بر اساس اين جمله شريف و گفتن حقيقت را به عافيت
طلبی و اينكه حال كه خلاص شدهام چشمم را بر آن قضايا ببندم
ترجيح دادم، باشد كه جنابعالی پيگير ظلمهايی كه رفته است
باشيد و بدانيد كه بر سر عدهای جوان اين مملكت كه صدايشان را
به گوش شما رساندهاند چه رفته است.
حنيف مزروعي
|