ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پيوندهای پيک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  مصاحبه امير عباس نخعی با شيرين عبادی
برای آنها كه تحول را نمی بينند، بايد برپا شود
نمايشگاه مطبوعات دهه 60 و 70
نشان می‌دهد از كجا به كجا رسيديم

 

 
 
 
 

وضعيت حقوق بشر را در دوره 8 ساله آقای خاتمی چگونه ارزيابی می‌كنيد و آن را به چند دوره می‌توان تقسيم كرد؟

اول اينكه قانون حضانت در سال 83 اصلاح شد كه به موجب آن حضانت دختر و پسر تا سن 7 سالگی به عهده مادر است و بعد از آن دادگاه تصميم می‌گيرد كه با توجه به منافع كودك فرزند پيش چه كسی باشد و اين يك قانون پيشرفته‌ای است. اما در تمامی موارد قانونگذاری اين پيشرفت را نداشتيم. در زمان آقای خاتمی ماده 187 هم به تصويب رسيد كه به موجب آن به قوه قضائيه اجازه داده می‌شد كه تعدادی وكيل و كارشناس انتخاب كند كه اين امری بديل و نو می‌باشد كه در جهان سابقه ندارد. معمولاً در كشورهای توسعه يافته چنين است كه وكلا بايد استقلال خود را داشته باشند و اين امر، خدشه‌ای، به استقلال كانون وكلا وارد ساخت. مجلس ششم تلاش بسياری داشت تا با تدوين قانون ديگری جلوی آن را بگيرد اما با مخالفت شورای نگهبان مواجه شد. قانون منع هرگونه شكنجه هم به تصويب مجلس ششم رسيد ولی متأسفانه شورای نگهبان اين قانون را هم به دليل مغايرت با اسلام رد كرد. كنوانسيون الحاق به رفع هرگونه تبعيض عليه زنان از مصوبات ديگر مجلس بود كه با مخالفت شورای نگهبان مواجه شد. مصوبه شيوه تقسيم ارث هم سرنوشت مشابهی داشت. در مجموع اگر اين دوران را بخواهيم تقسيم كنيم می‌توانيم به سه دوران مجلس پنجم، ششم و هفتم اشاره كنيم. در مجلس پنجم، به لحاظ وضع قوانين مفيد، هيچ قانونگذاری مفيد به لحاظ حقوق بشر مشاهده نشد. در مجلس ششم قانون حضانت به تصويب مجمع تشخيص مصلحت نظام رسيد و قوانين مفيد ديگری تصويب شد كه متأسفانه هيچكدام از سد شورای نگهبان نگذشت. در مجلس هفتم كه هنوز يكسال آن تمام نشده، مواردی ديده شده كه با موازين حقوق بشر منطبق نبوده است. ازجمله «عدالت جنسيتی" كه از اهداف برنامه چهارم توسعه توسط مجلس حذف شد.

عملكرد قوه مجريه و دستگاه اجرايی در اين خصوص چگونه بوده است؟

ارزشمندترين كار آقای خاتمی، معرفی قاتلين پرونده قتل‌های زنجيره‌ای بود كه تصفيه درونی وزارت اطلاعات را در پی‌داشت. هرچند كه اين پرونده‌ای درنهايت، افكار عمومی را ارضاء نكرد وليكن مهمترين كار آقای خاتمی معرفی لايه‌هايی از مجرمين پرونده بود. از سوی ديگر خاتمی سرمشق و نمونه‌ای از تحمل انتقاد آن توسط يك رئيس دولت بود كه من اين را يك رئيس جمهور بسيار مثبت ارزيابی می‌كنم. زيرا وی به امر پيشرفت آزادی بيان در ايران، بسيار كمك كرده است.

الان دو دوره است كه در اجلاس ژنو، قطعنامه محكوميتی برای پرونده ايران درخصوص وضعيت حقوق بشر صادر نمی‌شود آيا اين به معنای بهبود وضعيت حقوق بشر ايران است؟

خير، در ابتدای رياست جمهوری آقای خاتمی ما با حضور يك ناظر يا ديده بان حقوق بشر مواجه بوديم و آقای موريس كاپيتورن، مسؤول بخش ايران بود. زيرا موارد نقض حقوق بشر در گذشته بسيار زياد بود. در زمان آقای خاتمی با توجه به فضای بازی كه ايجاد شد و ديپلماسی فعال دولت ايران، ناظر حقوق بشر، حذف شد كه اين يك پيروزی برای دولت آقای خاتمی بود. البته، اين بدان معنا نيست كه مشكلات حقوق بشر ما رفع شده است. بلكه ديپلماسی فعال ايران و شرايط بين المللی، اين را ايجاب می‌كرد.

به طور مشخص به تأثير كدام شرايط بين المللی اشاره می‌كنيد؟

مسأله افغانستان و عراق و سياست‌های آمريكا بی‌تأثير نبوده است.

آيا شما به عنوان يك فعال جدی حقوق بشر از اين عدم محكوميت ايران استقبال می‌كنيد؟

من به عنوان فعال حقوق بشر از اينكه وضعيت حقوق بشر در ايران بهتر شود و موارد نقض حقوق بشر كمتر شود، استقبال می‌كنم.

آيا به اين مرحله رسيده‌ايم؟

گفتم در بعضی زمينه‌ها رسيده‌ايم و در بعضی موارد نقايص باقی است.

درخصوص آزادی مطبوعات، بيان و آزادی‌های سياسی وضعيت كنونی را چطور ارزيابی می‌كنيد؟

متأسفانه، هميشه، زندانی سياسی داشته‌ايم و الان هم داريم. خبرنگار زندانی داشته‌ايم و الان هم داريم.
آيا شما آمار دقيقی از تعداد زندانيان سياسی و مطبوعاتی كشور داريد؟

نه خير. متأسفانه، قوه قضائيه، هيچ وقت حاضرنشد تا آمار زندانيان سياسی و عقيدتی را منتشر كند و ما فقط آمار كسانی را داريم كه به ما مراجعه كرده‌اند و بسياری از خانواده‌ها به دليل بيم و هراسی كه دارند، حاضر نيستند به نهادهای حقوق بشری اعلام كنند كه اعضای خانواده‌شان دستگير شده است.

آيا عقيده كسانيكه معتقدند اصلاً ما زندانی سياسی و مطبوعاتی نداريم موافقيد؟

خير. اكبر گنجی، عبدی و امير انتظام، زرافشان و... كسان ديگری كه من حضور ذهن ندارم را چه می‌توان ناميد؟ اينها، همه محكومين سياسی هستند.

اما دستگاه قضايی ما اصرار دارد كه ما زندانی سياسی نداريم؟

اين را بايد از خودشان پرسيد كه با چه استدلالی، افرادی نظير امير انتظام را زندانی سياسی تلقی نمی‌كنند.

آيا فكر می‌كنيد پرونده زهرا كاظمی، به بايگانی سپرده شود؟

پرونده زهرا كاظمی فراموش شدنی نيست مثل هر پرونده ديگری، همان طور كه پرونده قتل‌های زنجيره‌ای فراموش نشد.

آيا فشارهای بين المللی در زمينه مسائل حقوق بشری، تأثيری بر بهبود وضعيت آن دارد؟

هر كشوری در تعامل با ساير كشورهای جهان است و نمی‌توان ديواری به دور كشور كشيد و گفت من می‌خواهم اين كار را بكنم. دوران انزوای دلخواه حكومت‌ها به سر آمده است. الان به لطف انقلاب ارتباطات، جهان كوچك شده و تا اتفاقی در هريك از كشورهای جهان بيفتد ساير كشورها نسبت به آن موضعگيری خواهند كرد. بنابراين، به همان دليل و استدلال كه ما در قبال اقدامات ساير كشورها مثل فلسطين موضعگيری می‌كرديم و می‌كنيم، دنيا هم حق دارد نسبت به مسائل حقوق بشر ايران، موضعگيری كند.

آيا اين موضعگيری‌ها تأثير مثبت هم دارد؟

تأثير مثبتش اين است كه مدافعين حقوق بشر، دلگرم خواهند شد چرا كه می‌فهمند صدايشان پژواك پيدا كرده است. يا ياری رسانی نهادهای حقوق بشری بين‌المللی برای بهبود وضعيت به حقوق بشر ايران، اشكالی دارد؟
به هيچ وجه اشكال ندارد. خصوصاً اگر وابسته به سازمان ملل باشند.

بعد از دريافت جايزه صلح نوبل حقوق بشر فضا برای فعاليت‌های شما بازتر شد، يا بسته تر؟
در ايران هيچ تغييری نكرده و فقط ناسزاهای بيشتری شنيده‌ام. اما اين فشارها در كار من تأثير نداشته است و فعاليت‌های خود را با همان جديت ادامه می‌دهم.

انتقادهايی از شما وجود دارد كه می‌گويند همان گونه كه آقای خاتمی از فرصت‌های به دست آورده خود به طور مناسب استفاده نكرد اين جايزه صلح با پشتوانه بين المللی پشتوانه خوبی برای خانم عبادی ايجاد كرد ولی ايشان به جای تلاش برای رفع مشكلات حقوق بشر داخلی بيشتر توجه خود را به مصاديق خارجی نقض حقوق بشر زندان‌های گوانتانامو و مسائل عراق و آمريكا، معطوف كرده است. آيا اين انتقاد را می‌پذيريد؟

هرچه از دوست رسد نكوست. فقط اميدوارم كه فرهنگ و دانش حقوق بشری افزايش پيدا كند تا درك كند كه حقوق بشر يعنی چه؟ حقوق بشر يك مقوله جهانی است و از سوی ديگر من رئيس جمهور نيستم و قدرت اجرايی او را هم ندارم. من يك وكيل مدافع هستم و تلاش خواهم كرد كه سطح حقوق بشر را ارتقاء بدهم و كسانی كه مفهوم حقوق بشر را درك نمی‌كنند و كسانی كه همه چيز را از دريچه تنگ سياست پيشگی نگاه می‌كنند، چنين گلايه‌هايی را مطرح می‌كنند.

در آستانه انتخابات رياست جمهوری قرار داريم و به تبعيت از فضای موجود همه كانديداها سخن از حقوق بشر می‌كنند شما فضا را برای اجرا و تحقق اين شعارها چگونه ارزيابی می‌كنيد؟

روزگاری را به ياد دارم در سال 59 و 60 كه وقتی برخی روزنامه‌ها می‌خواستند به من ناسزا بگويند. به من می‌گفتند: «فمينيست»، به من می‌گفتند ليبرال و مدافع حقوق بشر غربی. من اون روزنامه‌ها را هنوز دارم و كسی جرأت نمی‌كرد كه بگويد حقوق بشر چيز خوبی است. خوشحالم كه امروز حقوق بشر حتی شعار انتخاباتی رؤسای جمهور شده است و اين نشانه «تابو»شكنی است. همين قدر كه طرفداری حقوق بشر از يك ضد ارزش به ارزش تبديل شد بسيار ارزنده است و من روزی اين روزنامه‌ها را كه من را «فمينيست» قلمداد می‌كردند در نمايشگاهی به معرض ديد همگان قرار خواهم داد، تا بدانيم از كجا به كجا رسيده‌ايم.

شما از رئيس جمهور آينده چه اولويت‌هايی را درخصوص خواسته‌های زنان جامعه می‌بينيد كه بايد در اولويت قرار گيرد؟

رئيس جمهور در ايران اختيارات زيادی ندارد. مشكلات حقوق بشر در ايران بيشتر به قانون برمی‌گردد. بنابراين، بيشترين گام‌ها را پارلمان بايد بردارد و نه رئيس جمهور. نمی‌دانم كه از اين پارلمان می‌توان درخواست‌های واقعی زنان را داشت يا خير؟

درخصوص ارائه پيشنهاد تشكيل معاونت حقوق بشر توسط معين چه نظری داريد و درباره سخنان خود مبنی بر رد پذيرش تصدی اين معاونت توسط شما در صورت پيشنهاد احتمالی، آيا مسأله را قدری بازتر می‌كنيد؟

هيچ پست سياسی و حكومتی دريافت نخواهم كرد. اجازه بدهيد يك بار هم كه شده مردم ايران تجربه كنند كه اگر كسی انتقاد می‌كند از سر دلسوزی است، نه به خاطر اينكه خودش يا حزبش به قدرت برسند. من قصد رسيدن به قدرت و يا به قدرت رساندن هيچ حزب و شخصيت سياسی را ندارم. اين را گذشته من هم نشان می‌دهد. البته، پيشنهاد تشكيل معاونت حقوق بشر از سوی آقای معين در صورت پيروزی در انتخابات، حركت و گام بسيار مثبتی است، ولو اينكه اين نهاد، آهسته حركت كند و يا با مشكلات، مواجه باشد.

اگر يك روز شما احساس كنيد كه واقعاً با داشتن يك پست سياسی می‌توانيد به مردم جامعه خود خدمت كنيد در آن صورت چه تصميمی خواهيد گرفت؟

طبيعتاً من به خاطر ويژگی خاص ايران هرگز پست‌های سياسی را قبول نخواهم كرد. برای اينكه متأسفانه مردم ايران از وعده‌هايی كه شنيده‌اند و تحقق نپذيرفته، تجربه‌های ناگوار دارند، هدف بزرگ من اين است كه اين تجربه را از ذهن مردم پاك كنم كه اگر كسی انتقاد می‌كند برای دستيابی به قدرت است. اگرچه در شرايط و با تجربه‌های متفاوت می‌توان اين كار را كرد. مثل نلسون ماندلا كه پست رياست جمهوری را پذيرفت و من به جرأت می‌گويم در آن برهه زمانی، هر كس ديگری كه جای وی بود نمی‌توانست كارهای بزرگی كه «ماندلا» در پست رياست جمهوری انجام داد را به انجام رساند.