گروهی از وبلاگ نويسان تهرانی عصر شنبه 27 فروردين در يك «قرار
وبلاگی"بیسابقه شركت كردند. قراری در ستاد انتخاباتی يك
كانديدای انتخابات رياست جمهوری.
ستاد انتخاباتی دكتر مصطفی معين، ساعت 30/17 آخرين شنبه
فروردين 84،درست ۶۱ روز مانده به انتخابات، ميزبان جمعی از
وبلاگ نويسان بود كه نه لزوما همه شان علايق سياسی داشتند و نه
همه آنها حامی كانديدای اصلاح طلبان پيشرو بودند. شايد به همين
خاطر بود كه گروهی ترجيح دادند وقت صحبت، فقط خود را به نام
وبلاگشان معرفی كنند و بعضی هم كلا خود را معرفی نكردند.
دغدغهای مشترك اين قرار را محكم كرده بود: «احساس اهميت
انتخابات رياست جمهوری پيش رو»
خيلیها آمده بودند. از محمدعلی ابطحی، معاون سابق حقوقی رئيس
جمهور گرفته كه در اين جلسه خود را «حكومتی ترين وبلاگ نويس»
معرفی كرد تا خانم وبلاگ نويسی كه در وبلاگش در مورد فرزندانش
مینويسد ولی اهميت انتخابات خرداد 84 را با گذاشتن پيام كوتاه
ثابتی در كنار صفحه وبلاگش برای خوانندگانش يادآوری كرده.
ميزبانها هم كه چهرههايی آشنا بودند: محسن امين زاده، مصطفی
تاج زاده،هادی خانيكی، عيسی سحرخيز و فيض الله عرب سرخی.
جلسه با مقدمه كوتاه محسن امين زاده كه خير مقدمی به حاضران
بود شروع شد و بيان انگيزه ترتيب دادن چنين جلسه ای.
معاون تبليغات ستاد انتخاباتی دكتر معين، از ميزان اهميت
وبلاگها در دنيای اطلاع رسانی امروز سخن گفت و نقشی كه وبلاگها
در جهت دهی به افكار عمومی دارند.
امين زاده گفت: «تاثير رسانههای مجازی از مطبوعات كمتر نيست،
حتی اگر بيشتر نباشد.»
در اين زمان يكی از حاضران به ميان حرفهای امين زاده آمد و اين
شروع بحثهايی بود كه حدود 3 ساعت طول كشيد.
اين وبلاگ نويس معتقد بود كه وبلاگ نويسان به گونهای شايد
دچار «خود بزرگ بينی" شده باشند.
او با اشاره به وبلاگ «وب نوشت» گفت: «وبلاگ آقای ابطحی شايد
پربيننده ترين وبلاگ فارسی باشد كه حد اكثر 10 الی 15 هزار
بازديدكننده روزانه دارد. من فكر نمی كنم با اين اوصاف
تاثيرگذاری وبلاگها آن قدرها هم زياد باشد. بيشترين تاثير
گذاری وبلاگها بر روی رسانههای خارجی است تا افكار عمومی
داخلی!»
هر چه میگذشت كم كم يخها آب میشد و حرفهای زيادی گفته شد.
بعضیها با اين تصور آمده بودند كه قرار است اين جلسه با حضور
خود دكتر معين برگزار شود. در صورتی كه از ابتدا هم چنين
برنامهای نبود. درست مثل جلسات روزنامه نگاران در ستاد معين.
دليل امين زاده به عنوان مبتكر برگزاری اين جلسات مشورتی هم
اين بود كه بعضی رو در بايستیها ممكن بود باعث شود بعضی حرفها
جلوی دكتر معين زده نشود.
دامنه نظرات خيلی وسيع بود. از انتقادات صريحی كه به اصلاح
طلبان وارد شد تا بيان دلايل مختلفی برای شركت در انتخابات و
خروج از فضایبیتفاوتی.
ميزبانان جلسه همه حرفها را میشنيدند و نكتهها را يادداشت
میكردند.
جملات و نظراتی كه در ادامه میخوانيد، بخشی از گفتههای اين
جلسه بود كه گوشها را تيز كرد و بعضی در پاسخ يا تاييد ديگری
بود:
«معين گفته كه حزبی نيستم و دكتر خاتمی را به خاطر شخصيت علمی
اش به عنوان معاون اول انتخاب كرده ام؛ آخر اين حرف دكتر معين
چه معنايی میتواند داشته باشد. مگر حزبی بودن چه اشكالی دارد؟
اگر بنا بر شخصيت علمی باشد، خيلیها را داريم كه شخصيت علمی
شان از دكتر خاتمی بالاتر است!»
«معين گفته كه اهل دعوا نيست. اتفاقا ما به رئيس جمهوری نياز
داريم كه اهل دعوا باشد. و پای حرف حق بايستد.»
«به نظر من، اين كه بگوييم چرا معين روشن صحبت نمی كند، درست
نيست. اين ما هستيم كه بايد دكتر معين را به حرف بكشانيم. بايد
از معين تضمين بگيريم. منتظر تضمين دادن نباشيم. سوال كنيم و
منتظر پاسخ باشيم و بر اساس پاسخ تصميم بگيريم.»
«نفس چنين دعوتی كه از ما شده و برگزاری اين جلسه، پيام
اميدوار كنندهای دارد. همين كه گروه معين «صنف وبلاگ نويس» را
به رسميت میشناسد و برای شنيدن حرفهايش وقت میگذارد، يكی از
تفاوتهای او با ديگر كانديداهاست. جدا از اينكه واقعا چه
انگيزهای از برگزاری اين جلسه وجد دارد بايد از اين فضا برای
رساندن پيام صريحمان به سياسيون استفاده كنيم.»
«پرونده وبلاگ نويسان در هيچ كجای دنيا نظير ندارد و همين كه
در ايران گروهی از وجود وبلاگها احساس خطر میكنند و برای آنها
پرونده سازی میكنند، يعنی وبلاگها از نفوذ اجتماعی بالايی
برخوردارند.»
«من [ابطحي] به عنوان حكومتی ترين وبلاگ نويس نمی دانم چگونه
در برابر ابهام نتيجه 20 ميليون و 22 ميليون رای بايد در مقابل
سوالات پاسخگو باشم؟»
«چرا قبل از انتخاب معين نظر ما خواسته نشد؟ چرا جبهه مشاركت
به نوعی برخورد میكند كه انگار مردم گروگانش هستند و برای
نيفتادن به دام امثال احمدی نژاد و قاليباف به آغوش او
بيايند؟»
«نبايد تاثير وبلاگ نويسها را با ميزان بازديدكنندههايش
سنجيد. غالبا خوانندگان وبلاگها در خانه و محيط زندگيشان عضو
تاثيرگذاری هستند و بايد برای به دست آوردن ميزان مخاطبان
وبلاگها تعداد بازديدكنندهها را در تعداد اطرافيان آنها ضرب
كرد.»
«معين شخصيت كاريزماتيكی ندارد. خاتمی كه كاريزما بود و حمايت
گروههای 18 گانه دوم خردادی را با خود به دنبال داشت خيلی جاها
نتوانست كاری بكند. حالا از دست معين كه آن شرايط را هم ندارد
چه كاری ساخته است؟»
«به شما مشاركتیها، هر وقت كه اعتماد كرديم پشيمانمان كرديد.
مثل قضيه انتخابات مجلس هفتم و قانون مطبوعات با حكم حكومتی از
صورت جلسه خارج شد. اما در هر صورت در اين شرايط باز هم انتخاب
من معين يا هر كانديدای ديگری است كه از طرف مشاركت اعلام
شود.»
«يك ترس وجود دارد و ترس از شرايط بعد از انتخابات است. ما اين
كانديداها را میشناسيم. و مشخص است كه با انتخاب آنها به
عنوان رئيس جمهور، چه بلايی بر سرمان خواهد آمد.»
«قبول كنيد كه احتمال رد صلاحيت معين زياد است. چرا داريد فرصت
را از دست میدهيد؟ از فرصت استفاده كنيد و لا اقل حرفهايتان
را بيان كنيد. بگذاريد اين ديالوگ در جامعه طرح شود. چون معلوم
نيست پس از انتخابات فرصت و ابزار بيان آنها باقی بماند.»
«دكتر معين نه كاريزماست و نه خوب میتواند سخنرانی كند. چه
اصراری است كه حتما ايشان سخنرانیهای طولانی بكنند؟ من
پيشنهاد میدهم كه ايشان به سخنرانیهای مينيماليستی قناعت
كنند و كسی در كنار ايشان باشد كه حرفها را او بزند.»
«بايد اين نكته را جا بيندازيم كه ديگر نبايد دنبال قهرمان بود
و حالا بايد از معين انتظار برنامههای اجرايی برای تداوم
اهداف اصلاحات داشته باشيم.»
«چيزی كه مهمتر از اين است كه به معين رای بدهيم يا شخصی ديگر،
تاكيدمان بر اهميت نفس شركت در انتخابات است. اگر بتوانيم بخش
خاموش و منفعل جامعه را به پای صندوقهای رای بياوريم. خود به
خود شانس رای آوردن معين بالا میرود. در اين صورت حتی اگر
معين رئيس جمهور نشود. اصلاح طلبان به واسطه رایهايی كه به
نام معين به صندوقها ريخته شده، يك پايگاه اجتماعی به دست
آورده كه میتوان به پشتوانه آن برای آينده برنامه ريزی كرد.»
«من فكر میكنم اصلاح طلبان پايگاه اجتماعی خود را به دست
آورده اند و اتفاقا هر وقت كه لازم باشد اين پايگاه اجتماعی
منسجم هم عمل میكند.»
«فكر میكنم نهايتا از توی جمهوری اسلامی حكومت دموكراتيك در
نمی آيد. از اصلاح طلبان حمايت میكنم چون راهی به غير از اين
فكر میكنم وجود ندارد. در اين 8 سال هم پيشرفتها صفر نبود.»
«من با اين فكر مخالفم كه میگويند اصلاح طلبان برای اينكه
مورد اعتماد مردم باشند ريششان را بتراشند و يا كراوات بزنند.
من معتقدم كه اصلاح طلبان خودشان باشند. برنامه بدهند و طبق
برنامه پيش بروند. اگر فكر میكنند در سالهای 60 يا 67
اشتباهاتی كرده اند آن را بيان كنند و اگر هم از كارهايشان
دفاع میكنند آن را بيان كنند و در معرض نقد بگذارند.»
حنيف مزروعی هم كه از انفرادی كشيدههای پرونده وبلاگ نويسان
بوده، خاطرهای از ديدارش پس از آزادی باهاشمی شاهرودی تعريف
كرد و نگاه يكسويه و تحريف شدهای كه به مسئولان تزريق میشود
تا بهانه برخورد با فعالان اطلاع رسانی را فراهم كنند شرح داد.
حنيف تعريف كردهاشمی شاهرودی به آنها گفته كه در خانه در اتاق
كامپيوتر را به روی بچههايش قفل كرده، چون «معلوم نيست وقتی
كامپيوتر را روشن میكنند چه چيزی میبينند.»
شاهرودی از پرينتهايی برای بازداشت شدگان گفته كه در آنها
وبلاگها به ائمه فحش داده اند. و وقتی از او منبع پرينتها را
خواسته اند، كاشف به عمل آمده كه منبع اين پرينتها كسی نيست جز
سعيد مرتضوی، دادستان تهران!
چيزی كه در ميان اين گفتگوها در حال شكل گيری بود فضای اعتماد
دوسويهای بود كه وبلاگ نويسان را به بازگو كردن مگوهايشان
تشويق میكرد، خيلی از حرفها را كه از گفتنش در فضایبینام و
نشان وبلاگهايشان هم از بيان آن در هراسند.
احساس رضايت را میشد در چهرهها حس كرد. تند ترين انتقادها
بيان شد. سنگين ترين اتهامات. آن كالای قيمتی كه در اين جلسه
به حراج گذاشته شد گوشی برای شنيدن بود. بدون آنكه چهرهای به
اخم در هم رود و يا ظرفيتی به پايان برسد.
مصطفی تاج زاده كه در تمام جلسه شنونده فعال همه نقدها و نظرات
بود و جز مواردی كه به مزاح و طنز در گوشههايی از جلسه برای
تلطيف فضا به ميان صحبتها آمده بود، ديگر سخنی نگفته بود، يكی
از آخرين كسانی بود كه نظراتش را از موضعی نزديك به يك شهروند
عادی با ديگران زد. اگر چه در لابلای حرفهايش، وقتی از سوی جمع
در قبال عملكرد 8 ساله اصلاحات مورد پرسش قرار میگرفت، مجبور
بود گوشهای هم به حمايت از عملكرد اصلاح طلبان بزند. او در
صحبتهايش گفت: «خطری كه ما را تهديد ميكند اين است
كهبیمسئوليت باشيم. همه میگويند معين، خاتمی منهای «البته»
باشد. رئيس جمهور شفاف، شهروند شفاف میخواهد. من متهم میكنم
هر شهروندی را كه در مورد مهمترين مسائل مربوط به خود،
مسئلهای مثل انتخابات، اظهار نظر نكند. اين اظهار نظرها و
احساس مسئوليتها، فضايی ايجاد ميكند كه ديگران هم مجبور
میشوند ادبياتشان را بهداشتی كنند و اين، يك گام به سوی
دموكراسی است. من ترجيح میدهم شهروند جامعهای باشم كه
آگاهانه رای نمی دهد تا اينكه شهروند جامعهای باشم كه نا
آگاهانه به دكتر معين رای میدهد.»
تاج زاده در گوشهای ديگر از صحبتهايش، وقتی از او خواسته شد
مشخصا در مورد خطاهای اصلاح طلبان سخن بگويد، خطاهای عمده
اصلاح طلبان را 16 – 15 مورد اعلام كرد و بدون اينكه دقيقا به
مصداقها اشاره كند اشتباهات را قبول كرد.
اما تاج زاده در عوض اجرای اصول 100 تا 106قانون اساسی (مربوط
به تشكيل شوراهای شهر و روستا) را به عنوان يكی از افتخارات 8
سال گذشته عنوان كرد. اصولی كه به گفته او، «از ابتدای انقلاب
كسی جرات نكرد سراغ آن برود.»
و همچنين اجرای اصل 5 قانون اساسی را كه مربوط به حقوق
قوميتهاست و تا به حال مورد توجه نبوده، به عنوان يكی از اصلی
ترين برنامههای آينده اصلاح طلبان اعلام كرد.
وقتی پيشنهاد يك قرار ديگر از طرف امين زاده كه رياست جلسه را
هم بر عهده داشت، مطرح شد، همه استقبال كردند. قراری كه اين
بار خود كانديدای اصلاحات هم در آن حضور خواهد داشت.
ديگر ساعت از 8 گذشته بود، اگر چه بحثها خيلی پراكنده بود.
اما بسياری از همين پراكندهها ذهنهايی را درگير كرد.
درگيريهايی ذهنی كه زمينه ساز ايجاد موضوعاتی برای تبادل نظر
در عرصه حقيقی و مجازی و رسيدن به يك انتخاب آگاهانه است. گيرم
كه حتی معين رئيس جمهور نشود! |