جليل سازگارنژاد نماينده سابق شيراز و عضو شورای مركزی سازمان
مجاهدين انقلاب اسلامی، كه اكنون مشاور وزير بازرگانی است
درباره تشكيل يك دولت شبه نظامی در كشور هشدار داده و گفت:
اگر مردم بار ديگر در صحنه انتخابات حاضر نشوند محافظه كاران
در انتخابات پيروز میشوند و اين به معنای تشكيل يك دولت شبه
نظامی و شبه امنيتی در كشور است. كانديدای اصلی محافظه كاران و
اصولگرايان يك نظامی است. سئوال اساسی اين است محافظه كاران
اگر پيروز انتخابات شوند نيروی دولت آينده را از چه منابعی
میخواهند تأمين كنند؟
تشكيل يك دولت به پنج هزار نيروی درجه يك و دو نياز دارد و در
پايتخت حداقل 2 هزار نفر نيروی كارآمد و تحصيل كرده احتياج
است. يا بايد از همين نيروی فعلی دولت منابع انسانی مورد نياز
برای تشكيل دولت بعدی تأمين شود كه اين امر محال است زيرا يك
رييس جمهور اصولگرا و محافظه كار نمی تواند با نيروی دولت
اصلاح طلب كار كند و عملاً منتفی است.
پس چنين رييس جمهوری ناگزير است نيروی خود را از منابع ديگری
تأمين كند.
محافظه كاران نيروی تحصيلكرده و تربيت شده برای اداره امور
كشور به اندازه كافی ندارند. ممكن است تنها در حدود ده درصد از
كادرشان را از تشكلهای راستگرا و محافظه كار سنتی تأمين كنند؛
اما تجربه شوراها و مجلس هفتم نشان میدهد كه عمده نيروی خود
را از نهادهای امنيتی و نظامی تأمين خواهند كرد.
اين نيروها حتی اگر مومن هم باشند به درد مملكت داری نمی خورند
زيرا دارای افكار نظامی و امنيتی هستند و اين مسئله يك خطر جدی
است.
اگر مردم در انتخابات شركت نكنند، عدم حضورشان میتواند به
پيروزی محافظه كارانی منجر شود كه چارهای جز تشكيل يك دولت
شبه نظامی ندارند. سازگارنژاد نماد اين امر را شهرداری تهران و
مجلس هفتم ذكر كرد و گفت: اين دو نهاد مهم به جای توجه به امور
اساسی كشور و پايتخت به كارهای رو بنايی و ظاهری رو آورده اند
كه در دراز مدت میتواند ثبات، امنيت و پيشرفت كشور را با چالش
مواجه كند. متأسفانه اين دو نهاد تنزل جايگاه پيدا كرده اند به
گونهای كه دغدغه اصلی مجلس هفتم به قيمت پرتقال تبديل شده است
و رييس مجلس هم در اولين نطق خود بحث قيمت ميوه را مطرح كرد.
اگر كشور بر اساس روشهای علمی اداره میشد هيچ گاه به جايی نمی
رسيديم كه جايگاه مجلس كشور تا حد قيمت پرتقال تنزل جايگاه
پيدا كند.
سازگارنژاد در پاسخ به سوالی درباره كانديداتوریهاشمی
رفسنجانی گفت:
معتقدم تفكر اصلاح طلبانه و اصلاح گرايانه باحضور شخصيتهايی
مثل معين، كروبی وهاشمی به تضمين نسبی میرسد. يعنی اينكه
اصلاحات با حضور اين شخصيتها میتواند استمرار پيدا كند. اگر
رقابت انتخاباتی بين اين سه شخصيت باشد تفكر اصلاح طلبانه
بازندهای نخواهد داشت، گرچه نوع نگاه اصلاح گرايانه اين سه
شخصيت با يكديگر تفاوتهايی دارد.
بنابراين حضورهاشمی علاوه بر اينكه وزن انتخابات را ارتقا
میدهد، جايگاه رياست جمهوری هم كه بايد شخصيتهای طراز اول و
رجال سياسی و شناخته شده در كشور در اختيار بگيرند، تقويت
میكند. ورودهاشمی به صحنه انتخابات باعث میشود تا چهر ههای
درجه دوم به صورت طبيعی از صحنه مبارزات كنار بكشند. در اين
صورت پيروز انتخابات رياست جمهوری اجازه نخواهد داد تا شأن و
جايگاه مقام رياست جمهوری مانند مجلس و شوراها تنزل پيدا كند.
مردم نسبت به اصل انتخابات و معنا و مفهومش در جمهوری اسلامی
به ويژه پس از انتخابات مجلس هفتمبیاعتماد شده اند و اين يك
خسارت بزرگ برای كشور است. انتخابات اهميت گذشته خود را برای
مردم از دست داده است و طبيعی است در چنين فضايی ديگر برای
مردم مهم نيست چه كسی رييس جمهور میشود. اينبیتفاوتی يك خطر
مهم برای كشور است زيرا راه را برای تسلط شبه نظاميان بر دولت
هموار میكند. |