آنچه روز گذشته در خوزستان – بويژه اهواز- گذشت، اساسا مهم
نيست كه محرك آن چه بود و
نامهای
كه با جعل امضای محمد علی ابطحی پخش شد چه نقشی در اين شورش
داشت، آنچه مهم است نه
جعلی بودن،
بلكه واقعی بودن
شورش
بود. اين شورش درعين حال كه نشان داد چه خشم سرخوردهای
درجامعه خفته، نشان داد كه عوامل نفوذی قدرتهای خارجی در
پنهان ترين بخشهای حاكميت حضور دارند و به آسانی میتوانند
بزرگترين شورش را در يكی از حساس ترين مناطق ايران نه تنها راه
اندازی، بلكه رهبری كنند. شورش در اهواز همانگونه كه سايت
خبریبیبی سی نيز بر آن انگشت نهاد، قطعا طرحها و نقشههای
ديگری را در ذهن تعيين كنندگان تاكتيكهای منطقهای امريكا
برای پيشبرد استراتژی كاخ سفيد برای منطقه خاورميانه جای خواهد
داد. فشار قوانين شيعه بر دو ميليون عرب خوزستان، ويرانی باقی
مانده از جنگ و پوچی بسياری از وعدهها برای بازسازی خوزستان،
بیاعتباری مطلق سيمای جمهوری اسلامی در جنوب (متاثر از
تلويزيونهای خليج فارس)، غرب كشور(متاثر از دو ايستگاه
تلويزيونی پر بيننده كردی) نواحی مرزی شمال كشور( متاثر از
فرستندههای تلويزيونی جمهوری آذربايجان) و در تركمنستان متاثر
از تلويزيون جمهوری تركمنستان و در شرق كشور بزودی متاثر از
برنامههای شبكه تلويزيونی افغانستان، حرفها و سخنان
مشمئزكننده و
تكراری امام جمعههائی نظير احمد جنتی درتهران و حسنی در
اروميه، متلاشی كردن مجلس، رقابتی كه عملا بيت رهبری در ميان
فرماندهان نظامی برای رسيدن به رياست جمهوری ايجاد كرده و دهها
ودهها مسئله ديگر همگی دركنار ياس و نا اميدی از امكان اصلاح
حاكميت و تغيير ساختار غارتگرانه و سركوبگرانه آن دست به دست
هم داده و زمينه انفجارهای ديگری نظير انفجار خشم مردم در
اهواز را فراهم ساخته است. بدشواری میتوان تصور كرد حاكميت
ديگر توان عقب نشينی سازمان يافته و بموقع را داشته باشد و به
همين دليل حوادث و رويدادها نقش آفرين شده اند.
بیتفاوتی وبیاعتنائی مردم نسبت به انتخابات پيش روی رياست
جمهوری كه حتی كانديداهای اين انتخابات نيز با صراحت آن را
بيان میكنند و در همين شماره پيك نت میخوانيد و پافشاری
حاكميت بر سرهم بندی كردن اين انتخابات و بر كرسی نشاندن يك
مجری محفل قدرت بهترين فرصتها را برای افتادن ابتكار عمل بدست
امريكا در داخل ايران فراهم آورده است. يگانه اميد باقی مانده
نيروی حاشيه و خارج از حاكميت است كه دلسوزانه هنوز بر ضرورت
انتخابات آزاد و پيش شرطهای آن پافشاری میكند، كه اگر اين
نيرو نيز با يورش روبرو شود و يا اجازه ندهند ارتباط آن با
مردم وصل شود و درهای تلويزيون و راديو و مطبوعات به روی آنها
بسته بماند، اين اميد نيز از كف میرود. دراينصورت قداره
بندان، تفنگ بدستان، فتوادهندگان و زندانبانان میمانند و
ابتكارهای امريكا برای عقب و جلو كردن آنها و درآوردن حكومت
دلخواه خود از ميان آنها. سفر رامسفلد به عراق و فاش شدن تبديل
ماشين نظامی- امنيتی صدام حسين به ابزار دست امريكا كه درهمين
شماره پيك نت نيز تفسير آن را میخوانيد، نشان ميدهد كه امريكا
در داخل نيروهای نظامی و امنيتی دنبال كارگزار میگردد! با
صدام مسئله داشت و سرنگونی آن بهانهای برای اشغال عراق بود،
والا با ارتش و سازمان امنيت عراق كه مسئله نداشت!
شورش واقعی در خوزستان
خوزستان در پی انتشار نامهای منتسب به محمد علی ابطحی كه او
خود نامه را جعلی خوانده است به شورش و اغتشاش كشيده شد. در
اين نامه گويا به تغيير ساختار جمعيتی در خوزستان پرداخته شده
است. بدون اظهار نظر در باره آن نامه و اهداف پشت پرده در
انتشار اين نامه ميتوان مو ضوع را از زاويه ديگری نيز بسيار
مهم پنداشت.
اينگونه وقايع كه در ماههای اخير نه اولين بوده و نه آخرين
نشان از نارضايتی عميق مردم در اقصی نقاط كشور از وضعيت
نابهنجار اداره كشور دارد كه با هر بهانه كوچكی به خيابانها
ريخته و با شورش و اغتشاش دسا به بروز نارضايتی خود ميزنند.
در ماجرای شورش در خوزستان ادبيات حكومتی بدون نگاهی به
ريشههای اين نارضايتیها چون هميشه از دستهای ناپاك
خارجیها و دشمنان قسم خورده سخن گفتند و با بالاخره از
فرزندان غيور نيروی انتظامی سخن گفتند كه اوضاع را در كنترل
خود گرفته است.
در اين ارتباط ايرنا گزارش داد دربرخی مناطق
عربنشين اهواز و در درگيری با
نيروهای
انتظامی يك
نفر كشته شده و
۱۳نفر
مجروح شدند .
ايسنا از خسارتهای ايجاد شده در اين درگيريها نوشت كه
در كوی
علوی، سه راه خرمشهر و ملاشيه خساراتی نيز به برخی از اماكن
دولتی از جمله تعدادی شعبات بانكهای منطقه وارد آمده است.
همچنين در شهر حميديه نيز شيشههای برخی از بانكها شكسته شده
و ساختمان دادگستری هم دچار حريق شده است.
روزنامه ايران نوشت: ۱۳۷ نفر از عوامل آشوب و ناآرامىهاى
اخير در شهر اهواز دستگير و هشت نفر نيز در اين وقايع زخمى
شدند.
راديو فردا
رهبری شورش اهواز را
گروهی با نام «مركز اطلاعاتی انقلابيون اهواز»
اعلام داشت
كه در لندن مستقر است.
بیبیسی از درگيری وسيع و كشته شدن سه تن و دستگيری
250 تن
خبر داد و بدرستی اعلام داشت كه
جعلی بودن يا نبودن اين نامه تأثيری در اعتراض مردم خوزستان
ندارد. آنچه در اين نامه
طرح
شده بود،
در واقع جرقهای بود برای شعله ور كردن مطالبات و نارضايتیهای
مردم خوزستان كه همچنان ادامه يافته است.
بیبیسی از كارشناسان مسايل عرب سخن راند و بارها با تاكيد واژه
عربهای
خوزستان را بكار برده
و نوشت كه مردم خوزستان بيش از آنكه بيننده تلويزيون ايران
باشند، تماشاگر تلويزيون الجزيره اند و اين شبكه به ميزان
گستردهای مورد اقبال اعراب خوزستان است.
بیبيسی همچنين در پی اين ماجرا انديشه تجزيه طلبی بين
عربهای خوزستان را عنوان كرد و از آنهم فراتر رفته و ازمطرح
شدن
استقلال خوزستان در بين اعراب
آن منطقه
سخن گفت.
بیبیسی در پايان،
اين موضوع را به ترغيب آمريكا در حمايت از استقلال خوزستان
وصل
كرده
و
نوشت:
برخی معتقدند كه دولت آمريكا ممكن است كه برای ضربه زدن به
دولت جمهوری اسلامی از
جدايی خوزستان از خاك ايران
حمايت كند! |