ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پيوندهای پيک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

آنكه درس ناموس می‌دهد
به زهرا كاظمی تجاوز می‌كند
ژينا مدرسی

 

 
 
 
 

در بين كتاب‌های خواهرم كه سال اول راهنمايی درس می‌خواند كتابی با عنوان ( رهنمودهايی برای تو‌ای دخترنازنينم ) پيدا كرده ام. كتاب تقريباً كوچكی است در قطع كتاب‌های جيبی با جلدی سبز و عكس دختركی روی جلد با چادرسفيدی بر سر كه تقريبا همه صورتش را پوشانده، طوری كه اول فكر كردم عكس شبح است . مؤلف كتاب علی طنطاوی بود كه عرب است و مسعود مستعان به فارسی ترجمه كرده .

كتاب را معلم پرورشی به بچه‌ها داده بود كه بخوانند و يادبگيرند ولابد به كارببرند !!!
كتاب را دو ساعته تمام كردم، ولی هنوز مشغوليت اش برايم مانده ! حرف‌های جديدی نبود ولی اين مسئله آزارم می‌داد كه به جای انجام كارهای ديگر و بيان تعريف‌های جديد و يا كتاب‌های ديگر بايد به بچه‌ها كتابی مانند اين كتاب معرفی شود و حتی شايد هم پرسيده شود!

در آغاز مثلاً هر سرفصلی با كلمه‌های خطابی دخترنازنينم دختر نجيبم – در دانه ی يكدانه ام – دختربا ناموس و با شخصيتم و عزيز دل پدرو...( كه آدم را ياد فيلم مارمولك می‌اندازد كه البته او می‌گفت عزيز دل برادر) شروع می‌شود. قسمت‌هايی از كتاب را می‌خوانيم :

« متاسفانه در دنيای امروز هرچه كه به جلو پيش می‌رويم توجه و علاقه ی صرف به ماديات و ظواهر دنيا در بين مردم بيشتر و بيشتر می‌شود. مرض گمراهی و ظاهرپرستی و كج انديشی در بين مردم بخصوص زنان رخنه كرده و ويروس آن به سرعت از جامعه‌ای به جامعه‌ای ديگر، تحت عنوان تجدد و پيشرفت و مدرنيسم سرايت می‌كند . خطر تا حدی جدی است كه كمتر كشور اسلامی را هم حتی می‌توان يافت كه به اين درد‌بی‌درمان مبتلا نشده باشد !

آيا می‌دانستی نسبت تو با مردها به حكايت بره و گرگ گرسنه می‌ماند؟ پس همانگونه كه بره از گرگ‌ها ترس و وحشت و واهمه دارد تو بيشتر از جماعت گرگ‌های انسان نما بترس و از آن‌ها برحذر باش . چون ممكن است كه گرگ پس از دنبال كردن و شكار و دريدن بره به خوردن گوشتش رضايت دهد اما مرد گرگ صفت نه !

او از تو چيزی بسيار فراتر از گوشت و امثال اين چيزها می‌خواهد او شرف و ناموس و عزت تورا می‌خواهد والاترين تحفه‌ای كه خالق هستی در ذات پاك تو نهاده ! او آبروی تورا می‌خواهد آبرويی كه شأن و شوكت و شخصيت تو بدان بسته شده و باعث سربلندی و افتخار تو در جامعه و خانواده ات است .

آبرويی كه اگر خدای ناكرده از دست رفت همه چيزت با آن از دست رفته و حتی چه بسامرگ و نيستی هم نتواند جبران آن را بكند. »

 

واقعاً جمله‌های هول انگيزيست برای ما، چه برسد به بچه ی مقطع اول راهنمايی! تشبيه كردن‌ها و مثال‌ها شايد ترسی را در دل كند؛ به اين فكر می‌كرده ام كه چرا بايد ذهن و دنيای كوچك و كودكانه‌ای اينان را با همچنين كتاب‌ها و جمله‌های كثيف و ترسناك كرد!

چرابايد رابطه ی زن ومرد، پسر و دختر را كه می‌تواند رابطه‌ای دوستانه شيرين ، خوب و معمولی باشد به حكايت بره و گرگ گرسنه تشبيه كرد ! واز بچگی اين نقش‌ها را تعريف كرد و داد، كه باز مثل هميشه دخترخود را مانند بره‌ای كوچك و ضعيف و ظريف و ترسناك تصور كند و اين كه هميشه بايد مواظب باشد يا كسی مواظبش باشد تا گرگ‌ها حمله نكنند يا مردها و پسرها را مانند گرگی ببيند و دوری كند و بترسد ! و پسر هم خود را مانند گرگی قوی و زورمند تصوركند و اين كه تشنه و گرسنه ی بره‌ای است و هميشه شايد دختران و زنان را ضعيف و ظريف و ناتوان مانند بره ببينيد! و بعدهم بيان موردهايی كه آبرو می‌برد و ترس از اين كه حتی مرگ و نيستی هم نتواند جبران كند! واقعاً نمی دانم ! نمی دانم اين چه آبروريزيست كه مرگ و نيستی هم جبران نمی كند!!؟

ودر جايی ديگر از كتاب از خواستگاری و ازدواج می‌گويدكه رابطه‌ای نبايد باشد غيرازبعد از خواستگاری و ازدواج و از فوايد ازدواج می‌گويد :

« شما هر زنی را در نظر بگيريد كه از نظر ثروت كاملاً تأمين باشد . ملكه باشد، وزير باشد، استاد دانشگاه ، قاضی يا حتی مشهورترين و موفق ترين ستاره‌های هنرپيشه ی زن‌هاليوود را درنظربگيريد. تمامی اين‌ها بزرگ ترين توقع و تمنا و آرزوی زندگيشان يافتن شوهری ايده آل و مناسب و در نهايت بچه دارشدن است !! من خودم شخصاً دو زن بسيارمحترمه و نجيب می‌شناختم كه يكی اهل مصر و آن ديگری اهل سوريه بود . آن‌ها تمام سرمايه ی زندگيشان را روی علم و ادب و تحقيق گذاشتند و در طول زندگی هم به چيزهای زيادی از قبيل شهرت و ثروت و افتخار رسيدند. از تأهل گريزان بودند تا اينكه عقل هم از آنان گريزان شد و كارآن‌ها به آسايشگاه‌های روانی كشيد . از نام انها نپرسيد كه نمی گويم چون بسيار مشهور و شناخته شده اند . يك ازدواج سالم و صحيح و موفق همه ی آمال ونهايت آرزوهای يك زن است .»

در مورد اين كه تمام آرزوهای زندگی يك زن امروز يافتن شوهری مناسب و در نهايت بچه دار شدن باشد شك دارم !!! زنان امروز مطالبات، خواست‌ها و آرزوهای ديگری دارند! و حتماً هم نوع ازدواج‌ها يا يافتن دوست و همسر و حتی بچه دارشدن هم متفاوت خواهدبود! در ضمن فكرمی كنم علت ديوانه شدن آن دو زن مصری و سوريه‌ای دليل‌های ديگری بوده . شايد، از جمله تصورو نوشته‌های مكررمردمانی ازجمله‌ای آقا و درك نشدن و... و آن هم در جوامعی مثل آن كشورها! وای كاش اسمشان را هم می‌نوشت !

از حجاب می‌گويد :

« بگذارمثالی برايت بياورم، بدن زن مثل گوشتی است كه اگر در محيطی بازوبی حفاظ باشد خيلی زود بو می‌گيرد و فاسد می‌شود و از بين خواهدرفت. درست مثل خانمی كه اگر حجابش را رعايت نكند و مواظب خود نباشد خيلی زود در قعرچاه گمراهی و فساد واژگون خواهد گرديد. حال اگر اين گوشت را در قوطی بهداشتی و كنسروی بسته بندی كردند - منظور حجاب است -  و داخل يخچال فريزری – منظور كانون خانواده است – قرارگرفت از هرگونه خطرپوسيدگی و بدبويی و فسادی مصون و محفوظ خواهدبود. آری اينگونه است حكمت مسئله ی حجاب برای خانم‌ها،‌ای دخترك دلبرم !... اگر خانم‌ها با آن وضع‌بی‌شرمانه در معابرو گذرگاه‌ها ظاهر نشوند و حجاب خود را رعايت كنند مسلم است كه مردان دل بيمار و گرفتار دست هواهای نفسانی هم بازارشان كساد خواهد شد وچه بسا از روی ناچاری هم شده پا در صراط مستقيم بگذارند و به ازدواج و زناشويی شرعی روی آوردند و كانون‌های گرم از عشق را بسازند! آری وقتی پسرها و مردها آن همه زن‌بی‌بندو بار وبی حيا را به فراوانی در دسترس خودمی يابند، مسلم است كه علاقه و تمايلی به ازدواج و خواستگاری و تشكيل خانواده با دختران فرشته صفت و پاك و عفيفه نشان ندهند! وقتی بدون هيچگونه ناراحتی و دردسر و هزينه‌ای زنان هرزه امكان خوشگذرانی آن‌ها را فراهم آورده اند ديگر قبول مسئوليت و ازدواج چه معنايی خواهدداشت ؟!»

عجب مثالی ! نمی دانستم بخندم يا تأسف بخورم و ناراحت باشم ولی واقعاً وقتی بدن خودم را گوشتی تصوركردم و جريان كنسرو و كپك زدن و فريزر ...و اينها واقعاً خنده داربود ! عجب حكمتی بوداين مسئله ی حجاب برای ما خانم‌ها! و جالب اينجاست كه خود نويسنده هم باز لقب دلبر بودن را به مخاطبش می‌دهد! دخترك دلبندم!

و بازاينجا هم مثل هميشه باعث و علت بيماری دل مردان ما دختران و زنان هستيم .اين را هم نمی دانم واقعاً از روی ناچاری پا در راه صراط مستقيم گذاشتن چه ارزشی دارد و كانون گرم عشق چگونه ساخته می‌شود !؟

در كل همه ی اينها ديد و بعد جنسی بسيار واضح است ! همه چيز از اين ديد بررسی و تعريف شده! مثل اين كه اينجا كه می‌گويد «تا وقتی كه دختران و زنان هرزه باشند چه كسی مسئوليت ازدواج را قبول می‌كند؟» به نظرم تاكيد دارد كه زندگی مردان و فكرو هدف مردان هم فقط عمل جنسی و لذت است، خواه با ازدواج يا بدون ازدواج... به خواهرم نگاه می‌كردم كه هنوز در دنيای كودكانه اش هست و منتظر شروع شدن برنامه ی عموپورنگ و كارتون‌هايش ![ بحث مجريگری برنامه‌های كودك هم بماند كه چه اختلافی در انجام حركات نوع حرف زدن و نوع لباس‌ها در بين مجری‌های زن و مرد وجود دارد و آدم عموپورنگ را ترجيح می‌دهد تا زنی كه مثل شبح ازسرتاپايش را يكسره پوشانده اند با رنگ‌های يكدست و حركات آرام و نازك و بيحال ] كه بعد می‌بايست اين كتاب را بخواند تا فردا در كلاس پرورشی در مورداش بحث كنند! بايد با خواهرم صحبت كنم و نگذارم خودش را مانند بره‌ای ببيند يا تكه گوشتی يا عامل صراط مستقيم آمدن يا انحراف مردان يا هر مسئله و مثال ديگری !

و نويسنده كتاب را با جمله‌ها و حرف‌های هميشه تكراری تمام می‌كند! حرف‌هايی كه هميشه با موارد ديگر تضاد داشته ! حرف‌هايی كه انگار می‌خواهددل بچه‌ای را خوش كندو سرگرم !

«دخترباناموس و با شخصيتم ! عزيزدل پدر مقام وجايگاه و شأن و شخصيت تودر اسلام بسيارمكرم وبا شكوه است و در نزد پيامبرعظيم الشأنمان توبسيارمحترم و عزيزی ... »
و باز حكايت تكراری زنده به گوركردن دختران قبل ازاسلام:

«خدا تو را نيافريده است تا بازيچه ی دستان پليد اهريمن باشی ! تو نيمه ی اجتماع مسلمينی ، تو مادری همان مادری كه پيامبر عزيزمان بهشت را زير پاهای تو! و خشنودی خدا را ازمرد بواسطه ی خشنودی توازاو قرارداده است !»... (عنوان مطلب از پيك نت است)