ابطحی
ـ يك قوه از سه قوهی كشور در هفتهی گذشته با «يك خبرنگار»
درگير شد. و مجلس دستور اخراج خانم مسيح علی نژاد از مجلس
شورای اسلامی را داد.
اگر چه اين كار برای كشور، انقلاب و نهاد زشت بود اما از يك
نگاه ديگر نشان از يك واقعيت زيبا داشت و آن اين كه اگر يك
خبرنگار بتواند كار خود را خوب انجام دهد چه نقش پر اهميتی
ميتواند داشته باشد. به خصوص اگر نائب رئيس مجلس و كارپرداز
آن كمك شايانی به اهميت كار خبرنگار داشته نمايند.
انتشار فيش عيدی يك ميليونی نمايندگان مجلس به قول يك عنصر
محافظه كار مجلس به اندازه 100 ميليون آبروی آنان را برد.
اصرار كارپرداز مجلس با تعبير اين كه تا من هستم امكان بازگشت
خانم مسيح علی نژاد به مجلس نيست، نشان داد كه نه تنها كار
خبرنگار پر اثر بوده است بلكه چگونه كارپرداز مجلس را به
كارگيری ادبياتی وا میدارد كه ظاهراً بعد از انقلاب قرار بوده
كسی اين گونه «من» نباشد.
آقای باهنر در پاسخ به يكی از نمايندگان اقليت كه گفته بود
خبرنگار دماسنج هستند گفته بود دماسنج نبايد خراب باشد و
خبرنگار را به بينزاكتی و بيادبی متهم كرد. وقتی من تصادفاً
خودم داشتم از راديو اين جملات را ميشنيدم، باورم نميشد.
حالا اگر يك خبرنگاری بعد از عرض سلام و آرزوی توفيق برای
يكايك نمايندگان و تأكيد بر اين كه همه در انتخابات رقابتی
سالمی با رأی حداكثر مردم انتخاب شدهاند فيش عيدی را منتشر
ميكرده مسأله حل بود؟.
ضمن اين كه بالاخره معلوم نشد كه خانم علی نژاد بد اخلاق
وبیادب است و يا حرف نمايندهی مجلس درست است كه خبرنگارها
طنازی ميكنند و نمايندگان در پاسخ به طنازی آنها «مجبور»
ميشوند پاسخ بدهند!
واقعاً مجلس با اين روشها ميداند به كجا ميرود؟ قرار است
صاحبان اين تفكر كرسی رياست جمهوری را هم داشته باشند؟. اما
كار مجلس با خسروان آن كه صلاح خود را ميدانند. ولی به نگاه
اوليه بر ميگردم كه نيمهی پر ليوان درگيری مجلس با خانم مسيح
علی نژاد اين است كه خبرنگار، عليرغم همهی مشكلاتی كه در
كشور هست دارد اهميت خود را پيدا ميكند.
نكتهی ديگر پايانی اينكه خانم مسيح علی نژاد به دنيای
وبلاگ نويسي آمده
است. هر يك از فعالان سياسی كه به وبلاگ نويسی روی آورند باعث
خوشحالی است. |