سخنگوی قوه قضائيه اعلام داشت كه گزارش كميته تحقيق پيرامون
اظهارات وبلاگ نويسان و روزنت نگاران، پس از بيرون آمدن از
زندان تهيه شده و تسليم رئيس قوه قضائيه شده است. وی انتشار
اين گزارش را موكول به تصميم رئيس قوه قضائيه كرد. در همين
ارتباط راديو صدای آلمان با عيسی سحرخيز مديركل سابق مطبوعات
داخلی در كابينه خاتمی مصاحبه كرد. سحر خيز دراين اصلی ترين
انتظار
اين
است
كه
اين
گزارش منتشر
بشود،
چون
ايران
كشوری ست
كه
باندازه كافی
گزارشهای منتشرنشده
از
همان
ابتدای انقلاب
در
مورد
حوادث
و
رويدادهای مختلف
دارد كه
يا
منتشر
نشده
و
يا
اينكه
بخشی از
آن
موارد
اعلام
شده
است.
در
همين
دوران
اصلاحات
هم
باز
نگاه
كنيد، میبينيد
اين
موارد
را
ما
بسيار
داريم.
در
نتيجه
اولين
مسئله
اين
است
كه
يك
گزارش
كامل
را
ما
ببينيم
و
بيطرفانه منتشر شود،
بگونه
ای كه
حقيقت
در
جهت
حفظ
افراد
و
كسانی كه
پشت
پرده
ی اين
جريانها
هستند چنان ذبح نشود كه اين افراد به
محكمه
فرستاده نشوند
و
مجازات
نشون، كه در اين
چيزی كه
اكنون
مبهم
است
و
ما
نمی دانيم
كه
در
اين
گزارش
آيا
به
آن
پرداخت
شده
يا
نه،
اين
است
كه
برخورد
نمايندگان
قوه
ی قضاييه
با
مسئله
ی
شكنجه
ی سفيد
و
سرخ
با
اعتراف
گيریها
و
خودزنیها
چه
بوده،
و
اينكه
افراد
عليه
خودشان
صحبت
بكنند
كجاست.
چون
در
گزارشها
ما
داشته
ايم
و
حتا
در
يك
مباحثی مسئولين
قوه
ی قضاييه
هم
مطرح
كردند
كه
ما
برای اينكه
اين
پرونده
را
آشنا
بشويم
با
«كيس»
وبلاگ
و
اينترنت
آشنا
نبوديم
و
گفته
ايم
كه
كارشناسان
مربوطه
بيايند.
در
صورتی كه
بحث
پرونده
ی وبلاگ
نويسان
بحث
اينكه
اين
مطالبی كه
نوشته
اند
درست
بوده
يا
غلط
بوده
و
يا
حقوقی بوده
يا
نبوده
نيست،
بلكه
نقض
حقوق
بشر
بوده،
برخورد
دادستان
تهران
و
نمايندگان
دادستان
تهران
و
شخص
آقای
مرتضوی و
بازجوهايش
با
روزنامه
نگاران،
فعالان
سازمانهای غيردولتی و
وبلاگ
نويسان
و
دست
اندركاران
سايتهای خبری بوده
است
و
شكنجه
ای كه
انجام
داده
اند،
بدرفتاريی كه
انجام
داده
اند،
و
همينطور
مسايل
اخلاقی
را
در
پروندهها
مطرح
كرده
اند
و
آنها
را
مجبور
كرده
اند
كه
اعتراف
كنند
و
مصاحبه
ی مطبوعاتی بكنند
عليه
خودشان.
در بخش ديگری از اين مصاحبه
عيسی سحرخيز در باره ماجرای ممنوع المجلس شدن مسيح علی نژاد
گفت:
اصلاحات
يك
شعار داشت،
و
آن
اين
بود
كه
آگاهی را
در
سطح
جامعه
بالا
ببرد.
در برابر آن، جريان
ديگر
هست
كه میخواهد
تاريكی و
ظلمت
و
نادانستن
را
در
جامعه
نهادينه
كند
و
در
مردم
گسست
اطلاعات
ايجاد
بكند.
مطبوعات
را
زمانی بشتند
كه
مجلس
پنجم
روزنامه
نگاران
و
سردبيران
را
در
شكست كانديدای جناح راست مقصر میدانست. قانون
مطبوعات
را
عوض
كردند
و
بعد
هم
آن
دستور
توقيف
فله ای مطبوعات پيامدش
بود.
همه
آنها
در
جهت
اين
بود
كه
چراغها
را
خاموش
كنند،
اين
ويترين
روشن
را
پرده
بكشند
و
در
درون
آنها
اطلاعات
را
مخفی بكنند
و
طبيعتا
در
جهت
منافع
سياسی ـ
اقتصادی خودشان
اقدام
بكنند.
آن
چيزی را
هم
كه
در
مجلس
هفتم
باز
اتفاق
افتاد
و
همان
جريان
و
جريان
تندروتر
آن
هم
انجام میدهد
و
هيچ
ابايی هم
ندارد
كه
افكار
عمومی چه
واكنشی نشان
بدهد
.(هدف
از ماجرای ممنوع المجلس كردن)اين
است
كه
جلوی دسترسی مردم
و
نمايندگان
مردم
را
به
اطلاعات
بگيرند.
جلوی افشای خلافكاريهای آنها
و
يا
دروغ
گفتن
يا
آن
چيزی را
كه
نمی خواهند
انجام
بدهند
و
شعارش
را میدهند
را
بگيرند.
در
واقع
آن
ويترين
شيشه
ای را
كه
اصلاحات
فراهم
كرده
بود
كه
همه
را
در
مقابل
چشم
ديگران
قرار میداد
و
يك
روزنامه
نگار
بعنوان
چشم
و
گوش
و
زبان
مردم
عمل میكرد. میخواهند
زبانها
را
ببرند،
چشمها
و
گوشها
را
هم
جلويش
را
بگيرد
تا
مردم
مطلع
نشوند كه
در
پشت
اين
اتاقها
چه میگذرد
و
در
تاريكخانهها
چه
اتفاقی میافتد
و
جلوی روشن
شدن
تاريكخانهها
و
انداختن
نورافكن
به
آنها
را
بگيرد.
طبيعتا
روزنامه
نگارها
در
جبهه
ی اول
اين
ماجرا
قرار
گرفتند
و
آن
چيزی را
هم
كه
در
مجلس
اتفاق
افتاد
و
خانم
علىنژاد
را
بيرون
كردند
غير
از
اين
نبوده
كه
شعارهايی را
كه
آنها
دادند
با
پولهای كلانی كه
دارند میگيرند
يكنوع
مسئله
سازی برايشان
ايجاد
كرد
و
اينها
غير
از
اينكه
خشم
و
نفرت
خودشان
را
نسبت
به
اين
ضربه
ی سنگينی كه
خوردند
نشان
بدهند،
چاره
ای نديدند
غير
از
اين كه
با
اين
خانم
برخورد
بكنند.
درباره
عدم
رسيدگی به
پروندههای مطبوعاتی به بهانه مشخص
نبودن
وضعيت
قانون
هيات
منصفه
نيز سحرخيز گفت:
قانون
تصويب
شده،
آيين نامه
اش
هم
فراهم
آمده
است،
ولی منافع
جريان
اقتدارطلب
بر
اين
است
كه
آن
چيزی را
كه
قانون
حداكثر
مجازات
۶
ماهه
برای روزنامه
و
يكساله
برای ديگر
نشريات
در
نظر میگيرد
از
لحاظ
بيان
اينكه
قانونی وجود
ندارد،
مادام
العمر
بكند.
الان
ما
در
آستانه
ی پنجمين
سالی هستيم
كه
اين
روزنامهها
را
بسته
اند
و
به
عبارتی ۱۰ برابر
حداكثر
مجازات
عليه
شان
عمل
كرده
اند.
میبينيد
كه
در
مورد
مثلا
جرم
سياسی با
فقط
اين
مسئله
كه
ما
جرم
سياسی را
تعريف
نداريم،
۲۶
سال
از
انقلاب
گذشته
است،
فعاليتهای سياسی را
بگونه
ای كه
خودشان میخواهند
تحليل میكنند
و
افراد
سياسی را
دستگير
و
بازداشت میكنند،
به
سلولها میفرستند،
شكنجه میكنند
و
نمی پذيرند
كه
اين
فعاليت
سياسی ست.
در
نتيجه
اين
موردی كه
در
مسئله
ی مطبوعات
هم
مطرح میكنند
غير
از
اين
است
كه
از
طريق
گفتن
اينكه
چون
قانون
نداريم
اينها
را
توقيف
كرده
ايم
و
توقيفشان
را
مدام
العمر میخواهند
بكنند،
هيچ
چيز
ديگری نيست.
وگرنه
براحتی میتوانستند،
اين
حق
را
به
مردم میدادند،
هيات
منصفه
را
براساس
آن
چيزی كه
مجلس
ششم
تعيين
كرده
بود
تشكيل میدادند
و
دادگاههای مطبوعاتی و
همينطور
سياسی را
با
حضور
هيات
منصفه
و
براساس
اصل
۱۶۸
قانون
اساسی اجرا میكردند.
ولی منافعشان
با
مطبوعات
آزاد،
با
آزادی بيان،
با
انتخابات
آزاد
در
تضاد
هست
و
طبيعتا
به
بهانههای مختلف
جلوی اين
را
خواهند
گرفت.
در
ايران
ما
آزادی بيان
داريم
اما آزادی پس
از
بيان
نداريم.
به
معنايی، فرد میتواند
صحبتش
را
بكند،
ولی وقتی صحبتش
را
كرد
دستگيرش میكنند.
وقتی
اين
صحبت
در
يك
مطبوعه
چاپ
شد
آن
را
توقيف میكنند.
اينكار
باعث
خودسانسوری و
سانسور
شديد
شده است.
ولی،
بهرحال
تحولات
بين
المللی و
شرايطی كه
برای انتخابات
است
يك
ميزان
اندكی فضای سياسی و
فضای آزاديها
را
بازتر
كرده
است
و
اميدواريم
كه
اين
حد
به
جايگاه
خودش
بايستد.
اصلاح
طلبان
پيگير
و
پيشرو
هميشه
اين
بحث
را
مطرح
كرده
اند
كه
نمی توان
انتخابات
آزاد
را
داشت،
ولی پيش
شرطهای لازم،
زمينه
سازیهای لازم
را
فراهم
نكرد.
يعنی
آزادی مطبوعات،
رفع
توقيف
مطبوعات،
آزادكردن
روزنامه
نگاران،
اعلام
آزادی فعاليتهای سياسی و
اجازه
دادن
به
اين
نوع
مباحث
است.
تا
اينها
فراهم
نشود
و
به
معنای مطلق
كلمه
صورت
نگيرد،
طبيعتا
ما
همه
ی مباحث
را
نسبی میبينيم
و
فكر میكنيم
كه
يك
شرايط
داخلی و
بين
المللی چيزی را
تحميل
كرده
و
اين
مسئله
نهادينه
نشده
است
و
اميدواريم
كه
به
معنای مطلق
كلمه
انجام
بشود
و
كسانی كه میخواهند
در
كشور
مشاركت
صورت
بگيرد
،
بايد
آشتی ملی را
مطرح
كنند،
بايد
فراهم
بكنند
كه
تمام
ايرانيان،
چه
در
داخل
و
چه
در
خارج،
بتوانند
نامزد
بشوند،
تمام
افراد
بتوانند
در
يك
انتخابات
آزاد
شركت
بكنند
و
از
طريق
مطبوعات
آزاد
بتوانند
برنامهها،
هدفهای خودشان
را
شفاف
و
روشن
با
مردم
در
ميان
بگذارند،
و
مردم
هم
در
جايگاه
انتخاب
كننده
و
انتخاب
شونده
آزادی مطلق
را
داشته
باشند
و
روز
رای گيری بتوانند
حضور
فعالی را
نشان
بدهند
و
به
آنكه
خودشان میخواهند
رای بدهند.
نه
اينكه
بخواهند
با
فيلتر
شورای نگهبان
و
يك
نسل
از
دور
خارج
شده
كه میخواهد
برای نسل
جديد
تصميم
بگيرد،
مواجه
بشوند.
خودشان
بدون
هيچ
مانع
و
اراده
ای و
بصورت
يك
مرحله
ای هم
نامزد
بشوند
و
هم
نامزدهای مورد
نظرشان
را
انتخاب
كنند. |