مصطفی تاجزاده در مصاحبه ای با خبرگزاری ايلنا گفت:
معتقدم اصلاحات در دوره جديد، پس از انتخابات رياستجمهوری
آتی، بيش از گذشته پيش خواهد رفت. اين به معنای اين نيست كه
دكتر معين بعنوان كانديدای اصلاحات از سوی جبهه مشاركت و
مجاهدين انقلاب اسلامی تواناتر از خاتمی است، بلكه به اين دليل
است كه شرايط ايران و جهان عوض شده و اين تغيير شرايط، امكانی
را فراهم كرده كه اگر خود خاتمی هم میتوانست برای بار سوم
كانديدا شود، به طور قطع میتوانست گامهای عملی بلندتری را
نسبت به گذشته بردارد.
شرايط بينالمللی در آغاز دوره اول رياستجمهوری خاتمی،
بدينگونه بود كه دولتهای فاشيستی طالبان و صدام در دو سوی
ايران قرار داشتند و در دوره دوم طرح صدور دموكراسی از سوی
آمريكا - پس از 11 سپتامبر برای خاورميانه - پيش آمد. هنر
خاتمی اين بود كه در چنين شرايط منطقهای و جهانی كه هنوز
دموكراسی مساله اول جهان و منطقه نشده بود، دموكراسی را به
گفتمان غالب تبديل كرد، كاری كه از مشروطه تاكنو ن بینظير
بوده است. بخشی از اين پيشرفت به حماسه مردم و نيز به شخص
خاتمی برمیگشت و بخشی ديگر به انباشت تجربه 100 سال اخير ملت
ايران.
امروزه
شرايط با سال 76 به طور كلی متفاوت
است. امروز امكان كار كردن بيشتر است، چون حكومتهای صدام و
طالبان در پيرامون ما تبديل به دو حكومت برخاسته از انتخابات
آزاد شدند، آمريكا با شعار دموكراسی وارد خاورميانه شده،
رژيمهای استبدادی مانند عربستان و مصر به عنوان نزديكترين
دوستان آمريكا در منطقه يكی پس از ديگری به سمت انتخابات آزاد
رفتند و اين تازه آغاز كار آنهاست و در ايران زمينههای ذهنی
و عينی گفتمان اصلاحات به طور كامل در درون كشور فراهم شده
است.
اصلاحات در كشور ادامه خواهد يافت و خاتمی نيز به هيچ وجه قرار
نيست
صحنه
را ترك كند و معين جای ايشان بنشيند. خاتمی به لحاظ فكری
رهبر اصلاحات
و جنبش دوم خرداد باقی خواهد ماند و معين قرار است،
رئيسجمهوری شود تا همان گفتمان را محقق كند، چون زمينهاش
بيشتر فراهم است.
با حضور خاتمی دو نفر از زنان در كابينه حضور يافتند، نكتهای
كه در زمان خود بديع بود و با مخالفت كانونهای سنتی مواجه شد
ولی تغيير شرايط باعث شده است تا امروز حتی محافظهكاران هم
از حضور زنان در كابينههايشان سخن بگويند. امروز خيلی
راحتتر از گذشته میتوان به مطالبات اقوام و اهل سنت پاسخ
مثبت داد، چرا كه امروز با الگوهايی در كنارمان مواجه هستيم كه
بر شرايط داخلی تأثير گذارده است. عراق ممكن است رئيسجمهور
كرد باشد، ولی اين با دورهای كه نگاه اكثر كردها به ايران
بود، فرق میكند.
شكلگيری نهادهای مدنی و
NGOها،
مطالبات جوانان، گسترش شبكههای اينترنتی، تجربه خاتمی و نيز
آزاد شدن نيروهايی كه به خصوص پس از پايان كار مجلس ششم امكان
حضورشان در عرصههای اجرايی فراهم شد. و بالاخره، گسست در
جبهه اقتدارگرايان مواردی هستند كه باعث تفاوت دوره جديد
اصلاحات پس از رياستجمهوری خاتمی و پيش از آن است.
اختلافات موجود بين اصولگرايان فضايی برای تنفس اصلاحات
فراهم كرده است. پس از آنكه آنها به قول خودشان انتخابات
شوراها و مجلس را بردند، علیالقاعده بايد در موضع تهاجم
میبودند و ما در موضع دفاعی، اما شهروندان ناظرند كه آن
جريانی كه فضای فكری و افكار عمومی جامعه را در دست دارد،
جريان اصلاحی است و محافظهكاران هنوز به قدرت نرسيده دچار ضد
و نقيضگويی و اختلاف شدهاند.
آنها خودشان هم متوجه شدهاند كه اقداماتشان پاسخگوی جامعه
نيست، چون امروز صحبت از آزادی مطبوعات میكنند و ديگر نه
تنها نيروهای منتقد قانونی را برانداز نمیدانند و صحبت از
اعدام آنها نمیكنند، بلكه به مرور
در فكر شركت دادن آنها
در انتخابات همراه با كانديدا هستند. برخورد آنان با اينترنت
پاسخ نداده است و اكنون به جای برنامه "هويت" برای روشنفكران
و چهرههای فرهنگی به آنها جايزه میدهند.
آيا لازم است كه ما
مثل عراق صد هزار نفر كشته بدهيم تا به انتخابات آزاد
برسيم يا میتوانيم بدون خشونت اين هدف را محقق كنيم؟
پيشنهاد اصلاحطلبان اين است كه بدون خشونت و دخالت بيگانه به
انتخابات آزاد برسيم و همان طور كه در دوم خرداد با حضور 29
ميليونی مردم و سپس سياست تنشزدايی آقای خاتمی و طرح
گفتوگوی تمدنها و ائتلاف برای صلح جهانی، جلوی حمله موشكی
آمريكا را گرفتيم، با يك انتخابات دموكراتيك ديگر مانع
ماجراجويی جناح جنگطلب آمريكا شويم و بدون اينكه خون از دماغ
كسی بريزد، انتخابات را به صورت آزاد برگزار كنيم.
در مورد احتمال ردصلاحيت معين، تاج زاده گفت:
اين ننگ را ملت ايران تحمل نمیكند كه در عراق و افغانستان
انتخابات آزاد برگزار شود و ما كه 25 سال پرچمدار انتخابات
نسبتاً آزاد بودهايم، انتخابات نمايشی برگزار كنيم و فكر
میكنم كسی اين ريسك را نكند، ضمن اينكه شورای نگهبان كه در
دوره پيش حتی صلاحيت آقای فلاحيان را تاييد كرد، ردصلاحيت آقای
معين سوالات بسياری را ايجاد خواهد كرد و نه شورای نگهبان و نه
هيچ كس ديگری برای اين سوالات جواب نخواهند داشت.
با رد صلاحيت معين، طبق نظرسنجیهايی كه داريم حدود
40
درصد حايزين شرايط در انتخابات شركت میكنند، يعنی بين 19 تا
20 ميليون نفر و رئيسجمهوری حداكثر با
هفت يا هشت
ميليون رأی انتخاب خواهد شد، آن هم در دورهای كه كشور با
بيشترين چالشها در عرصه بينالمللی و به خصوص آمريكا مواجه
است، آن وقت جامعه جهانی و مردم خودمان بين رئيسجمهور 22
ميليونی و رئيس جمهور هفت- هشت ميليونی مقايسه میكنند.
يك دولت ضعيف دست اروپا و آمريكا را برای انواع فشارها و
امتيازگيریها باز میكند و مسووليت همه اينها برعهده شورای
نگهبان و حاميانش خواهد بود، اگر نگذارند دولت مشروعی در ايران
با اتكا به رأی اكثريت ملت انتخاب شود و با آمريكايیها
چانهزنی كند.
تاج زاده در بخش ديگری از مصاحبه خود، پيرامون مذاكرات هسته ای
گفت:
پذيرش پروتكل الحاقی به مثابه خوردن يك جام زهر جديد برای
محافظهكاران بود چرا كه قبلاً موضعشان اين بود كه اين
پروتكل مانند قرار داد تركمنچای است و اصلاحطلبان
میخواهند به غربیها امتياز دهند و سازش كنند، ولی بعد
خودشان مجبور به تاييد آن شدند، ضمن اينكه اگر كار دست
اصلاحطلبان بود به طور قطع امتيازات بيشتری از اروپايیها
میگرفتند، زيرا در فرصت مناسبتری پروتكل را میپذيرفتند و
در هر حال اين مساله در مجموع موضع محافظهكاران را تضعيف
كرد.
جامعه امروز به اين نتيجه رسيده كه اگر انتخابات رياستجمهوری
را هم به اقتدارگرايان واگذار كند، آنگاه يا بايد بدنبال
انقلاب و شورش ديگری برود و يا يك دوره اختناق طولانی را تحمل
كند و يا منتظر اشغالگران خارجی میشود.
وقتی در عراقی كه تا سال پيش داشتن راديو دو موج جرم بود،
انتخابات آزاد برگزار میشود، بعيد میدانم كه اقتدارگرايان
بپذيرند كه با حاكميت آنها انتخابات غيرآزاد شود. يعنی با حضور
سربازان آمريكايی در عراق انتخابات آزاد برگزار میشود، اين
بهترين تبليغ برای آمريكايیهاست كه بگويند ما انتخابات آزاد
آورديم ولی حكومت ايران از انجام آن عاجز است. |