پيک هفته

   
 

پيک هفته

آرشيو هفتگی

در رابطه با پيک هفته

 

 

 

 
 

 

 

 


مبارزه صنفی كارگران
جيب خالی و شكم گرسنه
ريشه مبارزه سياسی است
                               آناهيد احمدی

متاسفانه در بيشتر مقاطع ، به خواسته های صنفی كارگری، رنگ و بوی سياسی داده شده و مانع از تحقق مطالبات جامعه كارگر شده اند . {عباس كار بخش نماينده كارگران استان كرمان ، روزنامه كارو كارگر شماره 4110 به تاريخ 27/1/84 }

- به دليل نبود امنيت شغلی ، كارگران در بدترين شرايط حق اعتراض به مشكلات را نداشته و متاسفانه چنانچه اعتراضی صورت گيرد ،سياسی جلوه می‌دهند و كارگران را متهم به اخلال و تنش آفرينی می‌كنند. {علی راستگو نماينده كارگران فارس ، روزنامه كاروكارگر شماره 4112 كار و كارگر به تاريخ 29/1/84}

 

ديدن دوگفته فوق، تقريباً با محتوای واحد من را بفكر انداخت كه در مورد مبارزه صنفی و مبارزه سياسی تا جايی كه امكان پذير است ساده و روان توضيحی بدهم.

1) خواست های صنفی و خواست های سياسی و رابطه آنها باهم: در جوامع طبقاتی بعلت اينكه معمولا عده زيادی از مردم ، از جمله كارگران( صنعتی ، كارگران ، كشاورزی و ) بوسيله عده زيادی از كارفرمايان (سرمايه داران) بكار گرفته شده و در جريان بكار گرفتن با شدت كم و زياد استثمار ( يا بهره كشی) می‌شوند. در جريان توليد كارفرمايان سعی می‌كنند از كارگران بيشتر كار بكشند و كمتر دستمزد و حقوق بدهند و كارگران سعی می‌كنند حقوق و دستمزد و امكانات بيشتری را طلب كنند.

چنانچه از گفته های فوق بر می‌آيد معمولاً به علت بدست آوردن در آمد بيشتر و انباشت سرمايه بوسيله كارفرمايان و ندادن و يا كم دادن حق و حقوق كارگران و كارفرمايان مبارزه ای هميشگی و پيوسته ديده می‌شود(عمدتاً) .

مبارزه كارگران جهت كسب دستمزد و حقوق بيشتر و امكانات بيشتر در اصطلاح علوم اجتماعی به مبارزه صنفی مشهور شده است . بطور كلی خواست های صنفی شامل افزايش دستمزد ، كاهش ساعات كار، حق مسكن، حق اياب و ذهاب ، حق تعطيلی هفتگی و ماهانه و ساليانه(مرخصی)و...

خواست ها ابتدا فردی می‌باشند و با كوشش و مبارزه فردی بدست می‌آيد ولی بتدريج با بالا رفتن تعداد خواست ها صنفی كوشش فرد كارساز نيست لازم است بطور دسته جمعی و بقول معروف متشكل اقدام كرد ، شوراها ، اتحاديه ها، سنديكاها، انجمن های صنفی، تعاونی ها و از اشكال تشكل های كارگری (كارمندی) می‌باشند كه جهت گرفتن و بر آوردن خواست های صنفی از جمله دستمزد، ساعات كار و... بوجود آمده است.

مبارزه صنفی: مبارزه صنفی يا مبارزه برای بدست آوردن امكانات اقتصادی بيشتر می‌تواند اشكال متعددی داشته باشد ، رفتن بطور فردی و يا جمعی پيش مدير كارخانه يا كارگاه يا موسسه ، نامه جمعی يا فردی برای مدير كارخانه ، نامه جمعی يا فردی برای مقامات بالاتر از مدير كارخانه مثلاً وزارت كار و و زارت صنايع ، اعتصاب و دست از كار كشيدن با زمان های متفاوت (يك ساعت ، 2 ساعت ، يك روز و ) اعتراض دسته جمعی و رفتن پيش مقامات، تظاهرات بدون اجازه مقامات بالاتر  و

مبارزه سياسی: اصولاً مبارزه سياسی به مبارزه ای گفته می‌شود كه مربوط به انتخابات مقامات كشوری و حتی لشگری، از جمله نمايندگان مجلس و فرستادن نماينده كارگری به مجلس ، انتخاب رئيس دولت (رئيس جمهور يا نخست وزير و ) انتخاب اعضاء شهر و روستا شركت در انتخابات متعدد انتخاب نوع حكومت ( مانند رفراندوم 12 فروردين سال 1358 بعد از انقلاب اسلامی 57) ، شركت در انتخابات مجلس برای نوشتن و تدوين قانون اساسی ، شركت در انتخابات جهت رد يا تصويب قانون اساسی  و .

(انتخابات در عراق با شركت احزاب مختلف و تعيين مجلس جهت تعيين رئيس جمهور ، نخست وزير ، اعضاء كابينه، تدوين قانون اساسی عراق ما تماماً مبارز سياسی مردم عراق و كارگران و كشاورزان و نظاميان و می‌باشد).

بطور كلی مبارز سياسی مربوط به حاكميت مردم و چگونگی دخالت مردم در تعيين حاكمان و مقامات يك كشور می‌باشد.

رابطه مبارزه صنفی و مبارزه سياسی: در اين مورد اصولاً دو نظر وجود دارد.

الف : مبارزه صنفی جدا و مبارزه سياسی جدا و هركدام مربوط به عده ای از افراد جامعه می‌باشد . كارگران بايد فقط مبارزه صنفی كنند و اصلاً در كارهای سياسی و حتی در انتخابات نبايد شركت كنند و اگر شركت كردند بايد بعد از انتخابات كه عده ای از نخبگان يا بقول انگليسی ها يا اروپايی ها اليت ها را كه انتخاب كرده اند به سر كارشان بروند و اصلاً در سياست دخالت نكنند، چون سياست كار عده معدودی است (همان نخبگان يا از ما بهتران) قابل ذكر است. اصولاً اين نسخه برای كارگران پيچيده می‌شود نه برای كارفرمايان كه معتقدند سياست برای كارگران اَخ است، سياست كار كثيفی است ، سياستمداران آدم های كثيفی هستند، تزوير و دروغ از سر تا پای سياست می‌ريزد.

سئوال: پس چرا خودشان تا خرخره در سياست غرق هستند؟

{جالب است گفته شود، دو مورد آقای عباس كاربخش و آقای علی راستگو كه نقل قول های آنها را در بالا خوانديد از طرفداران اين عقيده می‌باشند.}

ب: مبارزه صنفی و مبارزه سياسی رابطه تنگاتنگی باهم دارند و از هم جدا نيستند همه بايد هم در مبارزه صنفی و هم در تشكل های صنفی شركت كنند و فعال باشند و هم در مبارزه سياسی و هم در تشكل های سياسی مانند احزاب ، سازمان های سياسی شركت كنند و فعالانه در راه اهداف سياسی بكوشند.

بايد در انتخابات شركت كنند برای شهر و روستای خود نماينده واقعی كه از حقوق آنها پشتبانی كند انتخاب كنند واز او بخواهند كه منافعشان را تأمين كند و در انتخابات شركت كنند و رئيس جمهور و نخست وزير و بقيه مقامات را انتخاب كنند و از آنها بخواهند در جهت منافع آنها و منافع ملی ( در اينجا منافع ملی با منافع آنها با هم منطبق است) قدم بردارند. توليد را سامان بدهند، اشتغال مولد بوجود آورند، با بيكاری مبارزه كنند، فقر و بيماری ، فساد و اعتياد و فحشا و را از بين ببرد . در سطح بين المللی از منافع ملی دفاع كند.

در اينجا مردم از نمايندگان انتخابی خود در حكومت و دولت با استفاده از اهرام های مختلف حساب رسی نمايند و از هر كسی مطابق مسئوليتش كار و فعاليت بخواهند و .

 

2) چرا مبارزه صنفی شما بوسيله عده ای و احزابی سياسی می‌شود؟ سياسی كنندگان مبارزه صنفی ابتدا اين طور به كارگران گفته اند و می‌گويند كه مبارزه صنفی از مبارزه سياسی جدا هستند (معتقدين به قسمت الف بند 1- 3 ) و در مرحله بعد به محض اينكه كارگران و كارمندان برخلاف منافع آنها قدم برداشتند فرياد و اسلامشان به آسمان بلند می‌شود و در حقيقت بر موجی كه خودشان ساخته اند سوار می‌شوند. اصل جريان اين است كه اينها نمی‌ خواهند مثلاً دستمزد 106 هزار تومانی تبديل به دستمزد 260 هزار تومانی يا 300 هزار تومانی بكنند و در سالها قبل نيز با شگردهای متعدد از جمله شگرد واسلاما، نگذاشتند حقوق كارگران منطبق بر معياری كه گاه خودشان ظاهراً مطرح می‌كنند باشد. مثلاً در سال 82 در وزارت آقای صفدر حسينی كارگران را سر كار گذاشت و گفت كه باشد حقوق شما كم است ولی به علت مشكلات اقتصادی شما بايد كمربند ها را سفت ببنديد وگرنه جمهوری سلامی از هم می‌پاشد . معلوم نيست كه چطور غارت آنها باعث از هم پاشيدن جمهوری اسلامی نمی‌ شود ولی وقتی كه كارگران حداقل حقوق ودستمزد (بخور و نمير) را تقاضا می‌كنند مملكت و اسلام به خطر می‌افتند .

به كارگران گفتند كه امسال (يعنی سال 83) شما دستمزدها را اضافه نكنيد از سال 84 به بعد به مدت 4 سال هر سال 25% اضافه بر تورم ساليانه به حقوق اضافه شود و بعد از 4 سال عقب افتادگی مورد نظر برطرف می‌شود . اما ديديم كه در اواخر سال 83 برای فرار از افزايش دستمزد 84 چه صحنه سازی هائی كردند.

از نظر آنها پائين بودن دستمزد يعنی استحكام اسلام و جمهوری اسلامی و مبارزه برای بالا رفتن دستمزد و گرفتن حق يعنی به خطر افتادن اسلام .

چه كسانی بودند كه مبارزه صنفی شما را سياسی كردند؟

آقايان كاربخش و راستگو و عبداله شكيبا در روزنامه كار و كارگر نگفتيد كسانی كه مبارزه صنفی را سياسی كردند چه كسانی بودند. چطور در سال 83 كه از هر كارگر160 هزارتومان تا 200 هزار تومان به جيب زده شد، مبارزه صنفی، سياسی نشده بود وخيلی چيزها به خطر نيفتاده بود، اما وقتی كارگران به پايمال شدن حقشان اعتراض می‌كنند« متهم به اختلال و تنش آفرينی » می‌شوند؟ و صف صنفی و سياسی قاطی؟