علی اشرف درويشيان سفری به پاريس كرده و
در ديداری كه "شب سخن" به آن میگويد نيز
حضور يافته و نظراتی را درباره آينده، پس
از خاتمی بيان كرده است. چكيده ای ازاين
نظرات را به نقل از وبلاگ " بهزاد سرابی
نيا" میخوانيد>
علی اشرف درويشيان نويسنده و از اعضای
فعال كانون نويسندگان ايران در سال 1320
خورشيدی در شهر كرمانشاه به دنيا آمد. پس
از گرفتن ديپلم دانشسرای مقدماتی به شغل
آموزگاری در روستاهای گيلانغرب و شاه آباد
غرب مشغول شد. در سال 1345 در دانشگاه
تهران تا فوق ليسانس ِ روانشناسی تربيتی
و در دانشسرای عالی در رشتهء مشاوره و
راهنمايی تحصيلی، درس خواند.
در سال 1350 به زندان افتاد و پس از
انقلاب در سال 1357 از زندان آزاد شد.
آتار او به قرار زير است :
داستان های كوتاه :
1- از اين ولايت 2- آبشوران 3- فصل ِ نان
4- همراه آهنگ های بابام 5- دُرُشتی رمان
:
1- سُلول 18
2- سال های ابری در 4 جلد
ادبيات عاميانه:
1- افسانه ها و متل های كردی 2- فرهنگ
افسانه های مردم ايران در 20 جلدادبيات
كودكان و نو جوانان :
1- ابر سياه هزار چَشم 2- گُل طلا و كلاش
قرمز3- روزنامه ديواری مدرسهء ما 4- رَ
نگينه 5- كی بَر میگردی داداش جان6- آتش
در كتابخانهء بچه ها
پژوهش و گِردآوری :
1- خاطرات صفرخان 2- يادمان صمد بهرنگی 3-
صمد جاودانه شد 4- فرهنگ ِ كردی
كرمانشاهی 5- كتاب بيستون 6- كتاب كودكان
و نوجوانان 7- مقاله ها 8- چون و چرا 9-
داستان های محبوب من در 8
جلد با همكاری رضا مهابادی 10- داستان
معاصر كرد، برگردان از كردی.
نظرات
علی اشرف
در سخنرانی "شب سخن" در پاريس:
آينده، پس از انتخابات
به نظر من نگرانی اهل قلم و حتا ديگران،
از اين كه چه خواهد شد موردی ندارد. من
اين طور فكر میكنم. زيرا در اين 27 سال
ديگر چه سخت گيری هايی مانده كه آن ها
انجام نداده باشند. آيا ممكن است دوتا
چادر به سر زنان بكنند؟ يا كتابی كه به
وزارت ارشاد فرستاده میشود بگويند به كلی
حذف شود؟ مملكت احتياج به مسائل ادبی و
فرهنگی دارد. هنر میخواهد. میخواهد
رابطه داشته باشد. در ضمن آن سرمايه گذاری
كه سرمايه اش را در راه كتاب و كتابفروشی
گذاشته است دچار بحران میشود. همهء آن ها
كه وابسته به رژيم نيستند. بسياری از ناشر
ها دربخش خصوصی كار میكنند. اين تضادی كه
ايجاد میشود بين خواسته های مردم و فشار
از آن طرف، من فكر میكنم كه به نفع
خواسته های مردم تمام شود. ما كه سخت تر
از دورهء ميرسليم نداشته ايم كه صدها كتاب
در وزارت ارشاد خوابيده بود و ما با
سانسور مواجه بوديم و كسی پاسخگو نبود.
برای نمونه از كتاب سال های ابری من بنا
شد بيشتر از هفتصد صفحه را حذف كنند، يعنی
بيش از يك جلد آن را. بعدها مبارزهء مردم
همهء اين مسائل را بیاثر كرد. من فكر
نمی كنم تغييرات اساسی ايجاد شود
جز ادامه همان سياست های پيشين. حالا ممكن
است در يك مقطعی يك مقداری راجع به لباس و
مسائل ديگر كارهايی بكنند، اما اين موجی
كه آمده به خصوص در ميان جوانان برگشت
ناپذير است و نمی شود ديگر آن فجايع سال
ها 60 و 67 و آن كابوس ها و آن اعدام ها و
آن سركوب هارا تكرار كرد. به خاطر اين كه
الأن مسئله يك مسئلهء جهانی است. ما بايد
به فعاليت های طرفداران حقوق بشر در جهان
اهميت بدهيم، و اين كه وقتی كوچكترين خبری
مثلا" در مورد آقايان زرافشان و يا اكبر
گنجی اتفاق میافتد و چند دقيقهء بعد در
جهان منتشر میشود و اين كه همدردی گروه
های فعال در خارج كشور خيلی بيشتر شده،
اين ها همه نمی گذارد كه اين روند به سال
های پيش برگردد. به هر صورت انتخابات اخير
رياست جمهوری حتا به گفته سه تن از پايه
گذاران جمهوری اسلامی كه در اين انتخابات
شكست خوردند، مخدوش بود. ما نبايد فراموش
كنيم كه هفت – هشت سال تلاش كردند
تلافی شكست دوم خرداد را از سر مردم
دربياورد و با تمام قوا تبليغ كردند.
چهار ماه قبل از انتخابات روزنامه ها
نوشتند كه چهل هزار طلبه به روستاهای
ايران برای تبليغ فرستاده شدند. میدانيد
كه در روستا اگر امشب اتفاقی برای شما
بيفتد فردا تمام اهل روستا از اين واقعه
با خبر هستند. خوب وقتی در روستا چنين
باشد به آن مسائل ديگری چون رقابت ها به
خاطر گرفتن وام، گرفتن كود، مواد ضد آفت و
چيزهايی كه روستائيان به آن وابسته هستند
را هم اضافه كنيد. علاوه بر اين،
روستائيان وابسته هستند به دولت. آنها
نمی توانند مايحتاج خودرا تهيه كنند و
مهم تر، آن ها میترسند گزارششان داده
شود. در روستا همه میدانند امروز چه كسی
رأی داد، چه كسی رأی نداد. سپاه و بسيج هم
كه مجهز شده بود. حتا خبرنگاران خارجی را
هم جاهايی مثل حسينيه ارشاد بردند كه
كاملا" شلوغ بود. چند هفته مانده به
انتخابات از هر كس میپرسيدی، مردم فحش
میدادند به كسانی كه در انتخابات شركت
خواهند كرد. بعد چنين شد كه همه از هم
بپرسند پس اين چه كسانی بودند كه در
انتخابات شركت كردند. به هر حال بيست و سه
ميليون از دارندگان حق رأی در ايران رأی
ندادند. بعضی ها میگويند در اروپا و
امريكا هم چنين است، اما اين با ايران
تفاوت دارد، جايی كه حكومت رأی دادن را
وظيفه شرعی مسلمانان میداند.
به هر حال اين مسائل قابل بررسی است .
نكتهء ديگر اين كه من فكر میكنم كه اين
انتخابات نشان داد كه مسئلهء اقتصادی و
مالی برای ملت ما مسئلهء مهمی است حتا مهم
تر از دمكراسی. به هر حال در ايران امروز
ما، معلم ها، پرستار ها، كارگران،
دانشجويان، كانون نويسندگان ايران، همه
تجمعات اعتراضی دارند.
من هيچ نگران نيستم. ما ۲۷ سال تجربه
داريم. ۲۷ سال اضطراب را، با پوست و گوشت
و خون خود، در حالی كه دوستانمان را بردند
و خفه كردند، لمس كرديم و از سر گذرانديم.
|