در فاصله شماره 38 و 39 پيك هفته، كردستان ايران يكپارچه قيام
بود و اعتراض. شهر به شهر. عده ای كشته و بيشتر از آن مجروح
شده اند. شمار بازداشتی ها چند برابر. حكومت میگويد در بايد
بر همان پاشنه ای بگردد كه 27 سال است گشته. نمی خواهند
بپذيرند كه در منطقه "زمانه زير و رو و زمينه پر حادثه شده
است." پس از انواع اظهار نظرهای حكومتی پيرامون حادثه كه شايد
مضحك ترين آنها گزارش كميسيون اصل 90 مجلس فرمايشی بود، يك
مقام نظامی- امنيتی گفته است "قادری” جوانی كه شكنجه و قتل او
جرقه به بشكه باروت بود و مهاباد را يكپارچه به خيابان كشاند،
شكنجه نشده بلكه خودش خودش را زده. "خود زنی” كرده است. قبلا
يكی ديگر از همين گروه مقامات گفته بود آنچه در عكس ها ديده
شده جای شكنجه نيست بلكه جسد از فضای باز مانده و زير آفتاب
پوست انداخته! يكی گفت شرور بوده، ديگری گفت ياغی بوده و...
اما هيچكس نگفت كه اصل ماجرا "قادری” يا "شوانه" نيست. ماجرا
حقوق پايمال شده يك ملت است. ماجرا، تحميل نماينده فرمايشی به
مردم كردستان است. ماجرا بیاعتباری نمايندگان تحميل شده به
مردم كرد است. ماجرا تحولات كردستان عراق است كه كردهای ايران
حسرت آن را دارند. ماجرا 27 سال عمر پارلمانی در جمهوری اسلامی
است كه يك كرد و يك اهل سنت در پائين ترين سطوح تركيب رهبری آن
جای ندارد. ماجرا دروغگوئی سيمای جمهوری اسلامی است و پخش شدن
اخبار و تصاوير دقيق حوادث از دو فرستنده تلويزيونی در كردستان
عراق است. ماجرا رياست جمهوری يك كرد در عراق. و ادامه اين
ماجرا همان زندگی كردها در فيلم "زمانی برای مستی اسب ها"ست.
واقعيت را بايد ديد و اين از آن مجلس و اين دولت بر نمی آيد. |