"سيمين غانم"
يك گروه نوازنده همراه دارد. هم با آنها برای كنسرت
خودش تمرين میكند و هم تجربه را به آنها منتقل. دو
هفته پيش
در تالار حافظيه شيراز
با همين گروه كنسرت داد. البته بازهم برای خانمها.
او از خوانندگان راديو تلويزيون ملی ايران بود. بدليل
رقابت و خط و خط كشی راديو و تلويزيون، صدايش تنها
زمانی كه مستقل از اركستر راديو تلويزيون ملی خواند از
راديو ايران پخش شد! نه تنها سبك خواندن، بلكه
ترانههائی كه میخواند نيز متفاوت با ديگر ترانههای
دوران خود بود. مثل "آتش" كه درحقيقت پرستش خورشيد
بود، مثل "قلك" و يا حتی "گل گلدون". بهرحال، درجمهوری
اسلامی اجازه كنسرت گرفته است اما فقط برای خانمها.
البته برای خانمها نيز هر آهنگ و ترانهای را مجاز
نيست بخواند. مجوز اجرای 33 آهنگ و ترانه اش را بيشتر
ندارد. هر مانوری برای اجرای كنسرت بخواهد بكند، از
محدوده اين 33 آهنگ و ترانه نبايد بيرون باشد.
این
حافظيه شيراز، يادهای خوب نيمی از جشن هنر شيراز را به
خاطر میآورد. آن بخش كه ايرانی و بومی بود و مطابق
سليقه فرح همسر شاه و يا بوشهری يكی از چند شوهر اشرف
خواهر شاه برنامه ريزی نمی شد. يعني بخشی كه اولترا
اروپائی بود و اشرف و فرح بر سر زياد كردن روغن داغ آن
با هم رقابت داشتند. نمايش معاشقه در ويترين مغازههای
شيراز آخرين برگ اين دفتر مضحك بود كه خود زمينه ساز
به ميدان آمدن روحانيون در شيراز شد. چنان كه خود را
تا انقلاب نيز سينه خيز كشاندند به جلو!
امان از بيگانگی با فرهنگ ملی و فاصله از مردم، غرق
شدن در دنيای كوچك خويش و اطرافيان وبیخبری از آنچه
در عمق جامعه میگذرد. چه شاه باشد، چه شيخ. پايان اين
بيگانگی سقوط است. چه آنكه عشق و هم بستری خيابانی در
شيراز راه انداخت چه آنها كه مداحی و رجزخوانی را توام
با چاپلوسی و دست بوسی رواج داده اند.
|