مشكلات تئاتر ايران
اينروزها پيش از سابق مورد بحث دست
اندركاران وهنرمندان اين رشته است. تغيير
وتبديلات در مديريت مركز هنرهای نمايشی ،
پس از روشن شدن نتيجه انتخابات رياست
جمهوری اين مباحث را شديدتر كرده است.
هنرمندان كشور بعنوان طرح مشكلات روی
مواردی انگشت ميگذارند كه قرار بوده پس از
انقلاب با حل آنها تئاتر ايران شكوفا شده
وآرزوی دست اندركارن را در جهت ارتباط
بيشتر با مردم بر آورده كند. تئاتر بعنوان
قديمی ترين هنر نمايشی، تنها زمانی مورد
استقبال مردم قرار گرفته كه توانسته مسائل
وموضوعات اساسی جوامعه را به شكل هنری
بازتاب دهد. بهمين دليل تئاتر پيش
ازهنرهای ديگر مورد فشار سياسی نيروهای
واپسگرای حاكم وغير حاكم بوده است. پس از
انقلاب عجين شدن سياست با خشكه مذهبی،
اصلی ترين ضربه را به تئاتر زد.هرمتنی قبل
از تمرين واجرا بايد دراختيار شورايی
درمركز هنرهای نمايشی قرار گيرد. درواقع
اين هنرمندان ايرانی نيستند كه تصميم
میگيرند چه كاری را میخواهند به صحنه
ببرند. اين شوراست كه میتواند بنا به
سياستی كه دارد نمايشنامه پيشنهادی را رد
كند، يا قسمت های بسياری از آنرا صاف
وساده سانسور كند ويا حتی تغيير دهد.
بسياری از نمايشنامه های پيشنهادی
كارگردانان تئاترحتی ممكن است تا دوسال
درمحاق بمانند و پاسخی از مسئولان تصميم
گيرنده دريافت نشود.
پری صابری از كارگردانان
شناخته شده تئاتر ميگويد:«از ابتدای
فعاليت بنياد رودكی، طرح اجرای نمايش
«ليلی و مجنون» را به مسئولين اين بنياد
پيشنهاد كردم، اما عليرغم گذشت دو سال،
هنوز پاسخ روشنی به من داده نشده است.»
تئاتر ايران برنامه مدون
طولانی مدت ندارد و با تعويض مداوم مديران
و مسئولان، حتی از اتخاد همان سياست بشدت
بسته هم باز مانده و به هرج ومرج وبی
ضابطه گی میانجامد. حقوق مادی هنرمندانی
كه نمايشی را به صحنه برده اند تا مدتهای
طولانی پرداخت نمی شود . محسن حسينی
كارگردان وبازيگر تئاتر ميگويد:«نيمی از
مطالبات نمايش « اورفه » كه در سال 82 به
صحنه بردم را پرداخت نكرده اند» .
تعداد سالن های اجرا هيچ
تناسبی با نيازهای كشور ندارد. نمايشی كه
پس ازاخذ مجوز، گاها تا ششماه بوسيله
تعداد زيادی بازيگر و دست اندر كار تمرين
ميشود، بخاطر كثرت نمايش ها در اتنظار
اجرا، مدت كوتاهی بيشتر نمی تواند در
صحنه بماند. بودجه تئاتر ايران 900 مليون
تومان است كه تكافوی هزينه های كوچك راهم
نمی كند كه تازه بخشی از آن به هزينه
سفرهای خارجی معدودی اختصاص میيابد كه
مورد اعتراض بسياری ديگر است. اجازه
سرمايه گذاری درتئاتر به بخش خصوصی هم
منتفی است، زيرا كه با نظارت دائمی انديشه
های خشكه مذهبی عملا دست اندر كاران برای
اجراء نمايش های متفاوت و مورد پسند مردم
بسته وامكان از بين رفتن سرمايه قطعی است.
بالا بودن قيمت بليت
تئاترتا حد 4000 تومان، معادل يك روز حقوق
كارگريست كه باندازه حداقل حقوق تعيين شده
دولتی ست، وهمه ميدانند كه حقوق بسياری
ازكارگران شاغل در كارگاههای كوچك
وشهرستانها از اين هم كمتر است و تازه
دراين صورت هم درآمد نمايش ها حتی هزينه
اياب وزهاب هنرمندان را نيز تامين نمی
كند.
برای مثال نگاهی به فروش
تئاتر شهر در ماههای گذشته بياندازيم:
سالن اصلی تئاتر شهر ــ نمايش "چشم
اندازی از پل" نوشته آرتور ميلر،
كارگردان: "منيژه محامدی" با 14 اجرا 4754
نفر تماشاگر داشت كه 3640 نفر با كارت
مهمان از آن ديدن كردند كه كل فروش آن بيش
از 3 ميليون تومان نبوده است.
تالار چهارسو ــ اجرای
"سانتاكروز" نوشته "ماكس فريتسس"
،كارگردان "هما روستا" ، با 14 اجرا 1354
تماشاچی داشت كه 451 نفر با كارت مهمان از
نمايش ديدن كرده اند و كل فروش بيش از دو
ميليون تومان بود.
تالار شماره 2 ــ "عروسی
خون" نوشته "لوركا" و به كارگردانی "امير
دژاكام" با 15 اجرا 529 تماشاگر داشت كه
224 نفر مهمان بودند و در حدود هشتصد هزار
تومان فروش داشت.
"دايره گچی قفقازی" نوشته "برتولت برشت" و
به كارگردانی "دژاكام" در همين سالن حدود
پانصد هزار تومان فروش داشت.
تالار سايه ــ "شما
خانمی با مانتو آبی نديديد" كاری از "رحيم
نوروزی" كه 16 اجرا داشته است. اين نمايش
با 737 تماشاگر كه 375 نفر آنها مهمان
بوده اند حدود يك ميليون و نيم فروش داشته
است.
تالار قشقايی ــ "خانم
سرگرد باربارا" نوشته "جرج برناردشاو" و
به كارگردانی "مهرداد رايانی " با 16
اجرا، 977 تماشاچی داشت كه 490 نفر آنها
مهمان بوده اند و حدود يك ميليون تومان
فروش داشته است.
تالار نو ــ "نقل زنان
سنگی" نوشته "چيستا يثربی" و كارگردانی
"شيوا بلوريان" با 12 اجرا 200 هزار تومان
فروش داشت.
كارگاه نمايش ــ "رويای
بسته شدن به اسبی كه از پا نميافتد" نوشته
"محمد چرمشير" و به كارگردانی "آروند دشت
آرا" با 278 تماشاگر حدود سيصدهزار تومان
فروش داشت.
شايد كوچ چهره های شناخته
شده و مورد علاقه مردم از سينما به تئاتر
گره های فرو بسته تئاتر ايران را كه همانا
راه يافتن توده مردم به آنست بگشايد.
بازگشت امثال عزت الله انتظامی و پرويز
پرستوئی به تئاتر از اين جمله است. |