هوشنگ امیراحمدی- فعال مذاکرات ایران و امریکا
ایران را دارند تبدیل می کنند
به کانون جنگ شیعه - سنی
هوشنگ امیراحمدی از فعالان مناسبات ایران و امریکا که برای
برقراری مناسبات دیپلماتیک بین دو کشور فعالیت می کند و میان
امریکا و برخی شیخ نشین های خلیج فارس نیز رفت و آمد دارد، در
آخرین اظهار نظری که از وی برای پیک نت ای میل شده و ظاهرا
باید بخشی از مصاحبه وی با رادیو آلمان باشد، از مذاکرات همه
جانبه و مستقیم ایران و امریکا حمایت کرده و گفته است:
... تنها مذاکره بر سر مسائل عراق میتواند مسئله را خیلی
حساستر کند.
صرف اینکه ایران آماده شده سر عراق با آمریکا مذاکره کند،
معنایش این است که ایران
قبول کرده در عراق نفوذ دارد و میتواند کاری بکند. بنابراین
اگر اتفاقی – مثبتی- نیفتد،
معنایش این خواهد شد که ایران نخواسته کمکی بکند و این بسیار
برای ایران خطرناک
است. من شنیدهام، مثلا ایران دارد به آمریکا میگوید ما
حاضریم در عراق به شما
کمک کنیم، به شرطی که شما حق ما را برای غنیسازی بپذیرید و
چندتا کار دیگر هم
انجام بدهید، منجمله داراییهای ما را آزاد کنید یا از این
حرفها.
این نوع
شرطبندیها سر عراق بسیار بسیار برای ایران خطرناک است. ایران
باید بگوید من برای
عراق مذاکره نمیکنم، چون نفوذی در عراق ندارم و یا اینکه
مذاکره میکنم با تو، سعی
میکنم کمکت کنم، با وجود اینکه قدرت من محدود است آنجا، ولی
در عینحال
نمیخواهم فقط مذاکره روی عراق تاکید کند، میخواهم مسایل خود
ما هم، یعنی مسایل
ایران و آمریکا، آنجا مطرح بشود. این است که میتواند روزنهای
باشد.
آمریکا دارد با دو پا در خاورمیانه جلو میرود. از یکطرف دارد
منطقه و دنیا را علیه ایران
سازمان میدهد، از طرف دیگر هم به ایران پیشنهاد مذاکره برای
حل مشکلاتی میكند که
خود آمریکا و نه لزوما ایران، در منطقه دارد؛ منجمله در رابطه
با عراق و حزباله
لبنان. ایران باید به این سیاست توجه داشته باشد و سعی کند که
خودش را اولا از
دنیای عرب ایزوله نکند. متاسفانه ایران با دنیای عرب و مصر -
بزرگترینشان در این
حوزهها - هیچ رابطهای ندارد و حسنی مبارک هم این اواخر شدیدا
علیه افزایش جنبش
شیعه در منطقه هشدار داده و اردن و عربستان هم به همین طریق.
این است که الان
مسئله ایران دارد تبدیل میشود به مسئله
شیعه علیه
سنی و این بسیار بسیار برای
ایران خطرناک است و همینطور برای منطقه. چون اگر بخواهند به
جریان شیعه علیه سنی
دامن بزنند، این میتواند باعث یک درگیری وسیع منطقهای بشود
که در تحلیل نهایی
بازندهاش ایران و شیعهها خواهند بود، برای اینکه شیعهها
هنوز نه آن قدرت مالی،
نه قدرت نظامی و نه آن قدرت سیاسی را دارند که بخواهند در
مقابل یک هجوم وسیع سنی
مقاومت کنند و ایران کمرش
میتواند به سرعت بشکند،
مخصوصا که آمریکا در این دعوا
حتما طرف سنیها خواهد بود.
در این مقطعی که داریم صحبت میکنیم ایران مسایل عدیده
اقتصادی دارد و اگر قیمت نفت بالا نمیرفت و اگر این پول نفت
نبود، به نظر من
هماکنون کمر دولت آقای احمدینژاد شکسته شده بود.
برای همین هم هست که سعی میکند
تا جایی که پول نفت اجازه میدهد و تا جایی که میتواند مانور
بدهد، مسئلهی
هستهای را بعنوان یک مسئله ملی، ولی ملیـ جناحی، ازش
استفاده کند برعلیه
نیروهای دیگر. یعنی در واقع احساس دولت آقای احمدینژاد این
است که اگربا آمریکا سر
مسئلهی هستهای سازشی نکند، قدرت جناحاش در داخل کشور علیه
جناحهای دیگر بیشتر
خواهد شد. به همین دلیل هم این بازی، بازییست سیاسی و به نظر
من با منافع ملی
ایران هیچ رابطهای ندارد و با منافع و مصالح ملت هم که
مصالحاش بیشتر اقتصادی و
اجتماعیست ربطی ندارد. یعنی حتا اگر ایران فردا بمب هم داشته
باشد،
تنها یک کشور
دارای بمب خواهد بود که هیچ ارزشی ندارد. |