سعيد ليلاز، تحليلگر مسائل اقتصاد ايران در
ميزگرد خبر گزاری مهر نقطه نظراتی را مطرح كرده كه بخش
هائی از آن را می خوانيد:
ما در حال حاضر درايران برای مقابله با تحريم
احتمالی، در حال فراهم كردن زمينه های يك انفجار اجتماعی هستيم
. واردات مواد مصرفی در يكسال گذشته دوبرابر شد و ركورد واردات
سرانه ايران شكست. براين اساس می توان گفت برای تحريم احتمالی
در حال فراهم كردن زمينه های يك انفجار اجتماعی هستيم. معتقدم
در بعد تحريم احتمالی اقتصادی ايران هيچ نهادی به اندازه دولت
، با تصميم های غلط خود به ايالت متحده كمك نمی كند.
ما در سال 1377 برای اداره اقتصاد ايران با 5
درصد رشد اقتصادی به 10 ميليارد دلار واردات احتياج داشتيم اما
امروز كمتر از 65 ميليارد دلار
واردات جواب اين اقتصاد را با نرخ 4 درصدی رشد نمی دهد
و اين يك فاجعه اقتصادی است.
امروز بدون ماهانه 20 ميليون دلار واردات ميوه
خارجی ، و مشابه آن واردات گوشت خام و مرغ و بطور كلی بدون
واردات ميليارد ها دلار مواد مصرفی نهايی، امورات اين اقتصاد
نمی گذرد .
تزريق 60 ميليارد دلار يارانه به اقتصاد ايران
در سال جاری يعنی هر ايرانی امسال 900 دلار يارانه دريافت می
كند كه 85 درصد آن يارانه سوخت است. وقتی امروز گازوئيل را
مجانی به ملت می دهيم به محض تحريم نمی توانيم آن را ليتری 600
تومان بفروشيم .
اين تكرارتجربه رژيم شاه در واردات بی رويه و
بيماری موسوم به بيماری هلندی در اقتصاد است. امسال ركورد
واردات سرانه هر ايرانی شكست و از مرز 900 دلار برای هر نفر
عبور كرد. درحالی كه بالاترين رقم آن در رژيم شاه حدود 800 الی
850 دلار در سال 1355 به ازای هر ايرانی بوده است.
تحريم های ايران عملا آغاز شده است و كسانی كه
با نهاد های بين المللی در بازرگانی خارجی فعال هستند می دانند
كه ديگرهيچ بانك معتبر
اروپايی LC
های ايران را قبول نمی كند و برای همين
LC ها نياز
به تائيديه يا بيمه دارند. نرخ هر دوی اينها تا يك سال پيش در
دنيا حدود نيم درصد بود اما الان به حدود 8 تا 12 درصد رسيده
است و بدين ترتيب كالاها برای مصرف كنندگان استفاده كننده از
اين تائيديه ها بسيار گران تمام خواهد شد .
تحريم ها از حساس ترين قسمت، يعنی نقل و
انتقالات مالی شروع شده است، از جمله تحريم بانك صادرات.
در حال حاضر صرفا به دليل تحريم اقتصادی
ايالات متحده عليه ايران و اجبار در خريد با "يورو" بجای
دلار، سالانه حدود 10 الی 15 ميليارد دلار از دست می دهيم.
دلار در 6 سال گذشته نسبت به يورو 40 درصد تضعيف شده است و بر
اين اساس قدرت خريد بين المللی ما 40 درصد كاهش يافته است .
ايالات متحده در حال حاضر هيچ عجله ای برای
برخورد با ايران ندارد. بيشتر در پی راديكاليزه كردن اوضاع ،
به بن بست رساندن مذاكرات، گير انداختن ايران در گوشه رينگ و
اجماع بين المللی است .آمريكايی ها در حال حاضر در دنيا نقاط
ضعف بسيار جدی دارند و اينكه اين كشور را قدرت قاهره بدانيم يك
اشتباه بزرگ است .
واشنگتن روزانه يك ميليون بشكه نفت ذخيره می
كرد اما در حال حاضر ديگر جايی برای ذخيره سازی ندارد و بر اين
اساس قيمت ها سقوط كرده است .
در ماه های اخير ذخاير ارزی روسيه از مرز 300
ميليارد دلار گذشت و ميزان مازاد ارزی سالانه روسها از ميزان
ارزش كل صادرات نفتشان بيشتر شده است. يعنی به طور كلی
اقتصادشان را از وابستگی به نفت بيرون آورده اند .
مازاد صادرات چين به آمريكا 150 ميليارد دلار
است كه از مجموع توليد نا خالص داخلی ايران بيشتر است
بنابراين، اين رابطه به خاطر ايران كنار زده نخواهد شد .
تصور من اين است كه خط قرمز ايران به هيچ وجه
غنی سازی هسته ای نيست. يعنی باور نمی كنم خود اين تكنولوژی
قداستی داشته باشد مثل رابطه ايران و آمريكا يا جنگ ايران
وعراق، بلكه آنچه جمهوری اسلامی ايران به لحاظ ژئو پلتيك در پی
آنست يك سپر امنيتی است و اتفاقا هسته ای شدن ايران نيز به
همين دليل است، چون حق صيانت از نفس حق طبيعی هر كشوری است .
مسئوليت اصلی سوق دادن ايران به سمت هسته ای
شدن با ايالات متحده است، چون دائما تهديد می كند كه می خواهيم
شما را سرنگون كنيم، اما چون در عراق و افغانستان قدری
گرفتاريم لطفا صبر كنيد تا گرفتاريهايمان تمام شود .
اگر بگوييم انرژی هسته ای برای ما فايده
اقتصادی يا تكنولوژيكی دارد كل آن را از اعتبار انداخته ايم.
تبديل موضوع انرژی هسته ای به يك سپر استراتژيك به آن وجاهت
رسمی می دهد .
خط قرمز جمهوری اسلامی ايران در قضيه انرژی
هسته ای امنيت ملی است و از اين جنبه، مسئوليت اصلی كاملا
متوجه واشنگتن است كه به هيچ وجه حاضر نيست به ايران تضمين
امنيتی بدهد .
آمريكايی ها بدشان نمی آيد مذاكرات با ايران
به بن بست برسد، اما ما در 28 سال گذشته فضايی مساعد تر از
الان برای آغاز يك گفتگوی استراتژيك و همه جانبه با ايالات
متحده نداشته ايم .
مخالفت آمريكا با نشستن پای ميز مذاكره، اهداف
اصلی اين كشور را ترديد آميز می كند و بنا به گفته مقام رهبری
چون آمريكائی ها حد يقف ندارند ما چاره ای جز
استراتژی تهاجمی نداريم .
من معتقدم ايالات متحده در پی برخورد نظامی با
ايران از سال 2008 به بعد است و در اين خصوص تفاوتی ميان
محافظه كاران و دموكرات ها در هيات حاكمه آمريكا وجود ندارد.
دولت ها از سال 82 به بعد با باز كردن درهای
واردات برای كالاهای مصرفی اقتصاد ايران را كاملا كردند.
آمريكا امكان آسيب زدن جدی به ايران را دارد،
اما نمی تواند ما را مطلقا متوقف كند. ايران می تواند ايستادگی
كند. جامعه بين المللی چندان آمادگی يك در گيری جدی نظامی و
استراتِيك رادر خاورميانه ندارد. ايران تا كنون به بهترين نحو
ممكن بازی هسته ای را مديريت كرده است. |